|

مروری بر ابزار مؤثر برای کاهش احتمال فجایع ساختمانی

درس‌آموخته فاجعه متروپل؛ مدیریت نظام‌مند ریسک‌ها

بعد از بروز فجایعی مانند پلاسکو و متروپل طبیعتا رسانه‌ها و متخصان تلاش می‌‌کنند با واکاوی موضوع مسببان را شناسایی و راهکار‌هایی برای جلوگیری از بروز فجایح مشابه ارائه کنند.

درس‌آموخته فاجعه متروپل؛ مدیریت نظام‌مند ریسک‌ها

طوفان جعفری - شهرساز  و  معمار  

بعد از بروز فجایعی مانند پلاسکو و متروپل طبیعتا رسانه‌ها و متخصان تلاش می‌‌کنند با واکاوی موضوع مسببان را شناسایی و راهکار‌هایی برای جلوگیری از بروز فجایح مشابه ارائه کنند. بخش عمده‌ای از افرادی که بعد از این فجایع قلم می‌زنند، انگشت اتهام را به سمت مدیریت شهری، دولت، نهاد‌های نظارتی و... نشانه‌ می‌گیرند. نقش و قصور این نهاد‌ها و سازمان‌ها در بروز این فجایع انکار‌شدنی نیست؛ اما در این شرایط کشور که مجموعه‌های دولتی درگیر بحران‌های عدیده و مسائل جاری هستند، واقعا تا چه اندازه می‌توان انتظار داشت با اصلاحات کلان و تغییرات نهادی اوضاع بهبود یابد؟ سیستم‌های سیاست‌زده، ناکارآمد، فربه، با اینر‌سی بالا چطور می‌توانند متحول شوند تا از بروز این حوادث جلوگیری شود؟ اگر خیلی امید به اصلاح از بالادست نداریم، پس در چه سطحی متمرکز شویم که شاهد این فجایع نباشیم؟

بدیهی است که هیچ سرمایه‌گذار و مالکی حتی اگر دلسوز جامعه نباشد و ذره‌ای رحم و مروت هم نداشته باشد، حاضر نیست بد‌نامی بروز فاجعه‌ای مانند متروپل را به جان بخرد. مالک این پروژه که خود قربانی شده است، اگر هم زنده‌ مانده بود، قطعا اعتبار خود را از دست داده بود و به‌عنوان یک انسان با حداقل وجدان بعید بود باقی عمر رنگ آرامش را به خود ببیند. همین‌طور است طراح، پیمانکار و ناظران این پروژه. این نوشتار به دنبال توجه به نظامی در مدیریت پروژه است که یکی از اصلی‌ترین خروجی‌ها و منافع آن کاهش احتمال بروز فجایعی نظیر متروپل است؛ مدیریت نظام‌مند ریسک‌‌ها در پروژه. به طور کلی ریسک در پروژه به هر عامل مؤثر بر دستیابی به اهداف پروژه اطلاق می‌شود که می‌تواند مثبت یا منفی باشد. وقتی صحبت دستیابی به اهداف به میان می‌آید، سر‌ و‌ کله مدیریت استراتژیک پروژه هم پیدا می‌شود؛ چرا‌که استراتژی‌ها مسیر‌های دستیابی به اهداف هستند و این دو با هم هم‌پوشانی درخور‌توجهی دارند. در مدیریت ریسک‌ در ابتدا با رجوع به تجربیات قبلی، نظرات کارشناسان و بررسی مستندات، ریسک‌های یک پروژه را شناسایی می‌کنیم. هر‌چه بیشتر بهتر. بعد آنها را با تکنیک‌های مختلف کمی و کیفی تحلیل می‌کنیم. در‌عین‌حال سطحی از خلاقیت و کشف و شهود هم مطرح است. بعد از تحلیل ریسک‌ها احتمال وقوع یک ریسک و میزان اثر آن بر اهداف در تحلیل شناسایی می‌شود. ریسک‌ها در این مرحله دسته‌بندی هم می‌‌شوند. ریسک‌های مالی، ریسک‌های فنی، ریسک‌های حقوقی و... احتمال ریزش یک ساختمان و شکست سازه آن ممکن است در مقایسه با تعداد ساختمان‌هایی که سالانه در کشور ساخته می‌شوند، کم باشد؛ اما تأثیر آن بسیار بالاست. هیچ‌ چیزی برای جامعه مهندسی کشور تأسف‌بارتر از ریزش یک ساختمان و قربانی‌شدن جان‌های بی‌گناه آن هم در شرایط عادی نیست. حال وقوع زلزله و بحران‌های طبیعی در کشور به جای خود. اگر در پروژه‌ها ریسک‌ها نظام‌مند تحلیل شوند و نتایج حاصله به صورت موجز و در قالب داشبورد‌های مدیریتی ارائه شود، می‌توان اقدامات لازم را در هر زمان در دستور کار قرار داد که در قدم اول ریسک‌هایی با اثرات بالا و فاجعه‌بار شناسایی و با پیش‌بینی تمهیداتی احتمال و اثر آنها کم شود. انتهای چرخه مدیریت ریسک برنامه پاسخ به ریسک و مالک/مسئول آن است. در مدیریت ریسک‌ تلاش می‌کنیم احتمال و اثر ریسک‌های منفی را کاهش دهیم و احتمال و اثر ریسک‌های مثبت را افزایش دهیم. به‌عنوان مثال در مواجهه با ریسک آتش‌سوزی در یک پروژه ساختمانی در درجه اول واحد ایمنی دستور‌العمل‌هایی برای جلوگیری از بروز آتش تهیه و بر اجرای آنها نظارت می‌کند؛ اما در این مقطع متوقف نمی‌شود؛ بلکه موازی با آن تمهیداتی می‌اندیشد که در صورت بروز آتش اثر آن را کاهش دهد. پیش‌بینی مسیر فرار، قرار‌دادن کپسول آتش‌نشانی و ظرف خاک از این دست اقدامات است. ریزش سازه ساختمان ناشی از قصور طراحی، اجرا و نظارت از بزرگ‌ترین و حساس‌ترین ریسک‌هاست. سوای جان‌هایی که با محقق‌شدن این ریسک‌ها قربانی می‌شوند که به‌هیچ‌وجه جبران‌کردنی نیست، سرمایه‌گذار و مالک پروژه بیش از هرکس دیگری حتی برای اعتبار خودش هم که شده، باید بیش از همه به دنبال این باشد که این ریسک‌ها را به حداقل برساند. تأکید می‌کنم به حداقل چون در دنیای ریسک‌ها فقط به زبان احتمالات سخن می‌گوییم و قطعیتی وجود ندارد. در شرایطی که دولت و شهر‌داری گرفتار رفع بحران‌ها و مسائل جاری خود هستند و سیاست‌زدگی و کوتاه‌مدتی امید به انجام اصلاحات کلان را در سطوح بالا به حداقل رسانده است، دست‌اندر‌کاران و مالکان پروژه‌های ساختمانی و شهری خود باید پیش‌قدم شوند و با مدیریت نظام‌مند ریسک‌ها و جاری‌کردن مدیریت ریسک به‌عنوان یکی از فرایند‌های علمی مدیریت پروژه احتمال بروز این فجایع را به حداقل برسانند. درباره مدیریت ریسک چند نکته انتهایی قابل ذکر است:

