سخنگوی شورای شهر تهران در گفتوگو با «شرق» مطرح کرد
فراموششدگان را دیدیم
شهردار تهران نخستین اولویت خود را در یک سال گذشته حل آسیبهای اجتماعی و جمعآوری معتادان متجاهر از سطح شهر عنوان کرده است. اولین قرارگاه ایجادشده در شهرداری نیز قرارگاه اجتماعی بوده است.
شهردار تهران نخستین اولویت خود را در یک سال گذشته حل آسیبهای اجتماعی و جمعآوری معتادان متجاهر از سطح شهر عنوان کرده است. اولین قرارگاه ایجادشده در شهرداری نیز قرارگاه اجتماعی بوده است. اما در این یک سال، چقدر برنامهریزیهای شهرداری به رفع تبعیض در این حوزه کمک کرده است؟ علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای شهر تهران، در این زمینه توضیح داده است: در این سالها همیشه درباره فاصله شمال و جنوب صحبت شده؛ از تبعیضهایی که در حوزههای مختلف شهری وجود دارد و... . در برنامههایی که از سوی شهرداران در این سالها ارائه شده، همیشه بخشی به کاهش فاصلهها اختصاص یافته است، اما در عمل میبینیم این صحبتها تنها از سوی شهرداران مختلف تکرار شده است و هنوز در محلات مختلف، تبعیضهای زیادی را میبینیم؛ از پیادهروهایی که برای همه شهروندان در دسترس نیست تا منطقهای لوکس که کمترین دسترسی را به حملونقل عمومی دارد. یا از نظر اجتماعی و دسترسی به فضاهای عمومی این حس تبعیض وجود دارد.
در این یک سال برای کاهش این فاصلهها چه کردید؟
اصل ماجرا این است که کاهش فاصله و رفع آن باید به یک اصل در تمام برنامههای شهری تبدیل شود. مقصود از کمکردن فاصله شمال و جنوب، شمال و جنوب استضعافی است و لزوما جهت جغرافیایی نیست. ممکن است شرق و غرب باشد و جهت مهم نیست. به تعبیر کاملتر، کاهش همهجانبه فاصله فقیر و غنی مهم است. این اتفاق فقط در حوزه اجتماعی و امکانی و مادی نیست. برخورداری مردم از مواهب و خدمات از ناوگان حملونقل گرفته تا مباحث خدمات شهری، پسماند و... باید همه در کنار هم دیده شوند و گاهی با تبعیض مثبت باید این فاصلهها را کاهش داد؛ یعنی اگر در حوزهای، در یک نقطه عقب هستیم، بیاییم و جایی را که نابرخوردار است، اصلاح کنیم. این برای ما دغدغه است. ما سعی کردیم مثلا در یک مرحله اصلی و تعیینکننده در تصویب برنامه و بودجه سال 1401 برای مناطق کمبرخوردار، تا جایی که میشد و بههمریختگی ایجاد نمیکرد، این موضوع را در نظر بگیریم.
در بازدیدهایی که روزهای چهارشنبه از مناطق دارم، میبینم که در مناطق جنوبی، با همین توجهی که در بودجه صورت گرفت، چه مقدار گشایشها صورت پذیرفته است. این نشان میدهد اگر ما کمی دقت بیشتر در تقسیم بودجه داشته باشیم، چه اتفاقات مثبتی رخ میدهد. البته تنها تقسیم بودجه مطرح نیست، بلکه اولویت قراردادن برنامهها هم اصل است؛ اینکه چه برنامههایی را در اولویت قرار دهیم که این توسعه به منطقه آسیب نرساند. هر توسعه و هر بهسازی و آبادانی، در کنار مواهب و نکات مثبتی که خصوصا به جهت اجتماعی ایجاد میکند، ممکن است بعضی نکات منفی را هم در خود داشته باشد که گریزی از آن نیست. اما اگر از ابتدا به پیوستهای فرهنگی و اجتماعی در کنار فضای سختافزاری دقت کنیم، کمتر با اتفاقهای از پیش تعییننشده مواجه میشویم که بعد از رخدادن جبرانناپذیر هستند.
با اولویتبندیهایی که به صورت ویژه در مباحث اجتماعی در شهرداری تهران اتفاق افتاد، به بخش فراموششدهای از هموطنان و همشهریان ما که معتاد یا کارتنخواب بودند، توجه کردیم و توجه و تمرکز خود را روی افراد آسیبدیده قرار دادیم. بسیاری میگفتند نه، اصلا کار شما نیست... این انحراف از وظایف است و دستگاههای دیگر باید این کار را شروع کنند. بااینحال، دوستان ما به این کار تن دادند و میاندار و هماهنگکننده شدند و الحمدلله دستگاههای دیگر هم کنارشان آمدند و دارند کار میکنند. هنوز هم کار زیادی در این حوزه باقی مانده، اما تلاش زیادی هم انجام شده است. مهم این است که یک جمع فراموششده در اولویت نگاه ما قرار گرفتند. این اولویتبندی زیرساختها را درست میکند و سبب میشود اولویتبندیها تغییر کند و هماهنگیها و ارتباطات مساعد با دستگاهها شکل بگیرد و باعث شود در کل کشور به این موضوعات توجه شود. این یکی از موفقیتهایی است که به نظرم به دست آمده و همه در زمره کاهش فاصله فقیر و غنی است؛ چون فقیر و غنی فقط از جنس داراییهای مادی نیست، بلکه از جنس فرهنگی و اجتماعی هم مدنظر است. بخشهایی از این کارها اتفاق افتاده است و کلی کار هم هست که باید انجام شود.
