آشیان آرمانشهری
شهری ایدئال با زیستبومی بینقص برای زیست بشر
«اتوپیا» به معنای ناکجاآباد یا آرمانشهر جایی است که نمایانگر آشیان اکولوژیکی بدون نقص و آرمانی برای زیست بشر است. افلاطون در رساله جمهور خود نهتنها به تفصیل از ویژگیهای اتوپیا سخن گفته، بلکه برای تأسیس آن نیز از آتن به سیسیل ایتالیا سفر کرده تا آرمانشهر مطلوب افلاطونی را در منطقه سراکیوز ایجاد کند
فرشاد قوشچی-استادیار دانشگاه و روزنامهنگار: «اتوپیا» به معنای ناکجاآباد یا آرمانشهر جایی است که نمایانگر آشیان اکولوژیکی بدون نقص و آرمانی برای زیست بشر است. افلاطون در رساله جمهور خود نهتنها به تفصیل از ویژگیهای اتوپیا سخن گفته، بلکه برای تأسیس آن نیز از آتن به سیسیل ایتالیا سفر کرده تا آرمانشهر مطلوب افلاطونی را در منطقه سراکیوز ایجاد کند. اما قصد او برای ساختن چنین آرمانشهری با مشکلات بیشماری در حفظ نظم و امنیت، معیشت و عدالت به شکست انجامیده چنانکه حاکم آن منطقه دست از حمایت از این فیلسوف برداشته و او را مورد خشم خود قرار داده، میخواسته افلاطون را زندانی کند و سرانجام او به یاری برخی همراهان و پیروانش شبانه فرار کرده و از مهلکه جان به در بر میبرد.
«توماس مور» (1478-1535) سیاستمدار برجسته، صدراعظم معزول، متفکر پرشور و از چهرههای بزرگ دوران رنسانس انگلستان در قرن شانزدهم میلادی، نخستین کسی است که واژه اتوپیا را بهکار برد. او با شناختی که از زندگی انسان، روحیات و خودمحوریها، غرور و تعصبش داشت به این نتیجه دست یافته بود که ساختن آشیانی آرمانی که انسانها در آن بتوانند با عدالت زندگی کنند، بدون آنکه طمع ثروت، شهوت و قدرت داشته باشند، ممکن نیست؛ ازاینرو بر آن شد تا در جزیرهای خیالی، سرزمینی را به تصویر بکشد که تمام آمال و آرزوهای انسان در آن جامه عمل بپوشد. «اتوپیا به معنای لامکان جزیرهای است خیالی زیر خط استوا که در آن مردمی با عالیترین شیوه اقتصادی و اجتماعی زیست میکنند. در اینجا افراد جامعه همه خوشبختاند... . فضیلت یعنی زیستن با طبیعت و همانگونه که طبیعت ما را میفرماید که زندگانی یکدیگر را شاد و خرّم سازیم، بارها و بارها ما را میفرماید که در طلب لذت خویش، لذت دیگران را از میان نبریم یا نکاهیم و در این باب طبیعت را یکسره برحق میدانند. هیچکس چندان برتر از دیگران نیست که نور چشم طبیعت باشد».* بنابراین میتوان مشاهده کرد اندیشه ایجاد آرمانشهر از دیرباز در دنیا وجود داشته است و همواره متفکران و فلاسفه به تبیین و تشریح آشیان بومشناختی آرمانی انسان پرداختهاند و از طرف دیگر انسانها همواره در طول تاریخ از شرایط آرمانی و مطلوب آشیان خود فاصله داشتهاند. شاید بتوان گفت اولین شخصی که توانست اندیشه آرمانشهری را تا حدودی در دنیای واقعی پیاده کند، «رابرت اون» (1771-1858) کارخانهدار و مصلح اجتماعی انگلیسی است. او را بنیانگذار سوسیالیسم آرمانشهری میدانند. «رابرت اون» مدیر و یکی از مالکان چند کارخانه