|

احیای برجام و بحران تصمیم‌‌گیری

درحالی‌که حدود یک سال از عمر دولت ابراهیم رئیسی می‌گذرد، همچنان خبری از احیای برجام نیست. شرایط احیای توافق هسته‌ای روزبه‌روز پیچیده‌تر و اراده سیاسی طرفین برای احیای برجام ضعیف‌تر می‌شود. در‌این‌میان برخلاف آنچه دولتمردان ایران مبنی بر گره‌نزدن برجام با مسائل اقتصادی مطرح می‌کنند، پیوندهای ناگسستنی اقتصاد ایران با سرنوشت برجام، تأثیرات بی‌بدیل خود را بر شکل‌گیری و تداوم بحران‌های اقتصادی موجود در کشور نشان می‌دهد.

احیای برجام و بحران تصمیم‌‌گیری

سیدمحسن امامی‌فر‌*: درحالی‌که حدود یک سال از عمر دولت ابراهیم رئیسی می‌گذرد، همچنان خبری از احیای برجام نیست. شرایط احیای توافق هسته‌ای روزبه‌روز پیچیده‌تر و اراده سیاسی طرفین برای احیای برجام ضعیف‌تر می‌شود. در‌این‌میان برخلاف آنچه دولتمردان ایران مبنی بر گره‌نزدن برجام با مسائل اقتصادی مطرح می‌کنند، پیوندهای ناگسستنی اقتصاد ایران با سرنوشت برجام، تأثیرات بی‌بدیل خود را بر شکل‌گیری و تداوم بحران‌های اقتصادی موجود در کشور نشان می‌دهد.

به‌ طور مشخص، دولت رئیسی به دنبال احیای برجام است؛ چرا‌که تأثیرات ویران‌کننده تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی را درک کرده و می‌داند راهکارهای خروج از این بحران‌ها بدون احیای برجام، به بن‌بست می‌رسد. دولتمردان می‌دانند بدون احیای برجام، نمی‌توانند پاسخ‌گوی مطالبات ملت باشند و وعده‌های خود را محقق کنند‌؛ اما اراده دولت به‌تنهایی کافی نیست، که اگر بود تا الان برجام احیا می‌شد.

ایران درخصوص پرونده هسته‌ای خود در‌حال‌حاضر نه مسیر «تقابل» را انتخاب کرده و نه مسیر «تعامل حداکثری» برای رسیدن به توافق را طی می‌کند. «مذاکره برای مذاکره»، نوعی مسیر خنثی است که با پافشاری بر مطالبات حداکثری به دنبال بازی با حاصلجمع صفر بوده و به بازی برد‌-برد اعتقادی ندارد، که قدر مسلم واکنش طرف‌های دیگر مذاکرات را به همراه خواهد داشت. اظهارات رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، مبنی بر اینکه «مذاکرات دوحه اتلاف وقت بوده است و ایران باید با خودش مذاکره کند تا ببیند به دنبال توافق است یا خیر» در همین راستا تفسیر می‌شود. بر‌اساس آنچه ذکر شد، می‌توان بحران تصمیم‌گیری در ایران درخصوص مذاکرات برجامی را شناسایی کرد. بنا به تعریف، تصمیم‌گیرى (decision making)، صرفا عمل گزینش میان راه‌حل‌هاى جایگزین یا گزینه‌های موجودى است که در موردشان یقین و قطعیت نداریم. در واقع تصمیم‌گیرى فرایندى است که در آن شیوه عمل خاصى براى حل یک یا چند مسئله انتخاب مى‌شود. برای تصمیم‌گیری بر‌اساس الگوی «بازیگر خردمند» که یکی از الگوهای کلیدی برای تحلیل رفتار سیاست خارجی بازیگران در سطح بین‌المللی است، باید اهداف تصمیم، گزینه‌ها و راهکارهای موجود و ممکن برای تحقق اهداف و پیامدهای هر راهکار مشخص شده و سپس بر‌اساس دو بعد مطلوبیت و احتمال، دست به انتخاب گزینه‌ای با بیشترین مطلوبیت زد. تصمیم‌گیری بر‌اساس مدل بازیگر خردمند کاملا بر پایه یک محاسبه منطقی و علمی استوار است.

اگر بخواهیم به سال ۱۳۹۴ که توافق هسته‌ای حاصل شد، بازگردیم و ریشه‌ها و عوامل آن را شناسایی کنیم، ساده‌انگاری است که اراده دستیابی به توافق هسته‌ای را به دولت تدبیر و امید نسبت دهیم. مبرهن است اراده‌ای فراتر از دولت مبنی بر انعقاد توافق هسته‌ای ایجاد شد؛ اما برای پیدایی دلایل اینکه چرا در آن برهه این اراده حاصل شد، باید به یک سؤال مهم که «پرونده هسته‌ای ایران چه تهدیدها و موقعیت‌هایی برای کشور به وجود آورد؟» پاسخ داد.

