|

تأثیر هنر روم بر معماری و شهرسازی اشکانی و ساسانی

دوره اشکانی و ساسانی یکی از مهم‌ترین دوران تاریخ معماری و شهرسازی ایران است. در این دوره طولانی پایه و شالوده معماری و شهرسازی ایران ریخته می‌شود؛

تأثیر هنر روم بر معماری و شهرسازی اشکانی و ساسانی

نسترن امانی، دانشجوی کارشناسی ارشد باستان‌شناسی، دانشگاه شهرکرد: دوره اشکانی و ساسانی یکی از مهم‌ترین دوران تاریخ معماری و شهرسازی ایران است. در این دوره طولانی پایه و شالوده معماری و شهرسازی ایران ریخته می‌شود؛ زیرا در این دوران شهر‌های زیادی ساخته یا دوباره مورد بازسازی و مرمت قرار گرفتند که در دوران بعد این سبک شهرسازی و معماری به اوج خود رسیده و به سیر تکاملی خود ادامه داد. اهمیت موضوع از آن جهت است که با توجه به فتح ایران به دست اسکندر و حکومت طولانی جانشین‌های او تبادلات و انتقال فرهنگ بسیاری اتفاق افتاده که می‌تواند بر آثار معماری آن دوره تأثیرگذار باشد. هدف از این پژوهش شناخت آثار معماری و شهرسازی برجای‌مانده از دوره اشکانی و ساسانی و تأثیر و تأثر آنان از یونانیان و رومیان باستان است. سعی نگارنده بر آن بود که با تکیه بر مکتوبات دوره اشکانی و متون رومی موجود به توصیف آثار این دوره بپردازد. این پژوهش در یافته‌اندوزی از شیوه کتابخانه‌ای بهره برده و به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است. از‌جمله پرسش‌های مطرح‌شده در این پژوهش که شامل: چگونگی ساخت و پلان‌های بناهای اشکانی و ساسانی، نحوه تأثیرپذیری از رومیان در شهرسازی و همچنین انواع مصالح به کار برده‌شده که حائز اهمیت است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که بسیاری از این آثار و عناصر شکل‌دهنده آن (ستون‌ها، سرستون‌ها، معابد، شهر‌ها، کاخ‌ها و قلعه‌ها) تأثیر‌گرفته از معماری یونان و روم باستان بوده است.

 

دوره اشکانی و ساسانی یکی از مهم‌ترین دوران تاریخ معماری و شهرسازی ایران است. از طرفی دوره اشکانی به دلیل کمبود مدارک یکی از تاریک‌ترین دوران از نظر مطالعات باستان‌شناسی است. رویکرد اساسی در مطالعات تاریخ هنر و معماری هر دوره، نگاه ویژه به شرایط زمانی و مکانی همان دوره است. پهناوری شاهنشاهی اشکانی و ساسانی گوناگونی سنت‌های مردم دوره مذکور این نکته را در بر دارد که سبک ویژه معماری در سرتاسر ایران وجود نداشته است. همچنین تنوع استفاده از مواد و مصالح مختلف بومی یکی از خصوصیات اصلی معماری اشکانی است که این موضوع سبب پدید‌آمدن سبک‌ها و سنت‌های گوناگونی در این دوره شده است؛ اما با‌ وجود‌ این موضوع، برخی بناهای این دوره دارای سبک و ویژگی معماری اشکانی هستند. از سوی دیگر سنت‌های رایج معماری یونانی در طول حکومت سلوکیان در ایران بودند و طرح و نقشه شهر‌های هیپودام (شطرنجی) در بعضی شهر‌ها به اجرا درآمد؛ اما ویژگی اصلی شهرسازی دوران اشکانی و ساسانی ساختن شهرهایی همانند نسا، مرو، تیسفون، دارابگرد، فیروز‌آباد و الحضر بود که شکل تقریبا دایره‌ای ساخته شده‌اند.

در ساخت خانه‌ها نیز از سبک خانه‌هایی با حیاط مرکزی استفاده شده است. معمولا این خانه‌ها یک و گاهی دو طبقه بودند، مهم‌ترین بخش خانه در ضلع جنوبی حیاط واقع شده است. سقف خانه‌ها مسقف بوده و همچنین از طاق‌های ضربی نیز برای پوشش سقف اتاق‌ها استفاده می‌کردند و دسترسی به پشت‌بام از طریق پلکان واقع در حیاط امکان‌پذیر بود. برای ساختن بناها از مصالح آجر، خشت با ملاط گچ استفاده می‌شده است که این شیوه هنری در دوره‌های بعد نیز مورد استفاده بوده است.

