مرگ کامو؛ حادثه رانندگی یا قتل سیاسی
آلبر کامو در ژانویه 1960 درگذشت. او در یک تصادف رانندگی با جمجه خردشده و گردن شکسته در دم جان سپرد. کامو از مهمترین روشنفکران دهههای میانی قرن بیستم بود که تأثیرگذاری زیادی داشت و در ایران هم از سالها پیش شناختهشده بود و یکی از چهرههایی بود که در برههای تأثیر زیادی بر روشنفکران ایرانی گذاشته بود.
شرق: آلبر کامو در ژانویه 1960 درگذشت. او در یک تصادف رانندگی با جمجه خردشده و گردن شکسته در دم جان سپرد. کامو از مهمترین روشنفکران دهههای میانی قرن بیستم بود که تأثیرگذاری زیادی داشت و در ایران هم از سالها پیش شناختهشده بود و یکی از چهرههایی بود که در برههای تأثیر زیادی بر روشنفکران ایرانی گذاشته بود. مرگ کامو ناگهانی و دور از انتظار بود و تصادف رانندگی این احتمال را هم در بر داشت که شاید این نه یک تصادف بلکه حادثهای بوده که عامدانه ترتیب داده شده بود. هربرت لوتمان، نویسنده زندگینامه کامو، نوشته که تصادف ظاهرا ناشی از قفلشدن یک چرخ یا قطعشدن محور چرخ بود اما کارشناسان نتوانستند از این تصادف فاجعهبار در مسیر مستقیم با جادهای به عرض 9 متر و رفتوآمدی ناچیز سر دربیاورند.
جووانی کاتللی در کتابی با عنوان «مرگ کامو» که اخیرا با ترجمه ابوالفضل اللهدادی در نشر نو منتشر شده، با بررسی اسناد و زوایای مختلف مرگ کامو، به این پرسش پرداخته که آیا مرگ او واقعا نتیجه یک تصادف بوده یا با برنامهریزی قبلی به وقوع پیوسته است؟
مترجم کتاب در بخشی از یادداشت ابتداییاش، به معرفی نویسنده کتاب و اثرش پرداخته است. کاتللی متخصص اروپای شرقی و رماننویس و استاد دانشگاه است و انگیزه او از نوشتن این کتاب تحقیقات او در زمینه مرگ کامو بود. در واقع جرقه این تحقیقات با مطالعه خاطرات یان زابرنا زده شد که پس از مرگ شاعرِ چک منتشر شده بود. کاتللی میگوید در نسخه اصلی این کتاب به زبان چکی که بیش از هزار صفحه است بخشی وجود دارد که به ایتالیایی ترجمه نشده و از ملاقات زابرنا با مردی روس نزدیک به کاگب گفته است که از راز مرگ جوانترین برنده نوبل پرده برمیدارد.
کاتللی پیش از آنکه این کتاب را بنویسد، در سال 2011 فرضیه قتل کامو را در روزنامه «کوریهرا دلاسرا» مطرح کرده بود و سپس در کتابش به بررسی دقیقتر و مستندتر این موضوع پرداخته است. مترجم در بخشی از توضیحاتش نوشته: «بخشهایی از این کتاب که ویراست جدید آن در سال 2019 و با عنوان مرگ کامو در انتشارات بلان فرانسه منتشر شد، به بررسی روابط اتحاد جماهیر شوروی با فرانسه عصر کامو میپردازد و نشان میدهد که چگونه سرویسهای جاسوسی شوروی سالها برای حذف او برنامهریزی کردند و در نهایت با رضایت ضمنی سازمانهای مخفی فرانسوی، طرحشان را با موفقیت کامل پیش بردند. کاتللی پای برخی چهرههای مشهور را نیز به میان میکشد و از آنها به عنوان کسانی یاد میکند که پیش و حین و پس از مرگ کامو به ایفای نقش پرداختند. علاوه بر این، کاتللی در نسخه فرانسوی کتاب پیوستی گنجانده که روایت چهرههای سرشناسی همچون ژاک ورژس را از مرگ کامو نقل کرده است. مرگ کامو که در فرانسه و آرژانتین و ایتالیا منتشر شده، بحثهای بسیاری را در رسانههای مختلف به راه انداخته و چهرههای سرشناسی به تمجید آن پرداختند». پل استر یکی از چهرههایی است که درباره این کتاب نظر داده و گفته و با شواهدی که کاتللی ارائه کرده سخت است که حق را به او ندهیم.