برخی از تصمیمها و سیاستگذاریها هم به تبعیضهای اجتماعی دامن زده است؛ مثلا یکی از موضوعاتی که این دوره پیگیری شد، بوستانهای کودک و مادر بود. به بهانه حمایت از مادران و کودکان، بخشی از مردان از امکاناتی که داشتند محروم شدند. فضای جدیدی خلق نشد و فقط بخشی از مخاطبان پارکهایی که وجود داشت، نتوانستند از فضاها بهره ببرند و محروم شدند! آیا این نوع سیاستگذاریهای اشتباه به افزایش تبعیض ختم نمیشود؟
من چندین و چند بار درباره پارکها و بوستانهای مادر و کودک سؤال کردم و بازدیدهایی که داشتم نشان میداد مناسبسازی فضایی در بوستانی برای بانوانی که فرزند کوچک (خردسال و کودک) دارند و میخواهند از موهبتهای فضای طبیعی پارک و بوستان استفاده کنند، موجود است. باید به دو نکته اشاره کنم که یکی شاید نظر رسمی مجموعه مدیریت شهری باشد و یکی دیگر هم نگاه خودم به این موضوع است. اول اینکه ما بر اساس مبانی دینی و گفتمان انقلاب اسلامی، توجه درست و بهاندازه به بانوان و به دختران این مرزوبوم و به همسرانی که در خانوادهها نقش همسری دارند و به مادرانی که نقش مادری دارند، داریم؛ اما برای دخترانمان باز هم عقبماندگی داریم. در سالهایی که نشستهای راهبردی دفتر مقام معظم رهبری برگزار میشد، یکی از موضوعات راهبردی، بحث زنان و حقوق زنان بود. همانجا ایشان هم تأکید کردند که ما عقبماندگیهایی در این حوزه داریم و با مدل، نگاه و براساس مبانی خودمان، باید این عقبماندگیها را برطرف کنیم. از این جهت، هر آنچه در این حوزه اتفاق میافتد، به نظر اتفاق مثبتی است؛ منتها باید حواسمان باشد که اثربشخیها چقدر است. باید توجه داشت که افراط و تفریط در هر صورت و در هر موضوعی مردود است. دوم اینکه باید به اثربخشی برنامهها و اقدامها نیز توجه کنیم.
اگر ما در هر موقعیتی، در مترو، اتوبوس و در محلهای تردد، به یک مادر و فرزند یا فرزندانش توجه کنیم و موقعیتی برای آنها بسازیم که بتوانند نیازهای کودک را برطرف کنند، حتما بسیار خوب است. بااینحال، درباره اینکه ما بخشی از بوستان را برای مادر و کودک امن کنیم، نظر دیگری دارم. حرفم این است که چرا کل بوستانهای ما نباید امن باشد!؟ چرا باید بوستانهای ما محل تردد معتادان، متکدیها، مزاحمان نوامیس و... باشد؟! ما باید با یک طرح جامع و با همکاری مجموعه شهرداری و نیروی انتظامی به دور از هر افراط و تفریط، محیطی ایجاد کنیم که مردم از معتاد و مزاحم دور باشند. در دهههای 60 و 70 مردم تهران بهترین خاطرات را در همین پارکها و بوستانها خلق میکردند. حال اینکه ما بگوییم یک تکه از یک پارک را برای مادران امن کردهایم، یعنی چه؟ این یعنی در بیرون آن میتواند ناامنی و فقدان امنیت وجود داشته باشد. شاید نیت خود دوستان این نباشد، ولی حتما این پیام به ذهن شهروندان و مخاطبان متبادر میشود. اگر در حد این است که موقعیت خوبی را بدون اینکه مشرف داشته باشد برای ورزش بانوان در پارکها ایجاد کنند، خوب است؛ اما اگر مدام بخواهیم بخشهایی از یک پارک با یک وسعت زیاد را محصور و آن را از استفاده خانواده دور کنیم، درست نیست. معمولا خانوادهها از بوستانها استفاده میکنند و ما خانواده را اگر به مادر و کودک منحصر کنیم، آنگاه باید برای یک بخش دیگر از خانواده که بیرون میافتد، فکری کنیم. به نظر من این حرکت اشتباه است.