همان‌طور که مردم تحت حاکمیت رومیان متفاوت بودند، معماری رومی نیز به غایت متنوع بود. هنر و معماری رومی اختلاط و التقاطی است از هنر آتروسکی، یونانی، آسیای غربی، مصری و بومی. هنر رومی هرچند که بسیار کند و دیر خود را به عرصه ظهور رسانید؛ اما ماندگاری ویژه‌ای یافت. این هنر و معماری ابتدا تحت تأثیر هنر و معماری آتروسکی و پس از آن نیز متأثر از هنر یونانی شد؛ اما مشخصه‌های خاص خود را به دست آورد و در حقیقت تمدن و هنر غربی در یونان متولد و به وسیله رومی‌ها تقویت شد و گسترش یافت و هلنیسم یونان چنان در تمدن و فرهنگ آن روز دنیا ریشه گرفته بود که دوری از آن مفهوم بیگانگی با تمدن را می‌داد. با آنکه یونان مغلوب روم بود؛ ولی هنر هلنی امپراتوری روم را فتح کرد؛ اما به اعتقاد بسیاری هنر رومی از هنر یونانی متولد شد. هنر رومی به واقع انتشار‌دهنده و نگه‌دارنده میراث هنر یونانیان بوده است. علاوه بر این هنر روم بر دوران صدر مسیحیت و تا سده‌های میانه تأثیر شگرفی بر فرم‌ها و طرح‌های معماری داشت. قرن‌های کلیساهای مسیحی از پلان باسیلیکای رومی استفاده کردند و محراب آنها متأثر از المان نیم‌دایره‌ای بود که رومی‌ها در انتهای دو بازوی عرضی باسیلیکا تعبیه کرده بودند.

پارت‌ها از بدو ورود به عرصه سیاست جهانی با رقیبی سرسخت مانند امپراتوری روم مواجه شدند که آن نیز در شرف تکوین بود. این دو قدرت همواره در برابر یکدیگر آماده دفاع یا در حال تعرض بودند. خاطر اشکانیان در طول زندگی دراز خود هیچ‌گاه از همسایه غربی آسوده و فارغ نبود. این جنگ‌ها نتیجه نهایی نداشت؛ زیرا هرچند در دوران آخری این حکومت سه بار تیسفون مورد تاخت‌و‌تاز و تاراج رومی‌ها قرار گرفت؛ ولی هر بار دشمنان رانده شدند و در شامگاه زندگی حکومت پارتی فتح با ایشان بود. با از‌بین‌رفتن حکومت اشکانی، اندیشه‌های کهن معدوم نشد و شاید بازماندگان قوم پارتی که هنوز در دوره بعدی نفوذ و قدرت بسیاری داشتند، به زنده نگه‌داشتن آن کمک کرده باشند. بقایای رسوم آن عهد را که حکومت جدید به ارث برده بود، در زبان، هنر و همه شئون فرهنگی مشاهده می‌کنیم. هنر پارتی که در اواسط عمر حکومت، خود را از زیر بار تحمیلات عنصر یونانی خارج کرده و در طریقی ملی افتاده و تعادل خود را بازیافته بود، مورد تقلید ساسانیان قرار گرفت که به تکمیل آن پرداختند.

