|

خودکشی؛ اقدامی فردی متأثر از عوامل روانی با ریشه‌هایی در اجتماع و سیاست و اقتصاد

از سال ٢٠٠٣ «انجمن بین‌المللی پیشگیری از خودکشی» با همراهی «سازمان جهانی بهداشت»، روز ١٠ سپتامبر (١٩ شهریور) را به‌عنوان «روز جهانی پیشگیری از خودکشی» تعیین کردند. قرار است در این روز توجه جوامع، دولت‌ها و سازمان‌ها به موضوع خودکشی جلب شود و این پیام به آنها رسانده شود که می‌توان از وقوع خودکشی پیشگیری کرد.

سامان توکلی-روان‌پزشک:‌ از سال ٢٠٠٣ «انجمن بین‌المللی پیشگیری از خودکشی» با همراهی «سازمان جهانی بهداشت»، روز ١٠ سپتامبر (١٩ شهریور) را به‌عنوان «روز جهانی پیشگیری از خودکشی» تعیین کردند. قرار است در این روز توجه جوامع، دولت‌ها و سازمان‌ها به موضوع خودکشی جلب شود و این پیام به آنها رسانده شود که می‌توان از وقوع خودکشی پیشگیری کرد.

مرسوم است که در این روز آمار خودکشی در سطح جهان منعکس شود (در هر سال حدود ٧٠٠ هزار نفر در سراسر دنیا با خودکشی جان‌شان را از دست می‌دهند)، وضعیت کشورمان در قیاس با کشورها و مناطق دیگر بیان شود، بر تأثیر ویرانگر و ماندگار هر مورد خودکشی بر بازماندگان‌ تأکید شود، درباره سلامت روان و یاری‌گرفتن از متخصصان سلامت روان و نقش آن در پیشگیری از موارد خودکشی اطلاعات داده شود، تلاش شود تا انگ همراه با بیماری‌های روانی و خودکشی کاسته شود تا افراد درگیر این مشکلات بتوانند برای کمک‌گرفتن اقدام کنند و توصیه شود که «با هم حرف بزنیم». علاوه بر آن، در سال‌های گذشته، به‌درستی درباره نقشی که رسانه‌ها می‌توانند و باید در جلوگیری از روند خودکشی‌های تقلیدی ایفا کنند (با احتراز از انتشار بی‌قاعده و هیجان‌افزای موارد خودکشی، قهرمان‌سازی از موارد خودکشی، ذکر جزئیات نالازم از شیوه انجام خودکشی و مواردی مانند آن) هم صحبت شده است.

تمام این موارد کاملا درست است و لازم است بارها و بارها، به هر مناسبتی، بر آن تأکید شود؛ اما در این نوشته قصد دارم بر بعدی دیگر از این پدیده اشاره کنم.

درست است که هر مورد خودکشی را می‌توان مسئله‌ای روانی دانست که «یک فرد» به آن اقدام می‌کند؛ اما ریشه‌های آن عمیق‌تر است و در عوامل کلان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باید از آن سراغ گرفت. در واقع، باید از فرصت روز جهانی پیشگیری از خودکشی برای جلب توجه گروه مهمی از مخاطبان آن، یعنی دولت‌ها و سیاست‌مداران و تصمیم‌سازان استفاده کرد. وقتی به خودکشی در ابعاد کلان «یک جامعه» نگاه کنیم، راه کاهش آن افزایش ویزیت‌های غربالگری و درمان‌های روان‌پزشکی و روان‌شناسی نیست. گرچه این روش‌ها برای «افراد» در معرض خطر و آنان که تحت تأثیر عوامل زیست‌شناختی، روانی و اجتماعی به جایی رسیده‌اند که قصد گرفتن جان خود را دارند قطعا ضرورت دارد؛ اما آنچه در سطح «جامعه» برای کنترل پیشگیری لازم است و آنچه نرخ خودکشی در جوامع و کشورهای مختلف را با یکدیگر متفاوت می‌کند، در وهله اول، از جنسی دیگر است.

مطالعات متعدد تأثیر عوامل کلان اقتصادی و اجتماعی را در خودکشی نشان داده‌اند. فقر، بی‌کاری، شکاف اقتصادی، نبود سیستم‌های حمایت اجتماعی قوی و واقعی از طرف دولت، انواع تبعیض‌های ساختاری بر‌اساس جنسیت، نژاد، مذهب، گرایش و وابستگی سیاسی و امثال آن، از‌دست‌رفتن احساس تعلق اجتماعی، نداشتن چشم‌انداز روشن و مطمئن از آینده، نداشتن احساس عاملیت در ساختن زندگی فردی و اجتماعی خود و همین‌‌طور بحران‌ها و رکود اقتصادی در سطح کشورها در افزایش نرخ خودکشی

 بسیار مؤثرند.

اگر به این عوامل نگاه کنیم، می‌بینیم که آنچه بر روند کلی خودکشی در یک جامعه تأثیر می‌گذارد و باعث بالا‌رفتن یا پایین‌آمدن نرخ خودکشی می‌شود، عوامل خطرساز فردی یا درمان‌های فردی آنها نیست؛ بلکه عوامل کلانی است که در خارج از نظام سلامت در کارند و کسانی دیگر آنها را 

تعیین می‌کنند.

به تعبیری می‌توان گفت تا حدودی بسیار زیاد تمام این عوامل تحت تأثیر مشی سیاسی و مدیریتی و زیر اراده تصمیم‌سازان سیاست کشورها هستند. حتی شرایط اقتصادی افراد و خانواده‌ها هم در بسیاری مواقع تحت تأثیر تصمیم‌های سیاسی کلان کشورها و مناسبات‌شان با جهان است که به نوبه خود وضعیت اقتصادی جامعه و مردم را تعیین می‌کند.

در سال‌های اخیر اخبار و نگرانی‌هایی درباره افزایش موارد خودکشی در جامعه و نیز در گروه‌های اجتماعی خاص (از کارگران تا پزشکان و کادر درمان) مطرح شده است. صحبت از سرعت‌گرفتن مهاجرت هم‌وطنان‌مان هم صحبتی روزمره شده است. همین‌طور، از افزایش خشونت، سرقت و امثال آن مرتب گفته می‌شود. اینها را باید دردنشانه و علامت بیماری در سطح جامعه دید. باید پیش از آنکه دیرتر شود، به شتاب، برای علاجشان کوشید. متولیان نظام سلامت و وزارت بهداشت وظیفه دارند به تصمیم‌سازان کشور اطلاع بدهند که هر تصمیم سیاست داخلی و خارجی، در واقع، تصمیمی درباره سلامت و سلامت روان جامعه هم هست؛ اما در نهایت، حل این مشکلات در دستان سیاست‌گذاران کلان کشور است.

 از فرصت «روز جهانی پیشگیری از خودکشی» استفاده کنیم و از این گروه از مخاطبان بسیار اثرگذار در پیشگیری از خودکشی بخواهیم که در هر تصمیم خود پیامدهای مرتبط با سلامت و از‌ جمله سلامت روان و به‌ویژه خودکشی را نیز در نظر بگیرند؛ چرا‌که «هر‌کس انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است که گویى همه مردم را زنده  کرده است».