«شرق» در گفتوگو با ابوالحسن داوودی انتخابات شانزدهمین دوره هیئتمدیره خانه سینما را بررسی میکند
مشکلات خانه سینما متوجه ساختار آن است
ساختمان کوچک و قدیمی کوچه سمنان، روزهاست که توجهبرانگیز شده است. از وقتی که قرار بود انتخابات هیئتمدیره خانه سینما دوم مردادماه برگزار شود و چند ساعت مانده به شروع مجمع عمومی، با ارسال نامهای از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای بررسی صلاحیت نامزدها لغو و به زمانی دیگر موکول شد.
ساختمان کوچک و قدیمی کوچه سمنان، روزهاست که توجهبرانگیز شده است. از وقتی که قرار بود انتخابات هیئتمدیره خانه سینما دوم مردادماه برگزار شود و چند ساعت مانده به شروع مجمع عمومی، با ارسال نامهای از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای بررسی صلاحیت نامزدها لغو و به زمانی دیگر موکول شد. منوچهر شاهسواری مدیرعامل و محمدعلی نجفی رئیس هیئتمدیره پیشین خانه سینما از سمت خود استعفا دادند و در کنار تمام حواشی ایجادشده بر سر چرایی این کنارهگیریها، انتخابات به زمان دیگری موکول شد. چند روز ملتهب و پرخبر پیرامون نهادی که تاکنون با چنین چالشی مواجه نشده بود. بااینحال انتخابات شانزدهمین دوره هیئتمدیره خانه سینما 9 شهریورماه برگزار شد و تا پاسی از شب ادامه داشت و درنهایت اعضای جدید آن مشخص شدند. در این میان هفت نفری که بالاترین رأی را کسب کردند، از این پس بهعنوان اعضای جدید هیئتمدیره به امور این نهاد صنفی رسیدگی خواهند کرد. علی لقمانی، رسول صدرعاملی، محمدمهدی عسگرپور، مسعود امیریتیرانی، علی دهکردی، حبیب اسماعیلی و علیرضا حسینی در این ترکیب هستند و جابر قاسمعلی و امیرحسین اثباتی اعضای علیالبدل انتخاب شدند و فاطمه زیوری، روحانگیز شمس و عبدالله اسکندری نیز بهعنوان اعضای شورای صیانت برگزیده شدند. در این میان محمدمهدی عسگرپور تهیهکننده و کارگردان سینمای ایران از جمله چهرههایی است که پیش از این سابقه مدیرعاملی و حضور در هیئتمدیره خانه سینما را داشته و امیر اثباتی طراح صحنه پیشکسوت سینمای ایران نیز چهره دیگری است که پیش از این سابقه حضور در هیئت مدیره خانه سینما را داشته است.
ابوالحسن داوودی تهیهکننده، فیلمنامهنویس و کارگردان سینمای ایران نقص تاریخی در اساسنامه خانه سینما را از دلایل اصلی فراز و نشیب این نهاد صنفی میداند. او دراینباره به «شرق» گفت: «مسئله خانه سینما چندان دور از التهاباتی که در کل کشور و فضایی که در زندگی همه ما شکل گرفته نیست. طبیعی است که تمام این اتفاقات بیرونی به شکلی تأثیر خودش را روی تشکیلات صنفی و در درجه اول خانه سینما گذاشته است. به نظر من مشکل اصلی خانه در تعریف اولیهای است که بنیانگذاران اصلی خانه سینما با وجود حسن نیتی که داشتند، از ساختار صنفی کردند و آن را از بالا به پایین تعریف کردند. به همین دلیل به خاطر پایه کجی که از ابتدا گذاشته شده، هرچقدر جلوتر میرویم، مثل ساختمانی که به طبقات بالاتر میرسد، این کجی عملا بیشتر خودش را نشان میدهد و به همین منوال هرچقدر مشکلات اجتماعی و سیاسی در کشور شدت میگیرد، اشکالاتی که در بنای اولیه خانه سینما وجود دارد نیز به شکل تعارضات صنفی، بیشتر خودش را نشان میدهد».