این دو قدرت (اشکانی و روم)، هدف‌های متفاوتی داشتند. درحالی‌که روم آشکارا می‌خواست شرق را تسخیر کند تا آن را به ایالات خود تبدیل کند و سپس به تصرف دولت پارتیان بپردازد و ثروت‌های آن را به یغما ببرد، برنامه پارتیان بسیار فروتنانه‌تر بود و چیزی جز احیای پادشاهی هخامنشی و از آن فروتنانه‌تر، زیر نفوذ قرار‌دادن ارمنستان نبود. در هیچ منبعی کمترین اشاره‌ای به اینکه اشکانیان قصد فتح روم را داشته‌اند، وجود ندارد؛ وانگهی با توجه به آرایش نیروها و تفاوت ساختاری دولت‌ها این امر ناممکن بود؛ اما روم برای اجرای برنامه کشورگشایانه خود، که هرگز تحقق نیافت، با موانع غلبه‌ناپذیری روبه‌رو شد؛ گرچه برخلاف پادشاهی پارتیان می‌توانست روی کمک متحدان بسیاری حتی در داخل ایران حساب کند. امروز تبیین دقیق این پیکار‌ها که ما فقط به برکت منابع رومی با آنها آشنا هستیم، کار آسانی نیست؛ فقط همین‌قدر می‌دانیم که تهاجمات رومیان جز تصرف ارمنستان و بین‌النهرین به جای دیگری نرسید و آنها برخلاف سلوکیان هرگز نتوانستند جنگ را به داخل خاک ایران بکشانند و هیچ امپراتور رومی نمی‌توانست از تیسفون فراتر رود.

شیوه‌های معماری ایرانی

می‌توان شیوه‌های متداول در معماری ایران را بر حسب تقدم تاریخی آنها، در هفت دوره عمده، مورد بررسی قرار داد. این مراحل عبارت‌اند از:

1- شیوه پارسی: از هشت قرن قبل از میلاد تا سه قرن قبل از میلاد.

2- شیوه پارتی: بعد از حمله اسکندر تا اواخر دوره ساسانی.

3- شیوه خراسانی: از ورود اسلام تا اواخر قرن سوم هجری.

4- شیوه رازی: از اوایل قرن چهارم تا قرن هفتم هجری.

5- شیوه آذری: از قرن هفتم تا قرن دهم هجری.

6- شیوه اصفهانی: از قرن دهم تا سیزدهم هجری.

7- شیوه نو: از اواسط حکومت قاجاریه تا دوران معاصر.

ویژگی‌های معماری ایرانی

ویژگی‌هایی را که می‌توان برای معماری ایرانی برشمرد، بسیار است؛ اما در یک تقسیم‌بندی کلی با توجه به شباهت‌هایی که در سبک‌شناسی معماری ایران موجود است، مرحوم پیرنیا، محقق صاحب‌نام معماری ایران، پنج اصل را به‌عنوان ویژگی‌های معماری ایرانی برشمرد.

1- مردم‌واری 2- پرهیز از بیهودگی 3- نیارش و پیمون 4- خود‌بسندگی و 

5- درون‌گرایی.

عوامل فوق در کنار یکدیگر، معماری‌ای مبتنی بر نظامی هندسی را شکل داده‌اند که هندسه، جزئی لاینفک از آن است تا جایی که هندسه، عاملی برای شناسایی دوره و تاریخ شکل‌گیری بنا محسوب می‌شود. وجود پیمون و تناسب خاص در نماها، پلان‌ها و اندام‌های ساختمان، در هر دوره تاریخی، عوامل تشخیص آن دوره هستند. از دیگر ویژگی‌های معماری ایرانی، می‌توان به مواردی مانند سلسله مراتب، وحدت، هماهنگی، نظم و... اشاره کرد.

کاخ آشور یکی از کاخ‌های متعلق به سده اول میلادی و از آثار دوران پارتی است، با شالوده ایوان به‌صورت چهارگانه در چهار ضلع که این طرح با تغییراتی بعد‌ها در مساجد و مدرسه‌های قدیمی و کاروانسرا‌های ایرانی ظاهر می‌شود. شالوده این‌گونه بنا‌ها در اصل ایرانی بوده اما در آرایش و نماسازی از فرم‌های یونانی و پس از شکست از رومی‌ها به ویژه پس از پیروزی ترایانوس و دیگر امپراتوران روم، هنر معماری به شیوه‌های رومی نزدیک شد. کاخ آشور از نظر فرم جلوخان ایوان مرکزی و ردیف ستون‌های به‌هم‌پیوسته‌اش بعد‌ها تأثیر عمیقی در کاخ‌های ساسانی گذاشت مثل کاخ تیسفون و در اقتباس جزئیات، از سبک رومی بهره جسته است کمااینکه تزئینات آرایشی در سردر کاخ الحضر از نمونه‌های رومی است.

