آنچه خود داشت...
تنها پنج یا شش سال کافی بود تا طرح تحول نظام سلامت و متعلقات آن منجر به ریزش پلاسکووار ساختمان نیروی انسانی آن شود. طرحی که با بیمه همگانی کلید خورد، با افزایش فشار کاری بر پزشکان و امپراتوری بیمهها جان گرفت، با کسری بودجه به چالش کشیده شد، با کاهش دریافتی پزشکان برای تأمین کسری بودجه به اوج رسید، با ثروتمندشدن شکبرانگیز مدیران پاییندستی و مسئولان امور مالی شبکههای درمانی دچار فساد شد و در نهایت با سقوط درصد بالایی از پزشکان تازهکار به همسایگی خط فقر آرام گرفت.
تنها پنج یا شش سال کافی بود تا طرح تحول نظام سلامت و متعلقات آن منجر به ریزش پلاسکووار ساختمان نیروی انسانی آن شود. طرحی که با بیمه همگانی کلید خورد، با افزایش فشار کاری بر پزشکان و امپراتوری بیمهها جان گرفت، با کسری بودجه به چالش کشیده شد، با کاهش دریافتی پزشکان برای تأمین کسری بودجه به اوج رسید، با ثروتمندشدن شکبرانگیز مدیران پاییندستی و مسئولان امور مالی شبکههای درمانی دچار فساد شد و در نهایت با سقوط درصد بالایی از پزشکان تازهکار به همسایگی خط فقر آرام گرفت. دومینوی این ریزش بیسابقه از رشتههای فوقتخصصی شروع شده است؛ همان رشتههایی که در هفتههای اخیر صدای مسئولان نظام پزشکی را هم درآورد که متقاضیای برای آنها وجود ندارد. در آینده نزدیک تمایل به تحصیل در رشتههای تخصصی هم افت خواهد کرد و چند سال بعد در برزخ پساکنکور کسی سمت پزشکی نمیآید. ته این خط هم در دبیرستان است؛ جایی که خانوادهها از ترس اینکه رتبه فرزندانشان خراب شود و مجبور باشد پزشکی بخوانند، میلیونی خرج معلم و مؤسسه میکنند! بررسی چرایی این قضیه تکرار مکررات است، ولی اظهارنظرهای جالب در این مدت هرگز اجازه نداد ظاهر بحث به اندازه محتوایش از جذابیت دور شود. مثلا همین که گفتند اگر کسی وارد رشتههای کممتقاضی نشود، مجبوریم از خارج پزشک وارد کنیم. صاحبان این اندیشه خاطرات دهههای ۶۰ و ۷۰ را با خود مرور میکنند و با چشمبستن بر تغییرات جو پزشکی در این سالها، تصور میکنند در خطوط مرزی کشور پزشکان خارجی صف کشیدهاند و بر سروکله هم میزنند تا با حذف رقیب، وارد کشور شده و طبابت کنند. مسئولان نظام پزشکی هم وسوسه میشوند درها را باز کنند تا فوجفوج پزشک وارد شود و مشکل مملکت یکشبه حل شود، ولی لعنت بر دل سیاه شیطان و وسوسههایش میفرستند و پدرانه و دلسوزانه به طبیبان داخلی فرصت دیگری میدهند تا از راه خطای خود برگردند و باز هم کمافیالسابق متخصص و فوقتخصص شوند! این اولین بار نیست که سخنگویی پس از تبیین یک صورتمسئله تکراری با درونمایه حزن، وحشت و استیصال، همگان را انذار میدهد که نکند پایان این وضعیت این باشد که مجبور شویم از خارج پزشک وارد کنیم. کسی هم نیست بپرسد دقیقا از کدام خارج میخواهید پزشک وارد کنید؟! و پزشکان کدام خارج حاضر هستند با این شرایط در کشور ما کار کنند؟! چنانچه تصور کنیم پایان تلخ این داستان ورود پزشکان خارجی به کشور است، سخت در اشتباه هستیم؛ چراکه پایانی تلختر از این در انتظار است؛ آنجایی که هم داخلی بپرد هم خارجی نیاید. اگر هم آنقدر پول هست که برای پزشک خارجی میخواهند جذابیت ایجاد کنند، خب همان پول را بدهند تا نخبه داخلی به کار طبابت در کشورش بپردازد.