به چیزی بیش از جنگ برای ساختن افغانستان نیاز است
کتاب اکباتان میزبان جمعی از مردم افغانستان و ایرانیانی بود که برای رونمایی از کتاب دور و نزدیک «آمر صاحب»، نوشته فهیم دشتی گردهم آمده بودند. فهیم دشتی کتابهای زیادی درباره افغانستان به چاپ رساند، اما این کتاب را درباره خاطراتش با احمدشاه مسعود نوشته بود. رونمایی این کتاب با همکاری طرح اهدا کتاب و پویش همسایگی برگزار شد.
کتاب اکباتان میزبان جمعی از مردم افغانستان و ایرانیانی بود که برای رونمایی از کتاب دور و نزدیک «آمر صاحب»، نوشته فهیم دشتی گردهم آمده بودند. فهیم دشتی کتابهای زیادی درباره افغانستان به چاپ رساند، اما این کتاب را درباره خاطراتش با احمدشاه مسعود نوشته بود. رونمایی این کتاب با همکاری طرح اهدا کتاب و پویش همسایگی برگزار شد.
در این مراسم دکتر سبحانالله سبحانی، استاد پیشین دانشگاه در افغانستان، فهیم دشتی را یک تحفه الهی برای مردم افغانستان دانست و او را یک مدیر، معلم اخلاق، ژاندارمی نظامی و همرازی صادق نامید. سبحانی معتقد بود دشتی اصول وفاداری را به جهانیان و بهخصوص به ملت رنجدیده افغانستان آموخت و در ابعاد شخصیتی، از رشادتها و دستاوردهای قهرمان ملی کشورش شهید احمدشاه مسعود پاسداری کرد. پس از آن دکتر یامان حکمت، نویسنده و استاد دانشگاه پشت میکروفن ایستاد و از ویژگی متمایز فهیم دشتی یاد کرد. او تأکید کرد برای دشتی مسئله جغرافیای تمدنی بسیار مهم بود و این نکته را با همان صراحت لهجه که داشت پیوسته بازگو میکرد. نکته دیگری که یامان حکمت در سخنرانی خود به آن اشاره کرد، این بود که فهیم دشتی سعی داشت برخی چیزها را بهعنوان سرمایه فرهنگی و همچنین سرمایه نمادین حفظ کند. حفاظت از ارثیه معنوی احمدشاه مسعود در فضای فرهنگی افغانستان در همین راستا بود. با این منش و تلاش شایسته، خود فهیم دشتی نیز هماکنون پس از شهادتش تبدیل به یک سرمایه فرهنگی برای افغانستان شده است که باید پس از این از این سرمایه فرهنگی برای پیشبرد برخی آرمانها و ارزشهای انسانی استفاده شود. سومین سخنران این مراسم یادبود و رونمایی دکتر عباس کاظمی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در رشته مطالعات فرهنگی بودکه به بیان چند نکته درباره این کتاب پرداخت و گفت: «اولین نکته اینکه به نظر میرسد کتاب تجربه زیسته خود فهیم دشتی است که از دوره کودکی شروع میشود؛ از همانجا که احمدشاه مسعود را برای بار اول میبیند و تجربههای مختلفی که داشته است، دانشجو میشود، روزنامهنگار میشود و در واقع ما با شخصیت احمدشاه مسعود از نگاه یک روزنامهنگار آشنا میشویم، حتی پیش از آنکه روزنامهنگار شود. این برای من خیلی جالب بود، وقتی کتاب ژیلا بنییعقوب را خواندم، مصاحبه با افراد مختلف درباره این شخصیت انجام شده بود ولی این کتاب یک نگاه از درون را به مخاطب ارائه میداد. نگاهی که با تجربههای احساسی و عاطفی او در رابطه با یک شخصیت بزرگ همراه بود. همچنین، تحولات چند دهه افغانستان را در لابهلای کتاب میگوید؛ وقتی مجاهدین یک حکومت نصفهنیمه در کابل پیدا کردند، وقتی طالبان اول آمد و وقتی جمهوری بازگشت و وقتی دوباره طالبان برگشت. در خلال این کتاب برای خواننده ایرانی، این تحولات و رخدادها به همراه بازگویی جنبههای مختلف شخصیت احمدشاه مسعود، روند تاریخی، اختلافات و نزاعهای میان شخصیتهای سیاسی، کمگذاشتنها، فداکاریها و... نیز بیان میشود».