سرستون‌های تزئینی قلعه‌زهک و خورهه

در تالار قلعه‌زهک، سرستون‌های نوع ایونی با انواع سرستون‌های گچی و سنگی تفاوت‌هایی دارد، زیرا دو طومار تشکیل‌دهنده آن از مشابه غربی فرق می‌کند و در آن طوماری‌ها به‌طور عمودی از پایین به بالا می‌آید که از این نظر با نوع ایونی خورهه متفاوت ولی با نوع ایونی شکل انتهای ستون‌های ترکیبی تخت جمشید قابل مقایسه است با این تفاوت که تخت جمشید متقاطع‌شکل و به صورت جفتی قرینه‌وار هستند. طوماری‌ها در سرستون‌های سنگی خورهه به صورت افقی به هم پیچ خورده‌اند. در صورتی که طوماری‌های زهک به‌طور عمودی از پایین به بالاست. هرچند تأثیر یونان و روم در شکل طوماری‌های سرستون‌های ایرانی به‌خصوص دوره اشکانی محرز است ولی با این حال نوع سرستون‌های ایونی در یک نقطه مشترک‌اند و آن اینکه آنها را باید بومی شبه ایونی محسوب کرد چراکه تحت تأثیر فناوری بومی ساخته شده‌اند. وجود همین طوماری‌ها غیر از سرستون ایونی زهک در طرفین تصویر الهه بالدار (نیکه) همین قلعه و در بردنشانده نیز در طرفین نقوش انسانی آن دیده می‌شود. در کل وجود طاقچه‌های کور با تزئینات نیم‌ستون در داخل آنها یک ابداع جدید از دوره اشکانی به‌خصوص نیمه قرن اول میلادی است که نمونه نخستین آن در معابد سلوکیه به ویژه معبد A دیده می‌شود و بعد از آن در بقیه نقاط توسعه می‌یابد. در گمانه‌زنی کلایس در قلعه نوع سرستون کرنتی نیز به دست آمده است که با سرستون کرنتی، اوایل ساسانی، یعنی بیشاپور و نورآباد قابل مقایسه است. از سرستون‌ها نتیجه گرفته می‌شود که هر دو نوع شیوه یعنی سبک ایونی و کرنتی در قلعه منتهی با فناوری بومی ساخته می‌شده است.

معبد آناهیتا در کنگاور

کاخ کنگاور در فاصله بین همدان و کرمانشاه را بعضی متعلق به دوره سلوکی و برخی متعلق به دوره پارت و عده‌ای هم مربوط به اواخر دوره ساسانی می‌دانند. در اینجا یک حیاط بزرگ چهارگوش با دیواره بلند وجود داشت که در روی آن ستون‌هایی قرار داشتند و در وسط آن معبدی به سبک یونانی با ردیف‌هایی از ستون‌ها وجود داشته است. آقای مالکوم کالج نویسنده کتاب پارتیان در صفحه 110 کتاب خود در این مورد می‌نویسد: انحرافی که معماران طراح شکل‌های یونانی در ساختن این مکان مقدس پدید آورده‌اند مایه تعجب باستان‌شناسان آثار یونان و روم شده است و آقای فلاندن هم در حدود 150 سال پیش این مکان را با معبد خورشید در پالمیر مقایسه کرده است. با توجه به اینکه این اختلاف‌ها در هیچ بنای مسلم پارتی در ایران شناخته نشده‌اند، در مورد این بنا جای بحث زیاد است. از کنگاور که بگذریم در نجد ایران آثاری که بتوان آن را شاخصی از هنر و معماری دوره پارت دانست، به دست نیامده، اخیرا در غرب ایران دربان زرده (بابا یادگار) مشرف به جلگه ذهاب (سرپل‌ذهاب) حفاری‌هایی صورت گرفته و آثاری از دوره پارت‌ها نمایان شده که مخلوطی از هنر یونانی و ایرانی است و آن را بیشتر متعلق به اواخر دوره پارت می‌دانند.