کارگردان فیلم سینمایی «زادبوم» ادامه داد: «کوتاه سخن اینکه، مشکلات خانه سینما در درجه اول متوجه ساختار آن است. و مهمترین بخش این ساختار اساسنامه است که به نسبت شرایط و تعاریف روز اصناف، کهنه و شدیدا ناقص است و باید خیلی سالهای قبل در آن بازنگری صورت میگرفت که البته در دورههایی این اراده هم بود. بههرحال تا امروز اتفاقات مختلف اجتماعی و سیاسی و صنفی و همچنین اهمال بعضی از هیئتمدیرهها، مانع از این بازنگری شد. نباید فراموش کنیم که بنیاد تمامی اصناف در جهان بر مبنای یک ساختار هرمی از پایین به بالا شکل گرفته است. در این ساختار عدهای براساس نیاز و منافع مشترک، میتوانند تشکیلاتی را به وجود آورند و بر همین اساس آن مجموعه هیئتمدیرهای پیدا میکند. خانه سینما برخلاف همه قواعد صنفی در همه دنیا از بالا به پایین شکل گرفت. به بیان دیگر خانه سینما از همان ابتدا نه بر اساس نیاز سندیکایی بلکه «به فرموده» شکل گرفت. اگرچه در این موضوع ظاهرا حسن نیتی هم وجود داشت. افرادی که بهعنوان هیئتامنا خانه سینما را تشکیل دادند، دولتمردان به آخر کار رسیده در مدیریت دولتی بودند، به این معنی که بخشی از قدرت خودشان را در عرصه سیاست از دست داده بودند و بنابراین سعی کردند بخشی از آن را در ساختار صنفی نگاه دارند. در ادامه صنف هم باید قدرت میگرفت که این اتفاق کموبیش افتاد. اما به دلیل این اشکال ساختاری یعنی وارونهبودن ساختار صنفی از همان ابتدا، مشکلات یکی پس از دیگری ظاهر شدند. بهتدریج که فضای جامعه پیچیدهتر شد، این مسائل هم بیشتر شد و در این دو سال اخیر من از دور اوضاع خانه سینما را رصد میکردم، چیزی که میدیدم این بود که شاهد ضعیفترین و پرتنشترین دوران هیئتمدیره تمام سالها بودیم».
داوودی گفت: «شکاف بین هیئتمدیره سابق به دلیل اختلاف سلیقه یا حتی اختلافنظر سیاسی و فکری که داشتند، باعث شد که نهتنها همه توانهای مدیریتی به درگیری با هم ختم شود بلکه این تعارضات در بسیاری از جهات باعث شد که خانه سینما به سمت شرایطی برود که الان بهدرستی از آن بهعنوان ضعیفترین موقعیت صنفیاش یاد میکنند. بعضی از درگیریهای لفظی که به کلانتری و شکایت هم کشیده شد، اصلا در شأن هیچ هیئتمدیرهای نبود که البته تداوم این فضای متشنج در انتها، به استعفای مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره انجامید که به نظرم باید ماهها یا شاید یک سال قبل اتفاق میافتاد؛ چراکه در آن زمان این مسائل به احتمال زیاد میتوانست در خانه سینما تحرکی را به وجود بیاورد تا باعث شود که جایگاه مدیریت صنفی از این حالت سوسیالیسم بدوی خارج شود».
او افزود: «اساسنامه خانه سینما که مهمترین وجه تشکیلدهنده این ساختار است، قطعا نیاز به بازنگری دارد. از همان دورههایی که خود من در هیئتمدیره خانه سینما حضور داشتم، گروههای زیادی به تناوب روی اساسنامه کار کردند. آخرین گروه کارشناسی چیزی نزدیک به 700 ساعت کاری، در عرض یک سال روی یک اساسنامه جدید کار کرده بودند و هیئتمدیره قبلی به دلیل همان تشتت و اختلاف نظر برخلاف قانون و همه قواعد صنفی و حتی کاملا خلاف مفاد اساسنامه قبلی، مانع از رسیدن اساسنامه به مجمع عمومی و تصویب شدند. درصورتیکه اگر اساسنامه در یک سال گذشته مصوب میشد، شاید جلوی بسیاری از اشکالات و مسائل و درگیریهایی که در این چند هفته اتفاق افتاد را میگرفت».
