نجیب محفوظ و داستان یک شهر
دو جلد از «سهگانه» مشهور نجیب محفوظ اخیرا و با ترجمه محمدرضا مرعشیپور به فارسی منتشر شد و بیشک این اتفاقی مهم در حوزه ترجمه ادبیات جهانی است. سهگانه نجیب محفوظ امروز از آثار کلاسیک ادبیات جهان به شمار میرود و بسیاری از منتقدان آن را شاخصترین اثر ادبیات عرب میدانند.
پیام حیدرقزوینی
دو جلد از «سهگانه» مشهور نجیب محفوظ اخیرا و با ترجمه محمدرضا مرعشیپور به فارسی منتشر شد و بیشک این اتفاقی مهم در حوزه ترجمه ادبیات جهانی است. سهگانه نجیب محفوظ امروز از آثار کلاسیک ادبیات جهان به شمار میرود و بسیاری از منتقدان آن را شاخصترین اثر ادبیات عرب میدانند. اینکه چنین اثری تا امروز به فارسی منتشر نشده بود، نشاندهنده چند نکته است و مهمترینش اینکه هنوز بخش مهمی از شاهکارهای ادبیات جهان به فارسی ترجمه و منتشر نشدهاند. اما در عدم انتشار شاهکار نجیب محفوظ نکتهای نهان هم وجود دارد و آن اینکه در طول چند دهه اخیر ادبیات جهان عرب و بهطورکلی ادبیات منطقهای که ما نیز بخشی از آن هستیم نادیده یا دستکم گرفته شده و چندان تمایلی نداشتهایم که ببینیم مردمی که در همسایگی ما بودهاند و بسیاری از مسائل اجتماعی و تاریخیشان شبیه به ما بوده، جهان را چگونه دیدهاند. بخشی از این مسئله البته به کلیشههای بازدارندهای که درباره جهان عرب در جامعه ما وجود داشته بازمیگردد اما بههرحال به نظر میرسد امروز تا حدی این دیوارها و تصورات غلط فرهنگی فروریخته و دستکم در سالهای اخیر چندین مترجم عربی بهطور پیوسته آثاری از ادبیات مدرن عرب به فارسی ترجمه کردهاند. «بینالقصرین» و «قصرالشوق» هر دو با ترجمه محمدرضا مرعشیپور در نشر نیلوفر منتشر شدهاند و جلد سوم با عنوان «سکریه» نیز بهزودی در همین نشر به چاپ خواهد رسید.
اگرچه نقطه آغاز رمان عربی به پیش از نجیب محفوظ برمیگردد و پیشگامان دیگری در جهان عرب پایههای رمان را در این منطقه بنیان گذاشتند اما نجیب محفوظ چنان جایگاهی دارد که رماننویسی عرب به پیش و پس از او تقسیم میشود. حمدی سکوت در کتاب «رمان عربی» که با ترجمه عظیم طهماسبی به فارسی منتشر شده، میگوید از اواسط دهه 40 میلادی با چاپ پیاپی رمانهای واقعگرای نجیب محفوظ، رمان عربی به مرحله تازهای وارد شد و از نواقصی که در آثار نسل پیشگامان وجود داشت، فاصله گرفت. او نوشته است که در آثار نجیب محفوظ دیگر خبری از نواقصی چون حشو، ساختار ازهمگسیخته و نامنجسم، وصف بیش از اندازه، افکار بیپرده، از این شاخه به آن شاخه پریدن، مبالغه در تصویر حالات و رخدادها و افراط در شخصیتپردازی به چشم نمیخورد و هر عنصری به شکل طبیعی و خودجوش و درست در سر جای خود قرار گرفته است.