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش میگوید: «یک نکته دیگر نیز که در این کتاب فراگرفتم، آشنایی با پنجشیر از منظر جغرافیایی بود؛ با محلاتش، با کوهش، با جاهای متفاوت آن. همچنین زبان این کتاب برایم خیلی جالب بود، سعی شده بود زبان فهیم در آن رعایت شود و این تعامل کلامی بین جامعه روشنفکر افغانستان و ایران قابل توجه است. اینکه چطور زبان خود و اصطلاحاتشان را به فرهنگ ما معرفی و اضافه میکنند. این عناصر زبانی برای ما از نظر فرهنگی خیلی لذتبخش است و وارد دنیای خواننده ایرانی میشود». عباس کاظمی همچنین در بخش دیگری از سخنانش به دو نکته اشاره میکند و میگوید: «این کتاب درباره زندگی روزمره در دورانی است که محمد فهیم در کنار احمدشاه مسعود در افغانستان تجربه کرده بود، صرفا مجموعهای از رفتارهای ویترینی نیست، از فراغت و شوخی، عصبانیت، غذاخوردن، شطرنج بازیکردن و... در مجموع رفتارهای معمولی زندگی او را میشود دید. این کتاب عناصری را از شخصیت احمدشاه مسعود روایت کرده که بهتدریج و در زمان کلانی یک روزنامهنگار دیده است. همچنین یک نکته آخر مفهوم جنگ در این کتاب بود؛ اینکه چقدر مردم افغانستان برایشان جنگ اساسی است. ما یک بار جنگ کردیم و هنوز آن را رها نکردهایم، اما برای جوانی مانند دشتی این جنگ هرگز تمام نشد، از وقتی متولد شد تا وقتی که کشته شد. این از منظری فاجعه است در جامعهای که همیشه جنگ است و هیچوقت زمان سازندگی نمیرسد. اما از منظر جامعهشناسی این نکته بسیار مهم است؛ در جامعهای که همواره جنگ است، کودکان کلاه احمدشاه مسعود را بر سر میگذارند؛ چون فکر میکنند جنگ هنوز ادامه دارد و باید هنوز بجنگند. منم آرزوی شاه مسعود را دارم. امیدوارم زمانی کلاه را بر سر بگذارند و قرار نباشد مبارزه کنند. این مؤلفه جنگ تولیدکننده فرهنگ و یک نزاع قومیتی مداوم است. به نظرم باید به این فکر کنم که از طریق فرهنگ است که میتوان افغانستان را ساخت، میتوان ملت را ساخت و برای این نیاز به فعالیتی سختتر از آنچه احمدشاه مسعود انجام داد، داریم». سپس نوبت به طنینانداختن آواز مرثیهای زیبا «احمدالدین آشکارا»، خواننده و نوازنده افغانستانی رسید. در بخش دیگری از مراسم سیاره دشتی طی یک تماس تصویری سخن گفت. او از همه دوستان ایرانی و افغانستانی که در این یک سال یاد و خاطره «فهیم جان» را زنده نگه داشتند، تشکر کرد و گفت: «هرکس که این کتاب را بخواند از عشقی که فهیم به آمر صاحب (احمدشاه مسعود) داشت و مبارزهای که برای زنده نگهداشتن آرمان او کرد، خبردار میشود». به روایت سیاره، این مبارزه 20 سال همراه با آمر صاحب با زخمیشدن فهیم همراه بود. در آن زمان همراه با شهادت احمدشاه مسعود، امیدی به زندهماندن او هم نبود اما او زنده ماند و مبارزه را ادامه داد تا آنکه در مقاومت دوم به شهادت رسید. او همچنین بارها تأکید کرد که متأسفانه اغلب یاران آمر صاحب (احمدشاه مسعود) پس از شهادتش راه او را ادامه ندادند و فهیم و افراد اندکی در راه آرمانهای او گام برداشتند.
شیراحمد سعیدی مدیر انتشارات سعید در کابل و رئیس سابق اتحادیه ناشران افغانستان، آخرین سخنران مراسم بود. سعیدی گفت نقل است که از احمدشاه مسعود پرسیدند برای چه میجنگی؟ و او پاسخ گفت در دفاع از ادبیات! سعیدی اذعان کرد که فهیم دشتی و مسعود خلیلی و پسر احمدشاه مسعود از چهرههایی هستند که در مبارزه خود «دفاع از ادبیات» را بهعنوان ارزش معرفی کردند. سعیدی از کسانی بوده است که دشتی را در آخرین روزهای زندگی میدیده و چند روز پیش از بهشهادترسیدن او جویای احوالش شده، فهیم دشتی در مقابل این احوالپرسی گفته است: «ما میجنگیم، شما کتاب چاپ کنید».
کتاب «دور و نزدیک آمر صاحب» به همت «نشر نی» در تهران منتشر شده و این مراسم فرصتی بود برای یادآوری مبارزه احمدشاه مسعود و فهیم دشتی و دیگر کسانی که همچنان مبارزه برای شرایط بهتر افغانستان را ادامه میدهند.