|

با دراگان چه می‌کنی آقای طارمی؟

دراگان اسکوچیچ، سرمربی تیم ملی ایران باقی ماند؛ این مرد کروات که قریب به یک هفته قبل با رأی کمیته فنی فدراسیون فوتبال ایران صلاحیت نشستن روی نیمکت تیم ملی را نداشت و پایگاهش را نزد تعدادی از بازیکنان از دست داده بود، با تأیید دوباره اعضای فدراسیون فوتبال ایران، به‌عنوان سرمربی به کارش ادامه خواهد داد تا «شاید» در جام جهانی روی نیمکت تیم ملی ایران بنشیند.

با دراگان چه می‌کنی آقای طارمی؟

دراگان اسکوچیچ، سرمربی تیم ملی ایران باقی ماند؛ این مرد کروات که قریب به یک هفته قبل با رأی کمیته فنی فدراسیون فوتبال ایران صلاحیت نشستن روی نیمکت تیم ملی را نداشت و پایگاهش را نزد تعدادی از بازیکنان از دست داده بود، با تأیید دوباره اعضای فدراسیون فوتبال ایران، به‌عنوان سرمربی به کارش ادامه خواهد داد تا «شاید» در جام جهانی روی نیمکت تیم ملی ایران بنشیند. عدم تأیید و تأیید دراگان اسکوچیچ از سوی اهالی فدراسیون فوتبال نیز در پی اعتراض تعدادی از بازیکنان تیم ملی از‌جمله مهدی طارمی رقم خورد که اعتقاد داشتند او نمی‌تواند در جام جهانی کار مهمی برای تیم ملی رقم بزند. بعد از جبهه‌گیری بازیکنانی نظیر مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش، احسان حاج‌صفی، کریم انصاری‌فرد، سامان قدوس و سعید عزت‌اللهی علیه دراگان اسکوچیچ، به نظر می‌رسید شرایط برای تداوم همکاری دراگان با تیم ملی فراهم نباشد و او از کار برکنار شود. در این میان، از رسمیت افتادن اعضای هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال که برای عزل و انتخاب سرمربی نیاز به تأییدیه آنهاست، مزید بر علت شد تا فدراسیون اعلام کند دراگان سرمربی تیم ملی مانده و از این به بعد با هر بازیکن رختکن که فکری غیر از همکاری با دراگان در سر داشته باشد، برخورد می‌شود. بعد از اعلام خبر ابقای دراگان در تیم ملی، حالا پرسش اصلی این است که دو‌قطبی طارمی-دراگان به کجا کشیده می‌شود؟ این دو که پیش از این هم بر سر یک مصاحبه و توییت با یکدیگر زاویه پیدا کرده بودند، مهم‌ترین قطب‌های متضاد در تیم ملی کنونی هستند.