  همه ما به صورت طبیعی حتی در زمانی که تصمیم می‌گیریم از خیابان عبور کنیم، یک معامله انجام دهیم یا هر تصمیمی بگیریم، ناخود‌آگاه هم که شده با ریسک‌ها درگیر می‌شویم و بعضا به صورت شهودی مدیریت ریسک را انجام می‌دهیم. وقتی احتمال کلا‌هبرداری را در یک معامله در نظر می‌گیریم و تلاش می‌کنیم با مشورت یا بررسی بیشتر موضوع را روشن کنیم، داریم ریسک کلاهبرداری را کم‌ می‌کنیم؛ اما اینجا بر سر مدیریت نظام‌مند، عملی و مداوم ریسک به‌عنوان یک نظام مدیریتی است که نیازمند تخصص، صبوری و پیگیری و تغییرات فرهنگی در منش و رفتار‌های مدیریتی است.

 مدیریت ریسک امری هزینه‌بر است. پیش‌بینی تمهیداتی برای جلوگیری از بروز سوانح و بهره‌برداری از فرصت‌ها هزینه دارد. در تصمیم‌گیری برنامه پاسخ به ریسک‌ها باید نقطه بهینه پاسخ به ریسک را پیدا کرد که هزینه‌های مدیریت ریسک را توجیه‌پذیر کند.

 مدیریت ریسک در پروژه تمامی ندارد. یک چرخه جاری و ساری است. از زمانی که پروژه یک ایده ذهنی است، شروع می‌شود و تا انتها ادامه دارد. با اتمام پروژه، دانش به‌دست‌آمده از مدیریت ریسک‌ها استخراج می‌شود تا در پروژه‌های بعدی استفاده شود.

اگر مدیران، دست‌اندرکاران، مهندسان و از همه مهم‌تر مالکان و سرمایه‌گذاران پروژه‌های ساختمانی و شهری بخواهند یک درس از فجایعی مانند متروپل بگیرند، آن درس ضرورت مدیریت نظام‌مند ریسک‌ها در پروژه‌هاست. مدیریت ریسک‌ ذهن‌‌های بی‌خیال را آزار می‌دهد؛ چرا‌که مرتب احتمال و تأثیر بروز فجایع را پیش چشم می‌گذارد تا حسگر‌ها حساس شوند و دست به اقدام بزنند تا نه‌تنها از بروز فاجعه جلو‌گیری کنند؛ بلکه پروژه را منطقی‌تر، سنجیده‌تر، فنی‌تر و اقتصادی‌تر مدیریت کنند.