اشک احساسی
محققان زیادی هستند که عمیقا معتقدند آدمی تنها مخلوقی است که میتواند اشک احساسی بریزد. طبعا تعدادی محقق هم هستند که اشک احساسی را مختص انسان نمیدانند. غیرمحققان هم، عطف به مشاهدات میدانی خودشان که در فضای حقیقی یا مجازی تجربه کردهاند، قسم میخورند که حیوانات هم در شرایط احساسی مثلا در هنگام مرگ فرزند گریه میکنند.
محققان زیادی هستند که عمیقا معتقدند آدمی تنها مخلوقی است که میتواند اشک احساسی بریزد. طبعا تعدادی محقق هم هستند که اشک احساسی را مختص انسان نمیدانند. غیرمحققان هم، عطف به مشاهدات میدانی خودشان که در فضای حقیقی یا مجازی تجربه کردهاند، قسم میخورند که حیوانات هم در شرایط احساسی مثلا در هنگام مرگ فرزند گریه میکنند.
اشک احساسی جریان روان مایع از غدد اشکی است که در پی تحریک مرکز احساسات در مغز به راه میافتد. درواقع فرق میکند با اشکی که در پی زخم یا تحریک سطح چشم روان میشود. اشک احساسی مستقیما به بالا وصل است و اگر مرکز احساس مغز یک شکست یا ناامیدی یا سوگ یا دلتنگی را تجربه کند، دستوری به چشم میفرستد، برای اشکریختن. اشک رفلکسی که در بالا اشاره شد و در پاسخ به تحریک سطح چشم جریان مییابد، فلسفه کاملا مشخصی دارد و مأموریتش تمیزکردن سطح چشم از عامل خارجی تحریککننده است؛ مثلا گردوخاک و... . اما سؤالی که مطرح میشود، این است که اشک احساسی چه فلسفهای دارد، چرا اشکریختن چاشنی ناراحتیهای احساسی ما میشود؛ درحالیکه میتوانیم بدون اشکریختن هم ناراحت باشیم. مگر وقتی ناراحت میشویم، خاک در چشممان میرود که اشک لازم داریم تا آن را بشوید؟
حدود شش سال پیش مطالعهای روی بیش از هزار نفر انجام شد و در ژورنال روانشناسی بریتانیا به چاپ رسید. در این مطالعه به هر شرکتکننده دو عکس داده شد. عکس اول فردی که در حال گریهکردن بود و دومی فردی که او هم در حال گریهکردن بود؛ ولی اشکهایش با فوتوشاپ از روی صورتش پاک شده بود. از شرکتکنندگان پرسیده شد به کدام کمک میکنید و از کدام کمک میگیرید؟ درحالیکه هر دو عکس به یک میزان ناراحت بودند؛ ولی اکثر شرکتکنندگان ترجیح دادند به فردی کمک کنند که علاوه بر ناراحتی اشک هم میریخت. از طرف دیگر در پاسخ به سؤال دوم، باز هم با وجود یکسانبودن بار احساسی دو تصویر، بیشتر شرکتکنندگان ترجیح دادند از فردی کمک بگیرند که بدون اشک ناراحتی میکند. نتیجهگیری نویسندگان این شد که فارغ از ظاهر صورت و سناریو و ارتباط کلامی، صرف رؤیت اشک احساسی حس همدردی با فرد گریان را بیشتر و میزان اعتماد به قدرت و توانایی او را کمتر میکند.
نظر به یافتههای فوق ظاهرا اشک احساسی فلسفهای کوبیستی و چندوجهی دارد. راهی برای اثبات رنجی است که میبرید و مدرکی است که ظاهرا باید ارائه شود تا کسی حرفتان را باور کند و کمکتان کند. از طرفی همین اشک شما را در رقابت با افراد بیاشک در موضع ضعف قرار میدهد. از آنجا که از بین اهالی کائنات یحتمل تنها انسان است که چوپان دروغگو زاده میشود و به پدیده راستیآزمایی برای حرفها و اعمال خود نیازمند است و از آنجا که تنها انسان است که مدام در مقام قضاوت یکی را بالاتر یا پایینتر از دیگری قرار میدهد، پس به نظر میرسد اشک احساسی هم مال خود خود خودمان است. از آنجا که حیوانات به اثبات احساسات خود نیاز ندارند؛ پس شاید در هنگام سوگ فرزندشان، خاک در چشمشان میرود و اشک میریزند... .