اعتراض به حذف نام «مبارک» از جشنواره تئاتر عروسکی
گذشته نادیده گرفته میشود
زمانی که جمعی از نمایشگران نمایش عروسکی با اهداف مختلف و از جمله تعمیق روابط بینالمللی با تکیه بر خویشاوندی خانواده بشری و بسط صلح، نخست در «بادن بادن» آلمان و در سال 1928 و سپس در پراگ چکسلواکی در سال 1929 گرد آمدند، از قاره آسیا هیچ نمایشگر عروسکی حضور نداشت. درحالیکه در همان زمان براساس یک آمار سرانگشتی در قاره هند بیش از 10 هزار گروه نمایشگر عروسکی به ادامه حیات یک نماد بشری بهعنوان استعاره و متافور موجودیت انسان میپرداختند.
بهروز غریبپور
زمانی که جمعی از نمایشگران نمایش عروسکی با اهداف مختلف و از جمله تعمیق روابط بینالمللی با تکیه بر خویشاوندی خانواده بشری و بسط صلح، نخست در «بادن بادن» آلمان و در سال 1928 و سپس در پراگ چکسلواکی در سال 1929 گرد آمدند، از قاره آسیا هیچ نمایشگر عروسکی حضور نداشت. درحالیکه در همان زمان براساس یک آمار سرانگشتی در قاره هند بیش از 10 هزار گروه نمایشگر عروسکی به ادامه حیات یک نماد بشری بهعنوان استعاره و متافور موجودیت انسان میپرداختند. همچنین در ایران حداقل سه گونه نمایش عروسکی در شیراز، تهران، اصفهان و کردستان وجود داشت و یکی از بزرگترین حکیمان و فرزانگان ایران - خیام بزرگ - از تعداد قلیل رباعیاتش، سه رباعی را به این هنر اختصاص داده و نسبت انسان و هستی را در آنها بهصورت نمادین به نمایش گذاشته است:
ما لعبتکانیم و فلک لعبتباز/ از بهر حقیقتی نه از روی مجاز/ بازیچه همی کنیم بر نطع وجود/ افتیم به صندوق عدم یکیک باز
و
این چرخ فلک که ما در او حیرانیم/ فانوس خیال از او مثالی دانیم/ خورشید «چراغدان» و عالم «فانوس»/ ما چون صوریم کهاندر او گردانیم.
و
خیام که خیمههای حکمت میدوخت/ در کوره غم فتاد و ناگاه بسوخت/ مقراض اجل طناب عمرش ببرید/ دلال امل به رایگانش بفروخت
***
و من که از سال 1349 بخشی از تلاش پژوهشیام را معطوف به احیای نمایش عروسکی ایران- خیمهشببازی – کردهام و بیتردید در رابطه با جهانیکردن این هنر و عروسک محوریاش – مبارک – نقش قطعی داشتهام، سرانجام و در شرایطی که عضویت در مجامع جهانی نیاز به پیگیری مدام و ارائه دلایل متقن داشت و باید در مجامع مختلف و بهخصوص مجلس شورای اسلامی از این حضور بینالمللی دفاع کرد، سرانجام با حمایت «علی منتظری» رئیس وقت مرکز هنرهای نمایشی، «ایران» را به عضویت این اتحادیه بینالمللی درآوردم. در سال 1368 بالاخره نمایشگران عروسکی تحت نام «مبارک ینیما» صاحب دفتر و دستک ملی شدند و پیامد آن به پیشنهاد من جشنواره بینالمللی عروسکی تهران به «تهران مبارک» تغییر نام داد و سرانجام بهعنوان نخستین ایرانی و سومین آسیاییتبار به مدت دو دوره و جمعا به مدت هشت سال بهعنوان یکی از اعضای هیئت مرکزی «اتحادیه بینالمللی نمایشگران عروسکی» انتخاب شدم و از سال 2000 تا 2008 با عکس و اسلاید و اهدای عروسک مبارک به موزههای جهان و ایراد سخنرانیها این عروسک نادیده گرفتهشده را در تراز جهانی و در کنار «قرهگز» و «پولچینلا» و «پانچ و جودی» و «گینیول» و «ویدوشکاکا» و «پتروشکا» به ثبت رساندم و تا به امروز 18 دوره از جشنواره بینالمللی عروسکی تهران مبارک برگزار و قطعا بیش از 18 هزار بار در زیر طاق آسمان این نام تکرار شده است. از عجایب روزگار آنکه در دورهای که گذشته دور و نزدیک قرار است نادیده گرفته شود و اراده بر آن است که خدمات بیدریغ در هر حوزهای از صفحه روزگار محو شود، فراخوان این جشنواره بدون نام «مبارک» منتشر شده و براساس شنیدهها دبیر از گرد راه رسیده اظهار لحیه فرمودهاند که چه نیازی هست که چنین اسمی در کنار نام جشنواره باشد!!! و دادسخن دادن از اینکه باید نوآوری کرد و به احتمال خیلی ضعیف تکرار این بیت از رودکی: فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر/ سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر. و خلاصه بیسلیقگی و بیدانشی... و اگر آن شنیدهها درست باشد، مدام فرمودهاند که «این اسم را غریبپور» چندسالی است مطرح کرده است و دلیلی نیست باز تکرار بشود... بههرحال:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما.
مبارک حاصل عشق و تدبیر و خلاقیت دهها نمایشگر سنتی ایران است و در تختحوضی و خیمهشببازی و در ایام شادمانی او بوده و هست و اگر من کاری کرده باشم که بیشک کردهام اوست که مطرح است و باید باشد نه من!
پذیرفتهام که :«که من بسوزم و او شمع انجمن باشد*».
مبارک شمع انجمن است و خواهد بود ناکامی آنها که با حقیقت درافتاده و میافتند، به اثبات رسیده است.
*خوش است خلوت اگر یار، یار من باشد، نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد. من اندکی تغییر در مصرع دوم اعمال کردهام.