حق با مهدی طارمی است؟

تیم ملی ایران در فاصله تقریبی 120 روز مانده به جام جهانی، در شرایطی باید کار را پیش ببرد که تقریبا نیمی از بازیکنان اعتقادی به سرمربی کنونی ندارند. البته این موضوع تازگی ندارد و آنها از مدت‌ها پیش اعتراضشان را در این زمینه مطرح کرده بودند که این موضوع رسانه‌ای نشده بود. مهدی طارمی هم در تازه‌ترین گفت‌وگوی خود برای چندمین بار صلاحیت فنی دراگان را زیر سؤال برده که به نظر می‌رسد چندان بیراه هم نمی‌گوید! از زمانی که دراگان هدایت تیم را بر عهده گرفته‌، در بازی‌های رسمی فقط یک شکست داشته و آمار خوبی از خودش به جا گذاشته است؛ با‌این‌حال، اینکه چنین آماری حاصل درایت دراگان است یا بازیکنان تیم ملی، پرسشی است لاینحل. بزرگان فوتبال ایران از‌جمله چهره‌هایی مانند علی دایی، تأثیر مهدی طارمی و دیگر ستاره‌های تیم ملی را به‌مراتب پررنگ‌تر از دراگان اسکوچیچ می‌بینند. در مقابل، مخالفان این نظریه هم می‌گویند همین بازیکنان در عصر ویلموتس نیز حاضر بودند و نتوانستند درخششی در تیم ملی داشته باشند. با وجود چنین تناقضی، به نظر می‌رسد ادعای مهدی طارمی چندان بی‌ربط هم نباشد. بدون تحلیل احساسی می‌توان با اشاره به فکت و آمار به بررسی این موضوع پرداخت. دراگان در شرایطی به نتایجی که با تیم ملی به دست آورده می‌بالد که او به‌طور مشخص در چندین برد حساس تیم ملی نقش تأثیرگذاری نداشته است! او در بازی نخست برابر سوریه که تیم ملی نمایش بحث‌برانگیزی داشت، به دلیل مبتلا‌شدن به کرونا، روی نیمکت حضور نداشت و برد سه‌‌امتیازی تیمش را از دست داد. پنج روز بعد از آن دیدار، تیم ملی در قطر به مصاف عراق رفت و برد مهمی به دست آورد که این‌بار هم دراگان در چند ساعت مانده به شروع بازی، تست کرونایش منفی شد و به نیمکت برگشت. او نه در تمرینات حضور داشت و نه اینکه کار به‌‌خصوصی انجام داده بود؛ بلکه ماریو تات و وحید هاشمیان تیم ملی را برای بازی حساس با عراق تمرین داده و نهایتا مزدش را هم گرفتند، ولی اعتبارش به حساب دراگان واریز شد. موضوع مهم دیگری که به آن چندان اشاره نشده است، برد شیرین تیم ملی برابر لبنان در ثانیه‌های پایانی بود. در آن بازی، تیم ملی در شرایطی به برتری رسید که دراگان قبل از گل حساس برتری، از زمین مسابقه به دلیل بروز رفتار هیجانی اخراج شده بود! اتفاقا در آن بازی و در ثانیه‌های آخر، اگر حرفه‌ای‌گری بازیکنی مانند سردار آزمون و تلاش برای ایجاد تمرکز در تیم ملی نبود، آن پیروزی رقم نمی‌خورد؛ بردی که بعد از اخراج دراگان از کنار زمین به دست آمد. برد دیگر تیم ملی در بازی بعد از تقابل با لبنان، یعنی جدال با سوریه بود که دراگان به دلیل کارت قرمزی که دریافت کرده بود، دوباره روی نیمکت حضور نداشت. این چهار بازی منهای نمایش بحث‌برانگیزی است که تیم ملی در عصر دراگان با تیم‌هایی مثل امارات و از آن بدتر با کره‌جنوبی داشته است. پس به نظر می‌رسد با نگاهی مختصر به اتفاقات رخ‌داده در بازی‌های تیم ملی در مرحله انتخابی جام جهانی، درباره توانایی‌های دراگان اسکوچیچ بزرگ‌نمایی صورت گرفته است. این موضوع به‌معنای زیرسؤال‌بردن توانایی‌هایی او به‌عنوان یک مربی نیست بلکه بیانگر بخشی از واقعیت‌ها درباره احساسی نظر‌دادن درباره صلاحیت فنی دراگان است.