تقریبا همه منتقدان عرب و غیرعرب معتقدند سهگانه نجیب محفوظ شاخصترین رمان او و حتی شاید برجستهترین رمان در ادبیات عربی است. سکوت میگوید این اثر که بیش از هزار و دویست صفحه است، از خلاقیت و توانایی بالا و پایدار نویسنده حکایت دارد و هر کلمه و پاراگراف آن با وسواس زیادی در خدمت پیرنگ و ترسیم صحنهها و حالتها و معرفی شخصیتهایی است که از ذهن خواننده پاک نمیشوند. نجیب محفوظ نویسنده پرکاری بود که در میان آثارش، سهگانه «بینالقصرین»، «قصرالشوق» و «سکریه» جایگاهی ویژه دارند و در کنار این سه رمان برخی آثار دیگر نظیر رمان «کوچه مدق» که این نیز توسط مرعشیپور به فارسی ترجمه شده، در شمار آثار کلاسیک محفوظ به شمار میروند.
یکی از بخشهای «درسگفتارهای ادبیات جهان» از گرنت ال. وات که اثری مفصل است و از حماسه گیلمگش تا آثار معاصر را دربر گرفته، به سهگانه محفوظ اختصاص دارد. این کتاب چند سال پیش با ترجمه گروهی از مترجمان و ویراستاری عظیم طهماسبی به فارسی منتشر شد. در درسگفتار چهلوچهارم این کتاب، نویسنده به برخی شباهتهای میان فاکنر و نجیب محفوظ اشاره کرده و میگوید محفوظ در سهگانهاش به توصیف مصر و شهر قاهره در سالهای 1917 تا 1944 پرداخته چنانچه فاکنر نیز برای روایت داستان یک آمریکایی پیش از جنگهای داخلی تا 1940، کنتنشینی خیالی با نام یوکناپاتاف خلق کرده بود. او به شباهت دیگری هم اشاره کرده: «فاکنر تا پیش از دریافت جایزه نوبل که او را در کانون توجه سراسر جهان قرار داد، بهعنوان نویسندهای محلی و منطقهای شناخته میشد. نجیب محفوظ هم پیش از آنکه جایزه نوبل را در 1988 دریافت کند و توجه دنیای غرب و خوانندگانی غربی را به خود جلب سازد، تنها در میان جهان عرب به رماننویسی شهرت داشت. همانطورکه امروزه فاکنر با عنوان یکی از برترین رماننویسان آمریکایی خوانده میشود، محفوظ نیز یکی از بزرگترین نویسندگان عرب بهشمار میرود».
گرنت ال. وات میگوید محفوظ در داستانهایش هم به شیوههای روایت شرقی توجه داشته و بهخوبی شیوه داستاننویسی غربی را میشناخته است. او به این نکته اشاره کرده که داستان مدرن سابقهای در جهان عرب نداشته و برای همین نویسندگان عرب باید از آغاز این شیوه و تمامی تغییر و تحولات آن را از نو فرامیگرفتند و این دقیقا کاری است که محفوظ کرده است. اولین رمان محفوظ که در دهه سوم قرن بیستم نوشته شد، رمانی تاریخی به شیوه والتر اسکات است و درواقع شیوه روایت محفوظ با روش والتر اسکات انطباق داشت. بعد از این محفوظ به سراغ رئالیسم رفت:
«در 1945، او به تاسی از فلوبر شروع به نگارش رمانهای رئالیستی کرد و سه گانه قاهره نیز... متعلق به این دوره است. در این دوره او تحت تأثیر نویسندگانی جون بالزاک، توماس مان و مارسل پروست است که همگی آثاری نوشتهاند که سراسر دوران خود را -از طریق بهنمایشگذاشتن زندگی یک خانواده یا گروهی از شخصیتهای مرتبط به هم در طی نسلهای مختلف- به تصویر کشده و بهنوعی معنا بخشیدهاند. محفوظ در 1959 به مرحله بهاصطلاح مدرنیستی خود گام نهاد که در طی آن از تکنیکهای شکست توالی زمان، روایت غیرخطی، زاویه دیدهای چندگانه، روایت به شیوه جریان سیال ذهن و... در رمانهای خود بهره برد».
