وجهی نادر از یک تقابل تاریخی
بدیهی است که جایگاه تمام اعضای کادر بیمارستانی اعم از پزشک و غیرپزشک در ارائه خدمات درمانی مقدس و محترم است و بازهم بدیهی است که در صورت نبود پرسنل کارآمد هیچ گروه پزشکی یا پیراپزشکی هرچقدر هم باسواد در درمان بیماران راه به جایی نمیبرد.
بدیهی است که جایگاه تمام اعضای کادر بیمارستانی اعم از پزشک و غیرپزشک در ارائه خدمات درمانی مقدس و محترم است و بازهم بدیهی است که در صورت نبود پرسنل کارآمد هیچ گروه پزشکی یا پیراپزشکی هرچقدر هم باسواد در درمان بیماران راه به جایی نمیبرد. اما بر این رابطه تنگاتنگ میان اعضای مختلف کادر درمان چالشهایی هم مترتب است. دو سال قبل یک مقاله روسی به بررسی رابطه بین اعضای مختلف پرسنل چند بیمارستان پرداخت. نویسندگان این مقاله بر این باور بودند که مناقشه اصلی در بین اعضای شاغل در یک مرکز درمانی مربوط به تقابل پزشکان با سایر اعضاست. به عبارتی در یک جبهه پزشکان قرار میگیرند و در جبهه دیگر اعضای واحد اداری و پرسنل خدماتی. این تقابل خاموش و سرد بهعنوان یک آفت برای ارائه خدمات مناسب به بیماران معرفی شده و تقابل آنها با نام «تقابل تاریخی» در مقاله مزبور آورده شده است. علت اصلی نارضایتی اعضای غیرپزشک از پزشکان این موارد گزارش شده: رفتار نامناسب پزشکان توأم با غرور به علت مدرک تحصیلی بالاتر و اختلاف طبقاتی بالا بین پزشکان و سایر کادر درمان از نظر درآمدی که موجب بیانگیزگی سایر اعضای شاغل در بیمارستان میشود. در کشور ما برای تازهواردهای کادر درمان به نظر این تقابل برای همیشه ریشهکن شده است. در یک نگاه اجمالی به وضعیت درآمدی پرسنل مختلف بیمارستانی، متوجه میشویم که درحالحاضر درآمد مستقیم و غیرمستقیم اعضای غیرپزشک بیمارستان لزوما کمتر از درآمد قانونی (و با تأکید قانونی) بسیاری از پزشکان شاغل در همان بیمارستان نیست. بنابراین نگاه مغرورانه سابق پزشکان به سایر اعضا کادر درمان الان در بعضی مراکز جای خود را داده به یک نگاه ترحمبرانگیز از طرف سایر اعضا به پزشکان جوان که البته با درونمایه این ترحم اتفاقا فضای حاکم بر بیمارستان دوستانهتر و آرامتر شده است. خاطرم هست یکی از همکاران پذیرش آخر درمانگاه به پزشک همان درمانگاه میگفت: «نامردی اگر پول خواستی نگی بهم!». از طرفی فاصله علمی-مدرکی سابق هم بین اعضای کادر درمان چندان ملموس نیست؛ چراکه با افزایش ظرفیت پزشکی و تنوع روزافزون سهمیهها، برای پزشکشدن فقط صرف فعل خواستن کافی است؛ خواستم، خواستی، خواست... شاید زمانی این جمله که «خودم نخواستم پزشک بشم» کمی شکبرانگیز بود اما تا چند سال آینده مطمئن باشید هر فردی پزشک نیست، خودش نخواسته پزشک شود. پس دیگر دلیلی برای غرور و نگاه بالا به پایین هم وجود ندارد. البته متأسفانه در بعضی موارد زیادهروی صورت گرفته و از آن سمت بام میافتیم؛ یعنی نگاه بالا به پایین پرسنل به پزشکان دردسرساز میشود. مثلا پرسنل اداری بیمارستان به پزشک طرحی که دو ماه حقوق نگرفته و پیگیر علت شده است، میگوید «دکتر برای ۹ تومن کچلمون کردی!!». یا طبق گزارشهای دریافتی شماره همراه تعدادی از پزشکان از طرف کادر اداری دانشگاهها بلاک شدهاند تا برای چند میلیون کارانه اینقدر مزاحم مسئولان دانشگاه نشوند! بههرحال درست و غلطش مهم نیست، چون تغییرش ممکن نیست. اما رابطه با همکاران بیشتر از آنکه مبتنی بر مراودات شغلی باشد، بر پایه وجود تربیت و تعلیم مناسب است که آنهم تابع قانون صفر و یک است؛ یا هست یا نیست.