با دراگان چه می‌کنی آقای طارمی؟

موضوع دیگری که نیاز به تحلیل و بررسی دارد، این است که شاید دراگان مسحق این نگاه از بالا به پایین نباشد. به عبارتی بی‌انصافی است اگر همه امتیازات صعود به جام جهانی به جیب بازیکنان به‌ویژه ستاره‌ای همچون مهدی طارمی ریخته شود. طارمی بازیکن تأثیرگذاری است که جای شک‌و‌شبهه باقی نمی‌گذارد، اما آیا نبودن مهدی طارمی به تیم ملی لطمه زده است؟ برای پاسخ به این پرسش مهم و یارکشی انجام‌شده در این زمینه، کافی است به دو دیداری که او به دلیل اختلاف با دراگان از ترکیب تیم ملی دور ماند، برگشت. تیم ملی در غیاب مهدی طارمی دو بازی با لبنان و سوریه داشت که اتفاقا هر دو را هم با برد پشت‌سر گذاشت تا مشخص شود نبود او در این مرحله از بازی‌ها خللی در روند نتیجه‌گیری تیم ملی به وجود نیاورده است. با‌این‌حال، موردی که داستان مهدی طارمی و مخالفتش با دراگان اسکوچیچ را برجسته می‌کند، بخشی از گفت‌وگوی او با عادل فردوسی‌پور است که به نظر می‌رسد این بازیکن بوشهری، تعمدا داستان جادوگر یا رمال یا هر چیز دیگری را تلویحا تأیید کرده تا از این طریق، نتایجی را که دراگان با تیم ملی گرفته است، به جادو مرتبط کند. بعید است بازیکنی در سطح مهدی طارمی به حرف‌هایی که زده اعتقادی داشته باشد یا بپذیرد که با چنین موردی می‌توان در فوتبال نتیجه گرفت ولی مشخصا وقتی قرار به مخالفت با اسکوچیچ باشد، او از کنار این موضوع به‌سادگی رد نمی‌شود. دلایلی که طارمی برای وجود جادوگر یا چنین چیزهایی در تیم ملی عنوان کرده، ردیف‌کردن یک‌سری اعداد از قبیل 7، 9 و 11 است. او می‌گوید: «‌شماره‌های ۹، ۷ و ۱۱ بهترین بود! پاداش‌های تیم ملی هم باید به مضرب‌های این سه عدد می‌رسید و می‌گفتند مثلا شما دقیقه ۶۹ گل می‌زنید و یک‌سری اعتقاد داشتند. این اعداد را دوست داشت و به هر طریقی به این می‌رسید. ما در مورد پاداش‌ها مثلا گفتیم شش و چهار بدهید که می‌شود ۱۰ هزار دلار، ولی آنها سه‌هزارو ۵۰۰ و پنج‌هزارو ۵۰۰ می‌دادند که بشود ۹ هزار دلار یا شش و پنج می‌دادند که بشود ۱۱ هزار دلار و به عدد مورد علاقه برسند!». اظهارات طارمی برگرفته از شایعاتی است که پیش‌تر حول تیم ملی وجود داشته اما اگر قرار به ردیف‌کردن اعداد باشد، چرا فقط ماجرای پاداش‌ها را بررسی کرده است؟ گواینکه خود همین داستان هم جای حرف‌و‌حدیث دارد. واضح است که بیان تناقض‌های موجود به معنای رد یا تأیید صحبت‌های مهدی طارمی در این زمینه نیست بلکه فراهم‌شدن زمینه‌ای برای تحلیل بهتر است. بازیکنان تیم ملی به ازای هر برد داخل خانه، سه‌هزارو 500 یورو پاداش گرفته‌اند. این عدد برای بازی‌های خارج از خانه می‌شود پنج‌هزارو 500 یورو. جمع این دو عدد می‌شود 9 هزار یورو. از این زاویه حرف مهدی طارمی درست ولی آیا مهدی طارمی پیش‌گو است که می‌دانسته تیم ملی هم بازی‌های‌ داخل و هم خارج از خانه را می‌برد تا جمع اعداد درست شود؟ فرض بر اینکه تیم ملی سه بازی خارج از خانه را می‌برد؛ آن‌وقت اعتقاد به عدد 16.5 هم کار جادوگرها بود؟ یا اصلا از زاویه دیگر به این موضوع نگاه شود؛ سه‌هزارو 500 یا پنج‌هزارو 500 با توجه به وجود اعداد سه و پنج، جمع آنها با یکدیگر (3+5 و 5+5) اعداد 8 و 10 را تداعی می‌کند. آیا این موضوع هم برگرفته از جادوگری است؟

قرارداد مهدوی‌کیا و وحید هاشمیان را چه می‌گویید؟

فرض بر اینکه اظهارات مهدی طارمی درست باشد و اعداد مشخصی در تیم ملی مورد توجه بودند، ولی اگر چنین است چرا قرارداد مهدی مهدوی‌کیا و وحید هاشمیان با رقم‌های مورد علاقه‌ای که طارمی ادعا کرده است، همخوانی ندارد؟ قرارداد مهدی مهدوی‌کیا با فدراسیون فوتبال 10 هزار یورو و وحید هاشمیان هشت هزار یورو است. نمی‌شد اینها را اگر اعتقادی به اعداد مذکور بود، 11 و 9 میلیون یورو بست؟ قاعدتا اگر قرار به جمع و تفریق و دل‌بستن به اعداد باشد، می‌توان عددهای مختلفی را به دست آورد و آنها را به مسائل دیگری ربط داد. شاید مهدی طارمی به یقین در این مورد رسیده باشد، ولی با بررسی جزئی‌تر و البته منطقی‌تر نمی‌توان به‌سادگی چنین اظهاراتی را تأیید کرد. به‌هر‌روی، واضح است که وقتی صحبت از فوتبال حرفه‌ای می‌شود، پای عدد و رقم آن‌هم از نوع آماری‌ آن به میان می‌آید و تأثیرگذار است. اینجاست که نمی‌شود زیاد به شایعات دل بست. حال، با توجه به عدد و رقم و با مرور بخش نخست این مطلب، می‌توان پی برد در شرایطی که مهدی طارمی و دراگان اسکوچیچ، هر دو مواردی در دست دارند که با توجه به آن می‌توانند ادعای خودشان را ثابت کنند، آماری هم وجود دارد که علیه آنهاست. درنهایت توجه به تحلیل‌های عمیق‌تر است که می‌تواند فوتبال ایران را از منجلاب کنونی بیرون بکشد و تیم ملی را در جام جهانی روسفید کند؛ حال چه با دراگان اسکوچیچ و چه بدون او.