|

سیاست و متافیزیک

شاید یکی از اصلی‌ترین دلایل بیشتر چالش‌های بی‌سابقه و فلج‌کننده در عرصه‌های معیشت شهروندان، روابط خارجه، مدیریت در سطوح گوناگون، اقتصاد و... عدم شفافیت باشد.

شاید یکی از اصلی‌ترین دلایل بیشتر چالش‌های بی‌سابقه و فلج‌کننده در عرصه‌های معیشت شهروندان، روابط خارجه، مدیریت در سطوح گوناگون، اقتصاد و... عدم شفافیت باشد. سال‌هاست که پیرامون لزوم و ضرورت شفافیت عملکرد مدیریت سیاسی اظهارنظرهای بی‌شماری از طرف فعالان سیاسی مطرح شده است. اما درباره اینکه دقیقا شفافیت در چه موضوع یا موضوعاتی مطلوب و لازم است، چیز زیادی گفته نشده است. در این موجز قضاوتی صورت نمی‌گیرد. بلکه تنها تلاش می‌شود نشان داده شود که سیاست و متافیزیک دو مقوله کاملا متفاوت هستند و اینکه ناکارآمدی مدیریتی برایند خلط یا ادغام این دو مقوله ذاتا متفاوت است. ازاین‌رو، تبیینی مختصر و کلی از ریشه‌های عدم شفافیت که منشأ ناکارآمدی مدیریتی است، ارائه می‌شود. بی‌شک می‌توان ادعا کرد که اصلی‌ترین دلیل عدم شفافیت و بعضا آشفته مدیریتی که منشأ ناکارآمدی نیز هست، عدم شفافیت «اهداف مدیریتی » است. اینکه مثلا هدف یا اهداف راهبرد روابط خارجه چیست؟ اگر هدف از حکمرانی ایجاد رفاه، آرامش و امنیت برای شهروندان نیست، پس هدف یا اهداف سیاسی کدام‌اند؟ اگر هدف فرهنگ تقویت انسانیت، ترویج لزوم رعایت قوانین و اخلاق اجتماعی و... نیست، پس هدف یا اهداف فرهنگی کدام‌اند؟ و... . چراکه در صورت مشخص‌بودن اهداف مدیریت در عرصه‌های روابط خارجه، اقتصادی، فرهنگی و... شهروندان، فعالان و نخبگان می‌توانند براساس دستاوردهای حاصله در مدت زمان معین به ارزیابی سود و زیان اهداف گوناگون بپردازند. از آنجا که اهداف کلان مشخص نیستند، به ناچار ما تنها می‌توانیم بر اساس دستاوردهای عینی هر حوزه، مثلا براساس سود و زیانی که روابط خارجه برای منافع ملی دارد، آنها را ارزیابی کنیم. بنابراین، براساس «نتایج و دستاوردها» در عرصه‌های گوناگون روابط خارجه، آموزش و پرورش، اقتصادی، فرهنگی، صنعت، تجارت و... می‌توانیم ادعا کنیم اهداف ناشفاف روابط خارجه، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، صنعتی و... به هیچ وجه موفق نبوده است. ازاین‌رو، بسیار منطقی و ضروری است تا پرسش شود دلیل یا دلایل ناکامی مدیریت در عرصه‌های روابط خارجه، معیشت شهروندان، اقتصاد، فرهنگ، صنعت، تجارت و... چیست؟ ساده‌ترین پاسخ، خلط یا ادغام امور سیاسی با امور متافیزیکی اصلی‌ترین ریشه ناکارآمدی مدیریت در عرصه‌های گوناگون است. به منظور فهم کاربردی اینکه چرا خلط یا ادغام امور سیاسی با امور متافیزیکی منشأ ناکارآمدی است، تبیینی مختصر و کلی پیرامون مفاهیم سیاست و متافیزیک ارائه می‌شود. متافیزیک به بیانی بسیار کلی معطوف به «گمانه‌زنی» پیرامون موضوعات، پرسش‌ها و اموری است که انسان شناخت و آگاهی دقیق، کافی و قطعی از آنها ندارد. به عبارتی، متافیزیک، کنکاش ذهنی معطوف به تولید «گمانه‌های غیرقابل اثبات و تا حدودی فردی» است. اما امور و موضوعات سیاسی کاملا شناخته‌شده، ملموس، جمعی، قابل فهم، قابل اثبات و عینی هستند. ازاین‌رو ضروری است تا برای امور و موضوعات سیاسی تبیین‌ها، راهکارها، طرح‌ها و راهبردهای کاملا شفاف، قابل فهم، قابل ارزیابی و محاسبه ارائه شود. به عبارتی، موضوع سیاست (حکمرانی)، امور مبرم عینی انسانی و اجتماعی به منظور بقای انسان و ساختار زیست اجتماعی است. اما موضوع متافیزیک معطوف به برخی امور و نیازهای روان‌شناختی بسیار کلی است. به گواه شواهد عینی بی‌شمار از عملکرد پرهزینه، مخرب، آشفته و بی‌حاصل در عرصه‌های گوناگون ازجمله معیشت شهروندان، اخلاق سیاسی که منشأ تضعیف اخلاق اجتماعی است، روابط خارجه پرهزینه که موجب تضعیف منافع ملی شده، آموزش‌وپرورش بی‌هدف و آشفته، صنایع عقیم و... خلط و ادغام امور سیاسی و موضوعات متافیزیکی اصلی‌ترین دلیل و منشأ انواع چالش‌های بی‌سابقه در عرصه‌های گوناگون است که برایند ناکارآمدی مدیریتی است. وظیفه اخلاقی همه وطن‌دوستان صرف‌نظر از تعلقات جناحی، اعتقادی، منفعتی و... است که صادقانه تمام توان خود را در راستای کارآمدی مدیریت کلان سیاسی از طریق تنظیم کاربردی رابطه امور سیاسی و متافیزیکی به‌کار بگیرند.