|

علی باباچاهی: رؤیایی از شاعران ماندگار شعر مدرن ایران است

شعر رؤیایی دچار زوال نشد

یدالله رویایی شاعر تیزهوشی بود و زبان فارسی را خوب می‌دانست. افزون بر این شعر او دارای ابعاد مختلفی از لحاظ وزن و معنا است و به تعبیری می‌توان گفت شعر او شعری رنگارنگ است.

شعر رؤیایی دچار زوال نشد

یدالله رویایی شاعر تیزهوشی بود و زبان فارسی را خوب می‌دانست. افزون بر این شعر او دارای ابعاد مختلفی از لحاظ وزن و معنا است و به تعبیری می‌توان گفت شعر او شعری رنگارنگ است. رؤیایی شاعر فرهیخته‌ای است که نه فقط در مجموعه «دریایی‌ها» بلکه در کتاب‌های دیگری مثل «در جست‌وجوی آن لغت تنها»، «ده سنگ قبر» یا دیگر دفترهای شعرش روحی جست‌وجوگر را در او می‌بینیم. بنابراین در کار رؤیایی توقفی شاهد نیستیم و شعر او در سال‌هایی هم که در خارج از ایران بود دچار زوال نشد.

اما آنچه باید درنظر داشت، این است که هیچ شاعری را نمی‌توان جامع‌الاطراف نامید و لزومی هم به چنین نام‌گذاری وجود ندارد. بیشتر شاعرانی که دارای اعتبار هستند، شعرشان اعتبار آنها را متجلی می‌کند.

نکته قابل توجه این است که حقیقت امر خبر از این می‌دهد که رؤیایی تحولاتی را که در شعر دهه هفتاد خورشیدی اتفاق افتاد درک نکرد. در دهه هفتاد در صحنه ادبیات و شعر ما تغییراتی شکل گرفت که بخشی از آن ناشی از ترجمه متونی از نظریه‌پردازان و فیلسوفان متأخر غربی بود که مهم‌ترین آنها در آن دوره مثلث دریدا، بارت و فوکو بودند. آرای هر یک از این سه چهره تأثیرگذاری خاص خودش را در فضای ادبیات ما داشت. مثلا فوکو بر امر قدرت و درواقع بر نفی قدرت تکیه می‌کرد و از همین منظر ما می‌توانستیم از شعر معاصر ایران خوانشی دیگر هم داشته باشیم. بر اساس این نگاه ما می‌توانستیم شعر شاعران بزرگ دهه چهل، مثل شاملو و اخوان و حتی پیش‌تر از آنها نیما را مورد خوانش قرار دهیم. خوانشی بر اساس این دیدگاه که شاعران بزرگ ما در آن دوران مسائل را دوتایی و تقابلی می‌دیدند. به‌عبارت‌دیگر مسائل را به شکل تقابل خیر و شر یا ذهن و عین می‌دیدند و در‌نهایت یک قطب را بر قطب دیگر ترجیح می‌دادند. رؤیایی این مبحث و به‌طور‌کلی مباحث مطرح‌شده در دهه هفتاد را درک نکرد و از این‌رو نتوانست خوانشی انتقادی از خودش داشته باشد؛ بنابراین زمانی که امکان درک این موضوع وجود ندارد می‌بینیم که فرد پایبند سفارش‌های شاعرانی مثل نیما است.

حال پرسش این است که آیا نیما شاعری کوچک است؟ قطعا خیر. نیما شاعری است که در برابر سنت هزارساله شعر فارسی ایستاده است و ما به تعبیری بر شانه او و شاعران بزرگ پس از او افق‌های تازه را تماشا می‌کنیم. اما تمام پیشنهاداتی که نیما مطرح کرده به طور جامد و ثابت نیستند و می‌توان با نگاهی انتقادی آنها را بررسی و بازخوانی کرد و درواقع اگر مجهز به آن بینش باشیم می‌توانیم انتقاداتی به این پیشنهادها مطرح کنیم. از جمله این انتقاد که این شاعران مسائل را دوقطبی می‌دیدند. مثلا نیما بر علیت به مثابه یک حقیقت یگانه تأکید داشت. چرا؟ برای اینکه به زعم او شعر کلاسیک فارسی غرق در ذهن‌گرایی است بنابراین نیما به عینیت روی می‌کند و تا حدی پیش می‌رود که مؤلفیت ذهن را فراموش می‌کند. اگر چنانچه مؤلفیت ذهن را از حیطه آفرینش هنری حذف کنیم، مثلا کارهایی مثل «مسخ» کافکا یا «بوف‌ کور» صادق هدایت، خلق نمی‌شود چرا که ما می‌بینیم فضای «بوف کور» یا «مسخ» واقعیتی غیرقابل باور است اما در‌عین‌حال واقعی‌ترین چهره حقیقت را نشان می‌دهد. اگر فردی از این درک و دریافت کناره بگیرد، که در اینجا منظورم نیما است، یحتمل از این نکته دور می‌ماند. یا مثلا نیما از واژه ساخت‌مند استفاده می‌کند یعنی اینکه شعر باید یک وحدت ارگانیک داشته باشد و تک مرکزیتی باشد. منتقدان پیرو نیما نیز، مثل زنده‌یاد محمد حقوقی، از او پیروی می‌کردند و می‌گفتند شعر باید اینگونه باشد و وحدت ارگانیک داشته باشد. او می‌گفت مثلا اگر قلوه سنگی را در برکه یا استخر بیندازیم وقتی قلوه سنگ به آب داخل می‌شود یک مرکزیت ایجاد می‌شود و پیرامونش موج‌هایی به وجود می‌آیند که دوایر آن هستند. به تعبیر زنده‌یاد حقوقی شعری که وحدت ارگانیک دارد دارای یک مرکز است و این مرکز دوایری دارد که دور آن می‌چرخند. حالا اگر بنده بگویم که ما در کنار این آب ایستادیم و به‌جای آن قلوه‌سنگ چند قلوه‌سنگ به آب بیندازیم آن‌گاه چندین مرکز ایجاد می‌شود و چندین و چند دایره مختلف شکل می‌گیرد. پس ما با شعری چند مرکزیتی روبه‌رو می‌شویم که این شعر به‌هرحال متصل می‌شود به روایت‌های متعددی که جای بحثش البته اینجا نیست.

با همه این اوصاف، یدالله رؤیایی یکی از شاعران ممتاز، درخشان و ماندگار شعر مدرن ایران است و البته شعر مدرن مرحله‌ای پس از خودش هم دارد که به آن فرامدرن یا پست‌مدرن می‌گویند. هر سرزمینی پست‌مدرنیسم خودش را دارد و این را در پاسخ به کسانی می‌گویم که می‌گویند در جامعه‌ای که هنوز مدرنیسم را تجربه نکرده چگونه می‌توان صحبت از پست‌مدرنیسم کرد. شاعر ما که متأسفانه او را از دست دادیم، به واقع شاعری معتبر و مورد‌تحسین من بود و من و تمام دوستداران جدی شعر و ادبیات فارسی سوگوار رفتن او هستیم.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها