چرا انسانها برخی حیوانات را بیشتر دوست دارند؟
چرا واکنش عوام نسبت به کشتار سگها بیشتر از کشتار حیاتوحش است؟ چرا کسانی که نسبت به آزار یک گربه واکنش نشان میدهند، نسبت به شکار بیتفاوت هستند؟ چرا برخی از افراد نسبت به مرگ حیاتوحش حساس هستند اما نژاد اهلیشده همان حیوان را میکشند و میخورند؟ اینها پرسشهایی است که حتما به ذهن شما خطور کرده و همیشه بین حامیان محیطزیست و حیوانات مطرح بوده است.
سپهر سلیمی: چرا واکنش عوام نسبت به کشتار سگها بیشتر از کشتار حیاتوحش است؟ چرا کسانی که نسبت به آزار یک گربه واکنش نشان میدهند، نسبت به شکار بیتفاوت هستند؟ چرا برخی از افراد نسبت به مرگ حیاتوحش حساس هستند اما نژاد اهلیشده همان حیوان را میکشند و میخورند؟ اینها پرسشهایی است که حتما به ذهن شما خطور کرده و همیشه بین حامیان محیطزیست و حیوانات مطرح بوده است.
نخستین پاسخ برای این پرسشها این است که نگاه انسان به حیوانات عموما بر اساس منافع انسان و فایدهمحوری است. بر این اساس انسان از حیوانات مختلف در جهت منافع خود بهره میبرد. در این شرایط بخشی از حیوانات را برای خوراک خود پرورش میدهد و زمانی که به وضعیت مناسب رسیدند، آنها را به راحتی میکشد و میخورد. بخشی از حیوانات را برای نگهبانی و مراقبت از خود پرورش میدهد. دستهای از حیوانات برای کار در خدمت انسان هستند و زمانی که به سن بازنشستگی و کهولت برسند، توسط انسان حذف میشوند. بخش دیگری از حیوانات برای سرگرمی و تفریح مورد بهرهبرداری قرار میگیرند و دستهای دیگر بهعنوان همدم و حیوان خانگی در کنار انسان هستند. همین نگاه باعث شده که در شرایط مختلف، نگاه انسان به حیوانات متفاوت باشد.
از دیگر سو، انسان چیزی را دوست دارد که میشناسد. تفاوتی ندارد موجود زنده باشد یا مکان، پوشاک یا خوراک. آشنایی، کلید دوستداشتن است. انسانها بهطور معمول ارتباط بیشتر و نزدیکتری با حیوانات خانگی و شهری دارند. تجربه زندگی در کنار آنها را دارند، از مشکلات آنها آگاهی دارند، شیطنت و کارهای بامزه این حیوانات را دیدهاند و گاهی از احساسات و رفتارهای آنها شگفتزده شده و عشق و مهربانی دریافت کردهاند. طبیعی است در چنین شرایطی برای این حیوانات بیشتر دل بسوزانند و برای شرایط بهتر آنها تلاش کنند. شاید اگر چنین رابطهای بین انسان و حیاتوحش برقرار میشد، دلسوزی برای حیاتوحش نیز در بین عموم گسترش پیدا میکرد اما شوربختانه ارتباط اکثر شهروندان با حیوانات وحشی در شرایط مناسبی نبوده است. عموم مردم حیوانات وحشی را در باغوحشها و در شرایط مصنوعی که برای منافع انسانی و منفعتطلبی صاحبان آن مکانها ایجاد شده دیدهاند. گویی این حیوانات ساخته شدهاند که ابزاری برای کاسبی و نمایش باشند. شرایط بد نگهداری، رفتارهای غیرطبیعی و عصبی حیوانات در کنار وضعیت بد بهداشتی سبب شده خاطره خوبی از این دیدار شکل نگیرد. بخش دیگری از تجربه انسان و حیاتوحش به تعارضات میان این دو گروه مربوط میشود. حیوانات وحشی که به روستاها و مناطق زیست انسان نزدیک شده و به انسانها یا حیوانات اهلی تحت سرپرستی آنها یا محصولات کشاورزی آسیب زدهاند، بخشی از این خاطرات را ساختهاند. اگر شرایطی فراهم میشد که انسانها در شرایطی که آسیبی به حیوانات وحشی وارد نمیشود، شاهد زیست طبیعی آنها بودند، آنوقت شهروندانی داشتیم که بیش از قبل دوستدار حیاتوحش هستند.
تفاوت رفتار حیوانات وحشی و اهلی در نحوه ارتباط انسان با این حیوانات نیز مؤثر است. انسانها ارتباط نزدیکتری با حیوانات اهلی دارند، میتوانند آنها را لمس کنند، به آنها غذا بدهند و با آنها بازی کنند ولی این شرایط در ارتباط با حیوانات وحشی فراهم نیست و اگر چنین باشد بهصورت مصنوعی ایجاد شده و درنهایت به ضرر حیاتوحش خواهد بود.
از نظر حامیان حقوق حیوانات تفاوتی بین حیوانات وجود ندارد و همه حیوانات زنده سزاوار شرایط مناسب برای زیست در زیستگاه مناسب خود هستند. پرسش همیشگی حقوق حیواناتی از شهروندان عادی این است که چرا گوشت حیوانات مزرعهای را میخورید ولی حاضر نیستید سگ، گربه یا پرنده خانگی خود را بخورید؟ و از حامیان حیاتوحش میپرسند چرا حیوانات مزرعهای را میخورید ولی از اجداد وحشی آنها در طبیعت حفاظت میکنید؟