تولیدی ریسندگی، تلاشی خستگیناپذیر کرد تا شرایط کارخانهها را در انگلستان قرن نوزدهم انسانی کرده و استانداردهای زندگی کارگران را بهبود دهد. در آن زمان وضعیت کار بسیار سخت و طاقتفرسا بود، حتی نیاز به هوای تازه نیز از کارگر دریغ میشد. او با شرکای دیگر کارخانهای بزرگ با دو هزار کارگر در اسکاتلند خریداری کردند. از نگاه «اون» شگفتانگیز به نظر میآمد که کارخانهدارها کاملا مراقب ماشینآلات و ابزار کارخانه هستند، ولی کوچکترین توجهی به رفاه و زندگی کارگران که تعداد زیادی کودک و زن در میان آنها بودند، دیده نمیشود؛ بنابراین شروع به تغییرات و اصلاحاتی در محیطهای کارگری کرد. تا اندازه زیادی وضعیت مسکن را بهبود داد، برای هر خانوار یک خانه مجزا با دو اتاق ساخت، در شهرک کارگران، خیابانهایی احداث کرد و با جمعآوری زبالهها به آنها آموزش داد تا خانهها را تمیز نگه دارند. با استخدام کودکان زیر 10 سال مخالفت کرد، درصورتیکه تا آن زمان کودکان شش و هفت ساله به صورت تماموقت در کارخانهها مشغول کار بودند. درحالیکه در آن هنگام آموزش منحصر به طبقات مرفه جامعه بود، به آموزش کودکان کار اهتمام جدی کرد. ساعات کار را از بیش از 15 ساعت در روز به 10 ساعت کاهش داد، بهداشت همگانی را برای آنها فراهم کرد و تعاونیهای کارگری راه انداخت. اما در عین حال از سوی سایر مالکان و شرکا هم به دلیل این فعالیتها تحت فشار بود. سرانجام برای ساخت آرمانشهری مدرن، زمینی در ایالت ایندیانای آمریکا خریداری کرد، شهرک تولیدی کشاورزی برپا کرد، نظام تأمین اجتماعی پیشرفته برقرار کرد، درمانگاه و مدرسه ساخت، اما پس از مدتی در این راه شکست خورد و شهر ویران شد. البته ایده ساخت آشیان آرمانشهری بعدها در آثار و نوشتههای متفکران و سیاستمداران در قالب اندیشه سوسیالدموکراسی دنبال شد. سوسیالدموکراسی معتقد به ایجاد عدالت اجتماعی بر بستری از دموکراسی است. سوسیالدموکراتها در رویکرد جدید خود به مسائلی مانند بهرهوری اقتصادی، عمران و آبادی منطقهای و شناخت بیشتر مسائل و بحرانهای زیستمحیطی پرداختهاند. سوئد و برخی کشورهای اسکاندیناوی بدونشک سابقهای طولانی به عنوان یک الگوی موفق دولت سوسیالدموکراتیک دارند که نشانگر راه سوم یا میانه است. حزب سوسیالدموکرات سوئد در ابتدای قرن بیستم ایجاد و به سرعت تبدیل به یک نیروی مهم و تأثیرگذار شد. دولتهای سوسیالدموکرات کشور سوئد برخلاف کشور روسیه و با عبرت از انقلاب اکتبر، همواره عملگرایی را به ایدئولوژی و رشد را به برابری ترجیح دادند و همین مسئله باعث شد کشور سوئد برای مدتها بهترین برنامههای رفاه اجتماعی را بین کشورهای پیشرفته داشته باشد. بهطوریکه کاهش شکاف طبقات اجتماعی، میزان مالیات بر درآمد و امنیت اجتماعی این کشور بسیار بالاست. امروزه گروهی دیگر از سوسیالدموکراتها تحت عنوان سوسیالیستهای زیستمحیطی الگویی اقتصادی را پیشنهاد میکنند که مبتنی بر معیارهای غیرسرمایهای با هدف تأمین نیازهای اجتماعی و