|

ایرانیان آواره در آب‌های جهان

یک قایق با تعداد زیادی سرنشین ایرانی و افغانستانی بیش از پنج روز است در آب‌های یونان و ترکیه رها شده است. مهاجران این قایق اعلام کرده‌اند که ناخدا فرار کرده است و آنها خودشان مشغول هدایت قایق هستند اما پلیس کشور یونان علاقه‌ای به نجات سرنشینان این قایق ندارد.

ایرانیان آواره در آب‌های جهان

یک قایق با تعداد زیادی سرنشین ایرانی و افغانستانی بیش از پنج روز است در آب‌های یونان و ترکیه رها شده است. مهاجران این قایق اعلام کرده‌اند که ناخدا فرار کرده است و آنها خودشان مشغول هدایت قایق هستند اما پلیس کشور یونان علاقه‌ای به نجات سرنشینان این قایق ندارد.

همین یکی، دو هفته پیش بود که اعلام شد بیش از 60 مهاجر کرد ایرانی در دریای مانش غرق شدند و البته 15 جسد نفر آنها بازگردانده شده است. طبق گزارش گارد ساحلی یونان، این قایق از شهر آنتالیا ترکیه به راه افتاده و به مقصد ایتالیا حرکت می‌کرد. از آن قایق حدود 30 نفر نجات پیدا کردند. این مهاجران درحالی دست به این خطر زدند که وزش باد با سرعت ۴۰ تا ۵۰ کیلومتر در ساعت، بود. یا زن ایرانی در قبرس که مدت‌ها در ماشین می‌خوابید و صحنه‌های کتک‌خوردنش در شبکه‌های اجتماعی به طور گسترده منتشر شد. یکی دوسال پیش نیز ماجرای کشته‌شدن خانواده ایراندوست و کودک خردسالشان آرتین در کانال مانش در صدر اخبار جهان قرار گرفت و حتی بوریس جانسون نیز ابراز همدردی کرد. حتی شنیدن خبرهای تلخی مانند غرق‌شدن یا کتک‌خوردن در مرزها یا کشورها هم سبب نمی‌شود ایرانیان از رفتن و مهاجرت بازبمانند. این‌گونه افراد ایرانی که حاضرند هر سختی را در جایی غیر از وطن و برای دستیابی به زندگی بهتر برای فرزند خود تحمل کنند، کم نیستند. در این میان رفتن فرزندان مسئولان، آن‌هم به سادگی و سهولت می‌تواند آتشی به دل اکثر ایرانیانی بزند که به هر دلیلی با شرایط اینجا چندان موافق نیستند و امکان رفتن ندارند و هر روز با دستورات ریز و درشت مسئولان مواجه هستند. وقتی خبر می‌رسد فرزند «انسیه خزعلی» به‌عنوان یک کارآفرین به کانادا می‌رود یا فرزند فلان وزیر راهی گوشه‌ای از اروپا می‌شود یا فلان فرزند که مدام امرو نهی حجاب می‌دهد، در کشور دیگری رحل اقامت برپا کرده، می‌‌تواند خشم فروخورده‌ای را در دلشان پدید بیاورد که مجبور به مخفی‌کردن آن هستند. این رفتارهای مسئولان با عنوان دورویی و خودبرتربینی تعریف می‌‌‌شود و ایرانیانی که به هر دلیل برای لحظه‌های روزمره خود با مشکلاتی نظیرصیانت اینترنت و پیدا‌کردن دارو و البته فقر و فقر و فقر و... روبه‌رو هستند را درگیر نارضایتی می‌کند. به نظر می‌رسد این روزها افرادی از هر فرصتی برای مهاجرت استفاده می‌کنند و به قبول خطر برای تغییر سرنوشت خود دست می‌زنند. این‌روزها بسیاری برای رفتن یا ماندن برای سر دو راهی هستند. هم آمار و هم نشانه‌ها از شرایط خاص در ایران خبر می‌دهد، هرچند به نظر می‌رسد این روند با مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی هم‌زمان پیوند دارد. این را می‌توان در تحلیل‌هایی که کارشناسان نیز ارائه می‌دهند، مشاهده کرد. به تازگی یکی از فعالان اقتصادی، سیدحمید حسینی، به خبرآنلاین گفته است: «معتقدم مهم‌ترین اثر توافق این است که مردم از بلاتکلیفی خارج می‌شوند و می‌توانند نه فقط برای آینده اقتصادی و سرمایه‌گذاری‌شان تصمیم بگیرند بلکه مهم‌تر از آن قادرند برای ماندن یا رفتن‌شان از ایران تصمیم بگیرند. متأسفانه بر اثر شرایط موجود، بسیاری از مردم فکر می‌کنند باید به خاطر آینده بچه‌هایشان از ایران بروند. نه‌فقط به آمریکا و کانادا، انبوه دیگری از کشورها مقصد ایرانیان شده است و ما با رشد شدید مهاجرت با کشورهایی چون مکزیک و پرتغال و ایتالیا و کشورهای همسایه روبه‌رو هستیم». شاید مسیر برای نخبگان آسان‌تر باشد و بتوانند از مسیر دانشگاه و تحصیل و ویزای طلایی و شرکت‌های آی‌تی به گوشه‌و‌کنار جهان و همین‌طور همسایه‌ها سفر کنند. نمونه‌اش همین عکسی که از سه نفر اول کنکور دو دهه پیش منتشر شده بود و اکنون هرکدام در یکی از شرکت‌های مهم جهان مشغول فعالیت هستند. بر‌اساس آخرین آمارهای رصدخانه مهاجرت ایران، ۳۷ درصد از دارندگان مدال در المپیادهای دانش‌آموزی، ۲۵ درصد از مشمولان بنیاد نخبگان و ۱۵ درصد از رتبه‌های زیر هزار کنکور سراسری مقیم کشورهای دیگر هستند. همین چند‌وقت پیش هم بود که اعلام شد‌ دانش‌آموزان این روزها دست به مهاجرت می‌زنند و دیگر حتی صبر نمی‌کنند تا بعد از گرفتن مدرک دانشگاهی اقدام کنند. هرچند مسئولان معتقدند اقدامات خاصی در این زمینه انجام می‌دهند اما آن‌طور‌که رئیس بنیاد نخبگان به «شرق» جواب داده است: «متأسفانه در کشور ما، نسبت به مهاجرت نگاه منفی وجود دارد و از آن به‌عنوان فرار مغزها یاد می‌شود؛ درحالی‌که در جهان مهاجرت به‌عنوان پدیده‌ای طبیعی پذیرفته شده و کشورها سعی می‌کنند به‌عنوان فرصت به آن نگاه کنند و آن را با عنوان چرخش نخبگان می‌شناسند. مهاجرت زمانی که با ارتباط به موطن اصلی و مراکز علمی و فناوری ایران برنامه‌ریزی شده باشد، نه‌تنها مذموم نیست بلکه پسندیده هم هست». همه بر این باورند که باید برای بهبود شرایط مردم راهی اندیشیده شود تا آنان ماندن در وطن را به آوارگی و غرق‌شدن در آب‌های سرزمین‌های دیگر ترجیح دهند، اما آیا مسئولان نیز چنین باوری دارند؟