براساس گزارش بانک مرکزی ایران در سال ۱۳۹۴، از بزرگ‌ترین چالش‌های اقتصاد ایران در سال‌های پیش از توافق برجام، درگیر‌شدن بسیاری از بخش‌های اقتصادی از‌جمله نفت و گاز، مالی و بانکی، حمل‌ونقل دریایی و هوایی و بیمه در تحریم‌های اقتصادی مرتبط با برنامه هسته‌ای بود. افزایش دامنـه ایـن تحـریم‌هـا بـه روابـط کارگزاری بانکی، دسترسی کاملا محدود‌شده بانـک مرکـزی به روابط مالی بین‌المللی و تبعات آن بر نظام تأمین مالی بین‌المللی کشور و همچنین محدودیت در فروش نفت بود که آثار مسـتقیم و غیرمستقیمی بر حوزه‌های کلان اقتصاد و نیز فعالیت‌های خرد بانکی و بانک مرکـزی داشـت. تشـدید تحـریم‌هـا از بعـد کـلان اقتصـادی و حـوزه سیاسـت‌گـذاری بانـک مرکـزی، هزینـه‌هـای معاملاتی واردات کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای مورد نیاز تولیـد را افزایش داده و هم‌زمان با تحریم فروش نفت، منـابع مـالی قابـل دسترس را به منظور اهـداف توسـعه‌ای اقتصـاد بـه میـزان درخور‌توجهی کاهش داد. کاهش شدید دسترسی کشور به ذخـایر ارزی و محدودیت‌های چشمگیر در نقـل و انتقـالات ارزی بـر اثـر تشدید تحریم‌های مالی و اقتصـادی در کنـار بـی‌انضـباطی‌هـای شدید پولی و مالی دولت موجب شد که نـرخ ارز در بـازار آزاد در دوره 91-1390 به‌شدت افزایش یابد. از‌آنجا‌که بخش عمده‌ای از واردات کشور را کالاهای واسطه‌ای سرمایه‌ای و مواد اولیه تولید تشکیل می‌دهند، افزایش نرخ ارز و نوسانات آن منجر به محدودیت‌های شدیدی در دسترسی به نهاده‌ها و عوامل تولید شده و فعالیت بنگاه‌های اقتصادی در سطحی بسیار پایین‌تر از ظرفیت‌های عملیاتی قرار می‌گیرد. نتیجه تحولات مذکور را در حوزه اقتصاد کلان کشور می‌توان به صورت کاهش سرمایه‌گذاری، افت درخور‌توجه رشد اقتصادی و افزایش تورم تصویر کرد. تشدید تحریم‌های مالی و اقتصادی از حیث فعالیت خرد نظام بانکی نیز دارای هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم بر فعالیت‌های بخش خزانه‌داری بانک مرکزی شامل سپرده‌گذاری ارزی، تبدیلات ارزی، خرید اوراق، خرید طلا و اسکناس و فروش نفت بوده است. بنابراین در پاسخ به این سؤال که «پرونده هسته‌ای ایران چه تهدیدها و موقعیت‌هایی برای کشور به وجود آورد؟» تحریم‌ها یا به عبارت درست‌تـر مجـازات‌هـای اقتصـادی، محـدودیت‌هـای اقتصـادی و بازرگـانی گسترده یا محدودی هستند که از سوی یک کشور (یا گروهـی از کشـورهـا) یا شورای امنیت سازمان ملل علیـه کشـوری دیگـر وضع می‌شود. تحریم‌های اقتصادی دارای مصادیق گوناگونی هسـتند و شـامل وضـع تعرفـه‌هـا، ایجاد موانع تجاری، محـدودیت یـا سـهمیه‌بنـدی واردات یـا صـادرات اسـت؛ امـا تنهـا بـه ایـن مصداق‌ها محدود نمی‌شود. دو مفهوم دیگر نیز وجود دارد که بـا تحـریم اقتصـادی دارای قرابـت و نزدیکی هستند. یکی منزوی‌کردن اقتصاد و دیگری محاصره اقتصادی است. تحریم‌های بین‌المللی و تحریم‌های یک‌جانبه ایالات متحده علیه یک کشور، که به منظور مجازات و به جهت کاهش رفاه اجتماعی بنا می‌شوند، با توجه به اینکه باعـث کاهش بسیار زیاد رفاه اجتماعی خواهند شد و بر‌اساس نتایج پژوهش‌های مختلف، فقر مطلق را افزایش می‌دهند، می‌توانند باعث آشوب و نارضایتی‌های اجتمـاعی شوند.