داوودی در پاسخ به این پرسش که تا چه اندازه حضور پررنگ وزارت ارشاد در تصمیمگیریهای خانه سینما را بیسابقه میداند؟ گفت: «باید قبول کرد که این نوع نگاه سابقه دارد. رابطه وزارت ارشاد و خانه سینما قدیمی است و به دلیل رویکردهای متفاوتی که در دولتهای مختلف داشتیم، میزان این دخالتها بالا و پایین داشته است. یعنی وزارت ارشاد به دلیل رابطه مالی و تعریفی که از ابتدا برای خودش قائل بوده، حقی را برای خود نسبت به خانه سینما قائل است که این موضوع در دورههای مختلف سیاسی، بهصورت متفاوتی انجام شده است اما شدیدترین و غلیظترین رویکرد اعمال نظرات در ارتباط با خانه سینما، دوره فعلی است. شاید به این دلیل که این دولت از ابتدا متفاوتتر از همه دولتها رویکردش را تعریف کرد. چیزی حتی فراتر از نگاه دولتهای اصولگرای قبلی، رویکردی که بیشتر شبیه یک رویارویی به جریان سینمایی است. انگار گروهی آمده بودند تا اهالی سینما و محصولات سینمایی را محدود کنند و خودشان بهعنوان قیم یک سینمای کاملا ایدئولوژیک و دولتی را در نظر داشتند و دارند که محصولات سینمایی اهالی سینما در جهت خواستهها و تعریفهایی که خود دولت به شکل غلیظ و شدید قائل بود، ساخته شود. طبیعی است که چنین رویکردی نسبت به خانه سینما هم انجام شد. البته خانه سینما از همان ابتدا هم خصوصا، کاملا به لحاظ قانونی وابسته به وزارت ارشاد بود. البته با این تفاوت فاحش نسبت به الان که در آن دوران که شامل سه دوره حضور خود من هم در هیئتمدیره و مسئولیت خانه سینما هم میشد، نه اصناف زیرمجموعه و نه خانه سینما شکل قانونی مشخصی برای خودش نداشت. بهجز ثبت شرکتی که انجام شده بود و طبعا مسئولیت اصلی و قانونی آن با وزارت ارشاد بود و مدیریت دولتی سینما حق داشت در آن مثل یک مؤسسه فرهنگی هنری که خودش مجوزش را داده بود، مداخله کند، آنهم در شرایطی که زیرمجموعههای خانه هم هیچکدام تعریف و جایگاه قانونی نداشتند. یعنی اگر از خانه سینما خارج میشدند بهعنوان نهادهای غیرقانونی محسوب میشدند و تنها میتوانستند با نظر وزارت ارشاد، زیر چتر خانه سینما تعریف شوند».
کارگردان «رخ دیوانه» ادامه داد: «اتفاقی که در طول این سالها افتاد، این بود که سعی شد اصناف به سمت قانونیشدن، حتی خارج از محدوده ارشاد بروند و خانه سینما غیر از ثبت شرکتها، هویت قانونی دیگری پیدا کند تا بتواند مستقل از ارشاد هم رسمیت داشته باشد که خوشبختانه این بخش را به دست آورد. اما وزارت ارشاد بر اساس همان سنت دیرینه و رویکرد جدید خودش که البته به نسبت گذشته، بستهتر و غلیظتر شده است. تعریف نظارت را بیشتر بر مبنای دخالت گذاشته است و به همین دلیل چنین مشکلاتی ایجاد میشود. شخصا در سهدورهای که در هیئتمدیره و مسئولیت خانه بودم، آنهم در زمانی که خانه سینما تعریف کامل قانونی نداشت، به خاطر ندارم که نماینده وزارت ارشاد در مجتمع عمومی کاری جز نظارت بر تشریفات انجام داده باشد؛ چیزی که وظیفه تعریفشده آن است اما در این دوران و در شرایط قانونیشدن اصناف و خانه سینما مدیریت دولتی مدعی دخالت و تعیین تکلیف و رد و قبول منتخبین صنوف است».