وات میگوید تعجبی ندارد که محفوظ در «سهگانه» روایتی حول زندگی خانوادهای از طبقه متوسط جامعه نوشته چراکه این همان موضوعی است که از زمان فلوبر و ایبسن از نویسندگان رئالیست انتظار میرفت. محفوظ در این سه بخش رمانش زندگی اعضای خانوادهای را در طی سه نسل پی گرفته و زاویه دید داستان نیز سوم شخص محدود است که نشانهای دیگر از رئالیستیبودن اثر است. بااینحال محفوظ در زمان نوشتن سهگانه با آثار نویسندگانی چون جیمز جویس هم آشنا شده بود و تأثیر این آشنایی را میتوان در جلد دوم سهگانه مشاهده کرد و بهاینترتیب رئالیسم نجیب محفوظ در این اثر ویژگیهایی خاص هم دارد. همچنین این را هم مطرح کردهاند که محفوظ تحت تأثیر فلسفه هنری برگسون بوده و تعریف او از زمان بهعنوان یک دوره یا تجربه در مقابل فرایند قابل اندازهگیزی توسط ساعت یا روزشمار قرار داشته است.
نکته مهم دیگر درباره محفوظ، نثر داستانهایش است که نثری قابلتوجه است که این ویژگی در ترجمههایی که محمدرضا مرعشیپور از آثار او به دست داده دیده میشود. مرعشیپور سالها است که به کار ترجمه از زبان عربی مشغول است و آثار متعددی از نجیب محفوظ به فارسی برگردانده و جز این، شناخت خوبی از ادبیات کلاسیک فارسی دارد و اینها باعث شده تا ترجمههایش تشخص زبانی داشته باشند. حمدی سکوت درباره نثر نجیب محفوظ نوشته: «تسلط محفوظ به عربی فصیح به او این امکان را داده است تا با روانی و به نرمی و ظرافت میان زبان والای شعر و زبان عامیانه کوچه و برزن در نوسان باشد».
مرعشیپور در ترجمههایش از نجیب محفوظ تلاش کرده نمونههای برجسته سبکهای مختلف داستاننویسی او را به دست دهد. نجیب محفوظ اگرچه در بسیاری از آثارش رئالیسمی قابلتوجه دارد اما دیگر شیوههای داستاننویسی را به مرور و در طول دورههای داستاننویسیاش آزموده است. حمدی سکوت نوشته که نگاهی اجمالی به آثار محفوظ نشان میدهد که او رویکردهای رئالیستی، ناتورالیستی، رمان نسلها، وجودگرایی، رئالیسم جادویی، جریان سیال ذهن، روایتپردازی چندصدایی یا به به سبک تعدد راویان و شاهدان را به کار بسته و در میان برخی از آثار او قهرمانان پوچگرا دیده میشوند:
«خلاصه باید گفت که رمانهای نجیب محفوظ تجربه سه سده رماننویسی جهان را در طول سه دهه بهطور فشرده در خود جمع کرده است. بههرروی رمانهای وی که نماینده رویکردها و مکاتب جهانی رماننویسی است به لحاظ سطح هنری هرگز از شاهکارهای پیروان آن مکاتب در ادبیات مناطق دیگر فروتر نیست».