از تحریم‌ها و مجازات‌های اقتصادی که بگذریم، در تمام دوران مذاکرات درباره پرونده هسته‌ای ایران، مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی همواره از وجود گزینه نظامی و حمله به تأسیسات اتمی ایران برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم سخن می‌گفتند. باراک اوباما در نشست خبری با نتانیاهو پس از آغاز مجدد مذاکرات هسته‌ای در دولت روحانی، بار دیگر تأکید کرد که بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای مصمم است. اوباما اظهار کرد: با چشمانی باز وارد مذاکره شده‌ایم. هیچ گزینه‌ای از‌جمله گزینه نظامی را از روی میز برنداشته‌ایم؛ اما از سوی دیگر فناوری هسته‌ای برای ایران از آنجا که به توانایی غنی‌سازی اورانیوم دست یافته بود، امکاناتی نیز فراهم آورد مانند اینکه می‌توانست موازنه قدرت در خاورمیانه را تغییر بدهد. حال برسیم به اینکه اهداف نظام سیاسی ایران به‌عنوان یک بازیگر خردمند برای دستیابی به توافق هسته‌ای چه بود. جمهوری اسلامی ایران اهدافی را برای به سرانجام رساندن مذاکرات هسته‌ای و رسیدن به یک توافق جامع منظور داشت. به عقیده نگارنده اهداف جمهوری اسلامی ایران، لغو تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی بین‌المللی بود تا با رفع محاصره اقتصادی و فروش نفت و دریافت منابع مالی مسدودشده ایران در خارج از کشور، اقتصاد ایران مسیر توسعه را پیموده و رفاه برای ملت ایران حاصل شود.

مقامات کشور در شرایط تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی و احتمال حمله نظامی به کشور، سه راهکار را پیش‌روی خود می‌دیدند.

- توافق: مذاکرات هدفمند با ایالات متحده آمریکا به‌عنوان قطب اصلی مقابل ایران در ۱+۵ و تعدیل خواسته‌های ایران جهت دستیابی به توافق هسته‌ای جامع و پایدار از طریق یک بازی برد-برد.

- تقابل: خروج از مذاکرات هسته‌ای و وارد‌شدن در مسیر تقابل حداکثری با نظام بین‌الملل و غنی‌سازی بالای ۶۰ و حتی ۹۰ درصدی.

- خنثی: ادامه مذاکرات هسته‌ای با اصرار بر مطالبات حداکثری ایران از‌جمله غنی‌سازی بالای ۲۰ درصد و ادامه روند پیشین مذاکرات هسته‌ای که به سرانجام نمی‌رسید (مذاکره برای مذاکره).

برای تحلیل چرایی انتخاب گزینه توافق از سوی کشور بر‌اساس الگوی بازیگر خردمند در فرایند تصمیم‌گیری، باید پیامدهای تمام گزینه‌ها را بررسی کنیم. پیامدهای اولین راهکار یعنی توافق هسته‌ای، لغو تحریم‌های بین‌المللی و از بین رفتن یا کاهش شدید فشارهای بین‌المللی و در نتیجه گشایش‌های اقتصادی برای کشور و ملت و جلوگیری از حوادث اجتماعی بود. پیامد دیگر این راهکار، به صفر رسانیدن احتمال حمله نظامی بود. ضمن اینکه اگر توافق هسته‌ای حاصل شود که بازی برد-برد باشد، ایران می‌تواند توانمندی هسته‌ای خود را از طریق غنی‌سازی اورانیوم با غنای ۳/۵ درصد برای مصارف صلح‌آمیز حفظ کرده و از این طریق به بیشینه‌سازی قدرت از مسیر موازنه جدید قدرت در خاورمیانه بپردازد. پیامدهای دومین راهکار یعنی تقابل، افزایش محاصره اقتصادی ایران و محتمل‌شدن حمله نظامی بود . پیامدهای سومین راهکار یعنی مذاکره برای مذاکره نیز، افزایش فشارهای بین‌المللی و تحریم‌های اقتصادی بود.

با توجه به اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران و راهکارهای ممکن و پیامدهای هریک از راهکارها، بهترین انتخاب بر‌اساس محاسبه عقلانی برای نظام ج.ا.ا به‌عنوان یک بازیگر خردمند با توجه به شرایط تصریح‌شده، انتخاب راهکار مذاکره هدفمند با ایالات متحده آمریکا و دستیابی به توافق هسته‌ای با گروه ۱+۵ بود که همین امر نیز محقق شد.

اما اگر بخواهیم شرایط امروز کشور را با شرایط مذکور در سال‌های منتهی به توافق برجام مقایسه کنیم، ایرانِ امروز به شکل واضحی با تحریم‌های شدیدتری مواجه است که نتیجه خروج ایالات متحده از برجام بود.

در چنین شرایطی و با وجود مشکلات موجود در مقایسه با شرایط سال‌های منتهی به توافق برجام در سال ۱۳۹۴، اهداف و گزینه‌ها و پیامدها در فرایند تصمیم‌گیری درباره پرونده هسته‌ای و سرنوشت احیای برجام در شرایط فعلی، وجوب انتخاب گزینه توافق مجدد با ۱+۵ برای احیای برجام را بیش‌از‌پیش برای نظام جمهوری اسلامی به‌عنوان یک بازیگر خردمند نمایان می‌کند.

خردمندی مسئولان در این راستا باید پایان‌بخش منازعات بی‌حاصل نهادهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر مختلف با منافع متفاوت بر سر احیای برجام باشد. لزوم یک بازی با حاصلجمع مثبت در مختصات سیاسی‌ کشور در عرصه روابط بین‌الملل برای حداقل‌سازی تهدید و بیشینه‌سازی قدرت بر پایه تحقق منافع ملی، ضروری است.

*روزنامه‌نگار