او ادامه داد: «وقتی نماینده وزارت کار در مجمع عمومی اصناف مختلف شرکت میکند، هیچگونه دخالتی مبنی بر اینکه چه کسی انتخاب شود، انجام نمیدهد یا مسئلهاش نیست که چه جهت نگاهی دارد. به معنی واقعی هیچ دخالتی ندارد. فقط به تشریفات قانونی و انجام درست کار نظارت میکند. کاری که وزارت ارشاد باید انجام بدهد هم در همین حد است. بر اساس تعریفی که در سایت وزارت ارشاد وجود دارد، خانه سینما نهادی است صنفی که با تفاهمنامهای از کمکهای وزارت ارشاد بهرهمند میشود. این معنای تعریف قانونی است که در سایت وزارت ارشاد موجود است. تعریف دقیق آن این است که خانه سینما با مؤسسات فرهنگی / هنری که مجوزشان را از وزارت ارشاد گرفتهاند، فرق میکند؛ یعنی اینکه مثل مؤسسات فرهنگی که زیرمجموعه دارد، حق دخالت در امور خانه سینما و درجهت رد یا تأیید فردی را ندارد. این کار وزارت ارشاد به نظرم خارج از قانون انجام میشود».
داوودی در پاسخ به این پرسش که تا چه اندازه گلایههای هنرمندان در سالهای اخیر از خانه سینما و عملکردش به حق است؟ گفت: «اگر بخواهیم واقعبینانه به این موضوع نگاه کنیم، به همان توضیحی برمیگردد که همان اول نسبت به ساختار اولیه خانه سینما اشاره کردم. دقیقا همان کنگ و الکن و ساکت بودن اساسنامه نسبت به خیلی از مسائل جدید، متأسفانه در تمام این سالها خانه سینما را تبدیل به شترگاوپلنگی کرد که هر فردی تصویر خودش را در آینه آن میبیند. یعنی خانه سینما از نظر مجموعه مطالبهگرانش، بیشتر شبیه داستان فیل در تاریکی مثنوی مولوی است. هر فردی هر تصویری را که خودش نیاز دارد، از آن مطالبه میکند. یکی آن را بهعنوان سازمان حمایتکننده سیاسی میبیند و دیگری بهعنوان سازمان حمایتکننده از اعضا و رسیدگی به معیشت هنرمندان؛ درحالیکه خانه سینما، قطعا نهاد سیاسی نیست و جایی نیست که تفکرهای مختلف سیاسی در اداره آن دخالت مستقیم داشته باشند. چیزی که اتفاقا در همین هیئتمدیره جاری میبینیم. اختلافاتی که در هیئتمدیره وجود داشت، بیشتر اختلافاتی از منظر سیاسی بود. وجود دو نگاه متفاوت که یکی نگاه سیاسی یا حاکمیتی بود و طرف دیگر، نگاه مستقل و حقخواه داشت که این دو نگاه دائما با هم درحال تعارض بودند. درحالیکه خانه سینما یک نهاد صنفی است و باید کاملا خارج از جریانهای شدید و غلیظ سیاسی تعریف شود.
نکتهای که در مدیریت خانه سینما باید این نسبت همیشه رعایت شود تا صنف بتواند تعریف شفاف و روشن داشته باشد و انتظارات هم بر مبنای آن شکل بگیرد. این منظر فیلگونهای که در تاریکی هر عضوش بهعنوان شمای کلی آن به نظر میآید، بزرگترین مشکل پیشروی هر هیئتمدیرهای است. با این اساسنامه هر هیئتمدیرهای هم که جایگزین شود، درنهایت داستان ملانصرالدین و پسرش اتفاق میافتد. یعنی هرکاری انجام شود، گروهی طلبکار هستند و گروه دیگری بدهکار. بنابراین ضروریترین و اولین وظیفه هیئتمدیره جدید بازنگری در اساسنامه است که البته بخش بسیار مهمی از آن انجام شده و فقط لازم است که تشریفات قانونیشدن را طی کند تا امکان محکخوردن و تصحیح را در اجرا به دست آورد».