با این حال بررسی کاتللی درباره مرگ کامو مخالفانی هم داشته که به نقد اثر او پرداختهاند. برای مثال آلیسون فینچ، استاد ادبیات فرانسه دانشگاه کمبریج، درباره این موضوع گفته: «ازجمله طرفداران نظریه قتل کامو: یک نویسنده و فیلمنامهنویسِ بسیار خیالپرداز (پل استر)، یک نویسنده و مترجم که رژیم کمونیستی آزارش داده بود و حق دارد از سران شوروی متنفر باشد (یان زابرانا) و بالاخره ژاک ورژس، وکیل بحثبرانگیزی که البته از مبارزان استقلال الجرایز که به دست فرانسویها شکنجه شده بودند دفاع کرد اما شهرتش بیش از هر چیز از بابت دفاعیههای جنجالیاش است. گرچه او وکالتش را کرده، میتوان گفت که بیشتر فعال مدنی است تا مفسری قابل اعتماد». او همچنین به همدستی فرانسویها در قتل کامو نیز با تردید و انکار نگاه میکند و میگوید نمیتواند چنین چیزی را باور کند. کسان دیگری نیز فرضیه قتل کامو را رد کرده یا با تردید با آن روبهرو شدهاند با این حال کتاب کاتللی اثری است که پرسشهایی را درباره مرگ یکی از مهمترین روشنفکران نیمه قرن بیستم مطرح میکند.
مترجم کتاب در پایان کتاب، مصاحبهای با کاتللی هم ضمیمه کرده که در آن او توضیحاتی درباره محتوای اثرش داده است. او در بخشی از این مصاحبه میگوید از وقتی با آثار کامو آشنا شده و تعهد او به سیاست در عصر خودش را دیده، همیشه این احساس را داشته که مرگ کامو نه ثمره قضا و قدر بلکه برنامهریزیشده بوده است. او به تأثیرگذاری کامو در سطحی جهانی اشاره کرده و گفته: «حقیقتا آن زمان سخنان کامو در سرتاسر جهان شنیده میشد و موضعگیریهایش تهدید مداومی برای قدرتهای مختلف در حکومتهای توتالیتر و نیز دموکراسیهای غربی بود. حمایتش از قیام شوروی اصلا به مذاق سران شوروی خوش نیامد. حالا بگذریم از اینکه او از پاسترناک حمایت کرده بود تا جایزه نوبل را دریافت کند. بنابراین فکر میکنم کاگب طرح حذف او را برنامهریزی کرده بود، اگرچه اتفاقی که واقعا باعث شد این طرح به مرحله اجرا درآید، سفر خروشچف به پاریس در مارس 1960 بود: درواقع دولتهای فرانسه و شوروی میخواستند به زیان ایالات متحد به هم نزدیک شوند. فراموش نکنیم که در سال 1966، فشار مخفیانه سران شوروی حتی دوگل را متقاعد کرده بود که از ناتو خارج شود. دولتهای فرانسه و شوروی و نیز حزب کمونیست فرانسه چندین ماه برای بازدید باشکوه رهبر شوروی از فرانسه تدارک بسیار دیده بودند. این سفر به شکلی باورنکردنی طولانی بود و از 23 مارس تا 4 آوریل 1960، یعنی 11 روز به درازا انجامید: یک گردش واقعی در سرزمین فرانسه بود که میبایست دوستی فرانسه و اتحاد جماهیر شوروی را به هم پیوند میداد. پس به این بهانه هیچ صدای مخالفی نباید بلند میشد».
در بخشی از پیشگفتار این کتاب میخوانیم: «آلبر کامو مردی بود آزاد و سرکش و خطرناک. خطرناک برای قدرت، برای هر قدرتی که او نزدیکی ذاتی آن به استبداد و افراطکاری و بیدادگری را افشا میکرد. خطرناک برای وجدانهای گناهکارِ فرانسویها و شورشیان الجزایری و همدستان سابق نازیها در جنگ جهانی دوم و استالینیستها؛ خطرناک برای اخلاق بورژوایی و برای جامعه روشنفکری. خطرناک بود چراکه میتوانست همهچیز را تنها از دریچه ذهن انتقادی و صداقت راسخ و عشق مطلقش به انسان و کل زندگی ببیند. بسیار بودند آنها که از مرگ و سکوت ابدیاش سود میبردند: ملیگرایان فرانسوی که تمایلی به استقلال الجزایر نداشتند؛ افراطیون الجزایری که از میانهرویاش نسبت به سرنوشتِ فرانسویهای الجزایریتبار در صورت استقلال آزرده بودند؛ نیروهای ارتجاعی که در وجود او قهرمانِ مقاومت و چپگرایی را میدیدند؛ استالینیستها و اتحاد جماهیر شوروی که یورش خشونتبارشان به مجارستان سبب شده بود که او با شهامتی استثنایی به سمتشان یورش ببرد؛ دیکتاتورِ فاشیست اسپانیا که کامو با نقشآفرینیها و سخنرانیهای عمومیاش بهمخالفت با او برمیخاست و همهجا رسوایش میکرد تا غرب حضورش را در نهادهای بینالمللی نپذیرد. همواره دشوار بوده باور اینکه مرگ کامو نتیجه ساده یک سانحه رانندگی معمولی بوده باشد. دست تقدیر تصادفا علیه یک مرد توطئه نمیکند: مردان دیگری به راحتی آبخوردن میتوانند این کار را بکنند».
مرگ کامو/ جووانی کاتللی/ ترجمه ابوالفضل اللهدادی/ نشر نو