تعادل زیستمحیطی است. آنها معتقدند منطق موجود در سود بازار و دولتهای اقتدارگرا با حفاظت از طبیعت همخوانی ندارند. لازم است تا با دگرگونی در نظام انرژی دنیا به جای منابع کنونی انرژی یعنی نفت و گاز که عامل اساسی آلودگی محیط زیست هستند، منابع تجدیدپذیر انرژی مانند آب، باد و خورشید جایگزین شوند و شیوههای تولیدی دنیا اصلاح شوند. درنهایت آنها در فکر آشیان بومشناختی برای انسان هستند با خصوصیاتی همچون فراسوی حاکمیت پول، فراسوی عادتهای مصرفی که بهطور عمده توسط تبلیغات جهت داده میشود و درنهایت فراسوی تولید وسایلی که اغلب برای محیط زیست خطرآفرین است. در حقیقت تعریف سوسیالیسم محیطزیستی از آشیان بومشناختی آرمانی بر پایه آگاهی انسان نسبت به خود و نسبت به منابع طبیعی در دنیا استوار بوده و در پی وجود یک زندگی پایدار برای همه انسانهاست. همچنین در تضاد با مصرفگرایی، هدردادن منابع و عدم توجه به نسلهای آینده است. آشیان آرمانی بومگراها در داستانی به نام «اکوتوپیا» که در سال 1974 میلادی توسط «ارنست کالنباک» نوشته شده و وقایع آن را تا 25 سال بعد یعنی سال 1999 میلادی به تصویر کشیده، بیان شده است. اکوتوپیا کشوری کوچک در خارج آمریکاست که یک روزنامهنگار به نام «وِستُن» از آنجا گزارش ارسال میکند. اکوتوپیا دارای ویژگیهایی از جمله تولید انرژی تجدیدپذیر، ساختمانهای سبز بدون استفاده از سوختهای فسیلی و شهروندان حساس به طبیعت است. ساکنان اکوتوپیا یک هدف مشترک دارند، آنها دنبال نوعی تعادل بین خود و طبیعت هستند. آنها خسته و درمانده از هوای آلوده، غذاهای غیرسالم و دارای مواد شیمیایی و آگهیهای بازرگانی دیوانهوار به اکوتوپیا پناه آورده بودند. فلاسفه و متفکران ایرانی نیز از گذشتههای دور به خصوصیات آشیان آرمانشهری پرداختهاند، «فارابی» در کتاب خود با نام مدینه فاضله شرح مفصلی از آرمانشهر به دست میدهد و «سهروردی» نیز در آثارش از مدینه فاضله نام میبرد. اندیشه آرمانشهری در آرا و عقاید روشنفکران عصر مشروطه نیز کاملا پیداست. در میان آنها «عبدالرحیم طالباُف» و «عبدالحسین صنعتیزادهکرمانی» بهطور خاص به مفهوم آرمانشهر پرداختهاند. «صنعتیزاده» داستانی دارد به نام مجمع دیوانگان که در این کتاب فرار تعدادی دیوانه از تیمارستان را که به آینده سفر میکنند، دستمایه پرداختن به آرمانشهر قرار داده، او ضمن بیان شهری برخوردار از دانش، فن و ابزار پیشرفته، واژههایی مانند (تصفیه طبیعت)، (اداره صحت و سلامتی) و (کشور خِرَد) را در کتاب خود به کار برده است. در این شهر انرژی مورد نیاز از امواج خورشید به دست میآید و در مخازنی ذخیره میشود. فصلها و بارندگی با انتخاب مردم شهر توسط دستگاههای خاصی صورت میگیرد، او در این داستان به بیان تصور خود از یک آرمانشهر میپردازد. اندیشه رسیدن به آشیانِ آرمانشهری یکی از آرزوهای دستنیافتنی انسان بوده که همواره آن را به آیندهای نامعلوم گره زده است.
* «توماس مور»، اتوپیا (آرمانشهر)