جور دیگر باید دید
در موسم روز خبرنگار نوشتهها در فضای مجازی یا از جنس تبریک و ستایش بود و یا روایتگر برخی مصائب، تنگناها و نیازهای صنفی اهالی شریف خبر و رسانه. ضمن اهمیت انعکاس موارد فوق، شایسته است چنین مناسبتهایی را مثال تلنگری برای بازشناسی و آسیبشناسی عمیق و جدی درباره جایگاه خبر و ارتباطات رسانهای در زندگی روزانه لایههای مختلف جامعه در نظر گرفت
رضا کیانی: در موسم روز خبرنگار نوشتهها در فضای مجازی یا از جنس تبریک و ستایش بود و یا روایتگر برخی مصائب، تنگناها و نیازهای صنفی اهالی شریف خبر و رسانه. ضمن اهمیت انعکاس موارد فوق، شایسته است چنین مناسبتهایی را مثال تلنگری برای بازشناسی و آسیبشناسی عمیق و جدی درباره جایگاه خبر و ارتباطات رسانهای در زندگی روزانه لایههای مختلف جامعه در نظر گرفت. به جرئت میتوان مقوله «خبر» و اطلاعرسانی را در شمار موضوعات سیال و میانبخشی جامعه دانست. به دیگر سخن، تمامی صنوف، مقاطع سنی، تحصیلی، اقوام، نحلههای مختلف فکری و طبقات و مناصب اداری جامعه نهتنها بینیاز از مقوله اطلاعرسانی نیستند که هریک به نوعی بخشی از زمان خود را معطوف به ایجاد مجراهای ارتباطی برای دادوستد اخبار میکند. همچنین اشتیاق برای پذیرش اخبار از منابع جدید و فاصلهگرفتن از نگاه رسمی و پرتکل به موضوع تولید و انتشار خبر، روزبهروز درحال افزایش است. بیتردید یکی از دلایل مهم افزایش حرارت انعکاس و انتقال اخبار را رشد و توسعه فناوری ارتباطی میدانیم که تولید و انتقال ثانیهای اخبار را به دلمشغولیهای افراد مختلف جامعه انضمام کرده است. اگر در دورانی برای دریافت اخبار یا اثبات صحت برخی رویدادها باید در انتظار انتشار روزانه جراید یا اعلام رسمی منابع صداوسیما میبودیم اما در روزگار اکنون مراکز ثقل اخبار در صفحات گوشیهای همراه است و حتی از دل سادهترین اتفاق، تولید محتوا و ایجاد امواج رسانهای را در حداقل زمان ممکن میکند. ماحصل چنین رویکردی در شکلگیری تفکر «هر شهروند، یک خبرنگار» در دنیای بهشدت رسانهایشده امروز قابل درک است.حال با این همه تفاسیر، بهراستی نوع نگرش آحاد جامعه نسبت به موضوع «خبر» از ابعاد مختلف تولید، دریافت و تحلیل و انتشار، نسبت به سالهای گذشته با چه ارزشافزودهای مواجه شده است؟ پاسخ روشن به این پرسش در نگرش و قدرت تحلیلی هر یک از شهروندان قرار دارد. اگر ارتباطات روزافزون رسانهای واقعیتی انکارناپذیر و فراگیر است و «رسانه» را دارای منزلتی تعیینکننده در توسعه میدانیم، شایسته است که به پویایی و زدودن انفعال در این وادی اندیشه کرد. ارجنهادن به سرفصل «سواد رسانهای» در زمره ضروریات عصر حاضر قرار دارد و مانند کلیت موضوع خبر، دارای بستر و کارکردی سیال و میانبخشی است؛ حائز اهمیت برای ردههای مختلف، از دل خانوادهها و تا وسیعترین بخشهای اثرگذار جامعه. بروز شایعات با رنگ و لعاب عوامپسندانه و همچنین ارائه نظرات عاری از هرگونه پشتوانه علمی و کارآمد را در هر جغرافیایی امکانپذیر میدانیم، اما مهم نحوه تشخیص و قدرت تحلیل دریافتکننده است و جدیدانستن تهدیداتی مانند گرفتارشدن در عوامگرایی و خروج اذهان از مسیر صحیح توسعه.
شبکههای مجازی فرصت خوبی برای اشاعه اندیشهورزی، آگاهیبخشی و در نتیجه تحول مثبت در اختیار افراد مختلف جامعه قرار میدهند و در این میان تقویت سواد رسانهای به منزله فراهمآوردن بستری برای نقشآفرینی عالمانه مخاطب (یا در جهان پرجاذبه دیجیتال بهتر است بگوییم، کاربر)، پررنگشدن حساسیت عمومی و کنشگری در مواجهه با اخبار و فاصلهگرفتن از رکود و انفعال فکری خواهد بود و نهتنها موجب اعتلای توان کشف و شهود بلکه اندیشهورزیدن برای شناخت ریشهها و اثربخشی دادوستد نظری در فضای عینی و اجرائی خواهد شد. نمیتوان «سواد رسانهای» را مقولهای سخت، انتزاعی، بخشنامهمحور یا تکساحتی در نظر گرفت! هرچند برخی آموزشهای کلی در وادی تحلیل محتوا، روش شناخت و اصول خبرنویسی میتواند نقش مؤثری در اعتلای سواد رسانهای ایفا کنند اما نباید از نظر دور داشت که پایه و اساس این مهم به افزایش دایره مطالعات، هوشمندی در تبیین اولویتها و برخورداری از اطلاعات درباره مقتضیات زمان پیوند خورده است و هیچ بخشنامه و دستورالعملی نمیتواند بهطور مشخص متضمن شکلگیری و جهش در این راه باشد. پس چه نیکوست تا از زوایهای تعاملی، جامعهمحور و با میل و رغبتی توأم با مسئولیتهای خودجوش فردی و اجتماعی به این مهم اهتمام بورزیم.