|

امیرهوشنگ ابتهاج در رشت به خاک سپرده شد

بازگشت به زادگاه

این خواست خود شاعر بود که به ایران برگردد و در زادگاهش، رشت، به خاک سپرده شود و سرانجام «سایه» در پنجم شهریورماه در باغ محتشم رشت به خاک سپرده شد.

بازگشت به زادگاه

شرق: این خواست خود شاعر بود که به ایران برگردد و در زادگاهش، رشت، به خاک سپرده شود و سرانجام «سایه» در پنجم شهریورماه در باغ محتشم رشت به خاک سپرده شد. نمادهای شهر بخشی از هویت آن به شمار می‌روند و حالا سایه نمادی همیشگی برای رشت خواهد بود. تصویری که ابتهاج از رشت به دست داده بود، شهری بود زنده و روشن که اینک شاعرش را در بر گرفته است. امیرهوشنگ ابتهاج در اسفند 1306 در رشت متولد شد و در شهریورماه 1401 در رشت به خاک سپرده شد. در مراسم خاکسپاری او در باغ محشتم رشت که با حضور خانواده، برخی چهره‌های ادبی و هنری و نیز گروهی از مردم برگزار شد، یلدا ابتهاج، دختر شاعر، گفت که سایه به وطن بازگشته و این آرزویی بود که همیشه داشت: «امروز برای پدر ما و پدر همه شما اینجا جمع شده‌ایم. به شما تسلیت می‌گویم. با هماهنگی زیاد و به‌سختی موفق شدیم امانتی را به این سرزمین برگردانیم. از همراهی شما و کسانی که در این راه همراه شدند، سپاسگزارم. امروز آن روزی است که سال‌ها در نگرانی‌اش بودم و تصوری از آن نداشتم. تا لحظاتی دیگر پیکر شریف پدرم را در این خاک به امانت می‌گذاریم. سایه با شعرش حرف‌هایش را به ما زده و حرف اضافه دیگری نداشته است. او همه حرف‌هایش را در اشعار درخشان منتقل کرده است. سایه معتقد بود کسی که با صداقت و صمیمیت صحبت می‌کند، مردم قدرش را می‌دانند و پاسخش را می‌دهند. روز بزرگی برای ایران است. بازگشت سایه به وطن، آرزویی بود که او همیشه داشت. سایه را در این خاک به امانت به شما می‌سپاریم و امیدواریم به هر شکل که می‌توانید پاسدارش باشید و در غیاب ما به این خاک سر بزنید. سایه تا دقایق آخر زندگی با شعر ماند و دائما شعر و شاعر را از رودکی تا امروز تحسین می‌کرد. سایه را با همان زبان، همان میراثی که به ما رسیده، پاس بدارید و به آیندگان بسپارید. قطعا فرزندان آینده در هر کجای این سرزمین و در هر جای جهان شعر سایه را به زبان زیبای فارسی خواهند خواند». احمد جلالی، سفیر سابق ایران در یونسکو نیز در مراسم خاکسپاری ابتهاج صحبت کرد و او نیز به این نکته اشاره کرد که سایه خواسته بود در ایران و در شهر زادگاهش دفن شود. جلالی در بخشی از صحبت‌هایش درباره اینکه چطور از سایه پرسیده‌اند که در کجا دفن شود، گفت: «مدتی پیش که سایه در بیمارستان بستری بود، مؤدبانه نبود که صریحا از ایشان سؤال کنیم که می‌خواهد در کجا آرام بگیرد؛ اما پزشک او با ظرافت بیت: ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست/ منزل آن مه عاشق‌کش عیار کجاست را خواند و سایه گفت رشت شهر خودم». او همچنین به علاقه سایه به شهر زادگاهش هم اشاره کرد و گفت که سایه همیشه با علاقه ویژه‌ای از این شهر سخن می‌گفت. علی دهباشی، یکی دیگر از چهره‌هایی بود که در مراسم خاکسپاری سایه صحبت کرد و از تلاش‌های فرزندان ابتهاج برای رساندن او به ایران تشکر کرد و گفت: «سلام بر رشت و سلام بر مردمان بزرگی که در طول تاریخ پرچمدار ادبیات و تاریخ بودند. از فرزندان او تشکر می‌کنم که با وجود همه بدخواهی‌ها و آنچه می‌رفت که سایه به وطن نرسد، چندین شبانه‌روز، خواب و زندگی را بر خود حرام کردند و امانت را به دست شما رساندند. سایه به نیما و شهریار و نادر نادرپور، پوری سلطانی و مرتضی کیوان، اخوان‌ثالث، فروغ فرخزاد و دیگر یارانش پیوست».  علی جهاندار، خواننده موسیقی سنتی نیز در این مراسم با اشاره به دیدارش با سایه گفت: «سایه موسیقی را دوست داشت و به من گفت به شما حسودی می‌کنم، همیشه دوست داشتم آواز بخوانم. وقتی به او گفتم که شما شاعر بزرگی هستید، گفت: شعر تا جایی آدم را راضی می‌کند و دوست داشتم آوازی بخوانم».