همانطورکه اشاره شد، نجیب محفوظ در سهگانه، به میانجی روایت زندگی خانواده احمد عبدالجواد و اطرافیان و بستگان و دامادهایش، تصویری عمیق و با جزئیات از زندگی در قاهره در سالهای 1917 تا 1944 به دست داده است. در آغاز رمان مصر هنوز بهطور رسمی بخشی از امپراطوری عثمانی محسوب میشود اما از 1883 به اشغال انگلیس درآمد و در 1914 نیز به کشور تحتالحمایه انگلیس تبدیل شد. در روایت محفوظ آشکارا احساسات شدید ضدانگلیسی که در میان مردم مصر جریان دارد دیده میشود. در رمان محفوظ میبینیم که سیاست چگونه بهتدریج به درون خانواده هجوم میآورد و تأثیر خود را بر آدمهای سه نسل از خانواده به جا میگذارد. تغییراتی که در طول زمان پیش میآید و رد این تغییرات بر آدمهای داستان بهروشنی قابل مشاهده است. مسائلی چون تغییر وضعیت زنان و روابط میان پدران و فرزندان و تغییر طرز فکر و سلیقه مردم در سهگانه محفوظ بهتدریج دیده میشود. حمدی سکوت درباره این ویژگی رمان نوشته:
«محفوظ با آگاهی از تأثیر زمان بر خانواده احمد عبدالجواد و موفقیت بسیار در بهتصویرکشیدن آن تأثیر در قالبی دقیق و هنری توانسته است این رمان کاملا بومی را به اثر انسانی تمامعیاری بدل سازد؛ چراکه رخدادهایی که در طی زمان برای خانواده احمد عبدالجواد پیش آمده است، همان چیزی است که برای هر خانوادهای در هر دوره و در هر جامعهای رخ میدهد؛ خانوادهای که در رمان بینالقصرین غرق در شادمانی و سرخوشی و نعمت زندگی است، در رمان سکریه سستی، سکوت، تنهایی، بیماری و مرگ بر آن سایه انداخته است».
در طول سه بخش رمان میبینیم که نهتنها زمانه و آدمها تغییر میکنند بلکه بخشی از آدمهای داستان از دنیا رفتهاند. سهگانه محفوظ وضوح و شفافیتی دارد که توجه بسیاری از منتقدان را جلب کرده است. رمان در بخش اولش، با ترجمه خواندنی مرعشیپور اینچنین آغاز میشود: «نیمهشب بیدار شد؛ مثل همیشه که در این هنگام از شب برمیخاست اما نه از ساعت شماطهدار کمک میگرفت و نه از چیز دیگری بلکه تنها دل به ندای رغبتی داشت که در درونش میجوشید و با دقت و امانت پایبندش بود. لحظههایی را بین خواب و بیداری در تردید ماند. رؤیاها و نجواهای احساس درهم آمیختند و به او روی آوردند و پیش از اینکه پلک بگشاید، نگران شد که مبادا خواب فریبش بدهد. سرش را تکان داد. تکانی اندک و در تاریکی قیرگون اتاق چشم گشود. هیچ نشانهای نبود که وقت را از آن دریابد. خیابان زیر پایش تا گاهِ پگاه خواب نداشت».
اما انتشار سهگانه خود حکایتی است که بیشباهت به بسیاری دیگر از شاهکارهای ادبیات جهانی نیست. نجیب محفوظ برای انتشار این مهمترین اثرش دو سال در انتظار ناشر ماند، چراکه کسی حاضر نبود برای انتشار رمانی مفصل در سه جلد ریسک کند. ظاهرا وقتی کار نوشتن رمان تمام میشود، در آوریل 1952 محفوظ آن را نزد ناشرش میبرد درحالیکه هر سه بخش ذیل یک جلد با عنوان «بینالقصرین» بود. محفوظ تصور میکرد با انتشار این اثر، رمانی همپای آثار کلاسیک ادبیات جهان منتشر خواهد شد اما ناشرش با دیدن جلد ضخیم رمان او میگوید «این چه فاجعه بزرگی است» و از انتشار آن خودداری میکند. محفوظ از این اتفاق با عنوان سقوط و فروپاشی یاد کرده است. البته بعدتر، یوسف سباعی، نویسنده معاصر مصری، به نجیب محفوظ میگوید که رمانش را بهصورت پاورقی در مجله دولتی تازه تأسیسی منتشر خواهد کرد و چنین هم میشود. از آوریل 1954 تا آوریل 1956 بخشی که اکنون «بینالقصرین» نام دارد در این مجله منتشر میشود و با اقبال خوانندگان هم روبهرو میشود. پس از این ناشری که کتاب را نپذیرفته بود، به سراغ محفوظ میرود و با این شرط که رمان در سه جلد منتشر شود انتشار آن را میپذیرد. بهاینترتیب جلد اول «بینالقصرین» نام میگیرد و محفوظ بخش دوم و سوم را به ترتیب «قصرالشوق» و «سکریه» مینامد.