آی خانم در شمال شرقی افغانستان در استان طالقان امروزی و در سرحدات شرقی باکتریا (باختر) واقع است. آی خانم، نام روستای کوچکی است که در نزدیکی مجموعه آثار باستانی واقع است. واژه آی خانم به معنای ماه خانم است. در سال 1964م کاوش در آی خانم به سرپرستی پاول برنارد آغاز شد، دانیل اشلومبرژه در اوایل دهه 1960م از این محل دیدن کرد و معتقد است در آی خانم بقایای یک شهر بزرگ یونانی است که احتمالا به دست اسکندر بنا شده است. اما هنوز مدارکی که درستی این نظریه را اثبات کند، پیدا نشده، گرچه برنارد عقیده دارد که این شهر را باید اسکندریه آراخوسیا (قندهار) دانست. شهر آی خانم در محلی که به خوبی قابل دفاع بود قرار داشت. دو طرف شهر را که تقریبا به شکل مثلث است رودخانه سیحون و رود کوکچه که به آن ملحق می‌شود گرفته، در حالی که ضلع سوم را که طولانی است بارویی قطور حفاظت می‌کند. این شهر به شیوه متداول یونانی از یک پاستیون یا ارگ مرکزی که روی صفه‌ای سنگی ساخته شده و قسمت‌های سفلی شهر توسط یک خیابان شمالی_‌جنوبی که از ارگ آغاز می‌شود و شهر را به دو بخش تقسیم می‌کند، تشکیل شده است. کاوش‌ها بر قسمت‌های سفلی شهر متمرکز بوده است. از‌جمله این بناها ورزشگاه، یک معبد، یک حرم یا مقبره بزرگ که احتمالا متعلق به فرماندار شهر بوده است و مجموعه بزرگی از بناها معروف به بخش اداری در این قسمت یافت شده‌اند. در اینجا به نظر می‌رسد یونانیان مدلی برای ساختن کاخ‌های خود نداشته‌اند و در طرح و نقشه کاخ‌های خود از کاخ‌های بابل جدید و هخامنشی که برای اولین بار آنها را دیده بودند، الهام گرفتند. کاخ آی خانم مانند کاخ هخامنشی شوش، از چندین حیاط وسیع و بزرگ، ساختمان‌هایی برای کارکنان رسمی، بناهای مسکونی و تأسیسات اقتصادی تشکیل شده است. یکی دیگر از بناهای آی خانم که مشخصه فضاسازی شهری یونانی است، یعنی فواره، دارای لوله‌های تزئینی حجاری‌شده هستند که آب آن از طریق چشمه‌های زیرزمینی واقع در پای باروی ساخته‌شده در ساحل رودخانه آمودریا تأمین می‌شده است. زرادخانه آی خانم در کنار خیابان اصلی شهر و در کنار ارگ شهر واقع است. اموات در خارج از دیوار شهر دفن می‌شدند و هر خانواده آرامگاهی داشته که در آن چندین دهلیز کوچک در دو طرف یک راهرو میانی ساخته شده بود. ساختمان آرامگاه خشتی و پلان آنها مستطیل‌شکل است که این نوع معماری ویژه منطقه آسیای مرکزی است.

در بسیاری از جاهای پارت ساختمان‌هایی کشف شده است که پهناوری و تودرتوبودن آنها را می‌توان دلیل بر کاخ‌بودن آنها گرفت. شاید در اینجا حاکم یا فرمانروای محلی مسکن داشتند. یک نمونه هلنیستی آن را در نیپور کهن در سرزمین بابل یافته‌اند. نقشه آن متضمن حیاطی بود در ردیف ستون‌ها که نمودار سبک یونانی است. ظواهر دیگر معماری هم نشانی از این شیوه می‌دهد ولی مصالح آن بومی و گچ و آجر است. کهن‌ترین کاخ پارتی که تاکنون کشف شده دارای شکل هلنیستی است. این همان کاخ شاهی نسا است که در نخستین سده فرمانروایی پارتیان با مصالح محلی یعنی خشت ساخته شده است. فضای باز محیط در ردیف ستون‌ها و تالار مرکزی چهارگوش با ستون‌های غیرعادی که چندین بار در آن تغییراتی داده شده بود تزئینات و شکوه کاخ را تشکیل می‌دادند. نمای ساختمان با اشکال متوپ یا دالبر در بالای سرستون‌ها و فریز که قسمت وسطی پیشانی باشد به شیوه هلنیستی و بعضی اشکال ایرانی تزئین می‌شد. اینها همه با گل رس ساخته می‌شد. اما عوامل اصلی نقشه و تزئینات خاص و مشخص که بتوان آن را جدا از سبک یونانی و مخصوص پارتیان شناخت، در ساختمان کاخ‌ها تا اوایل سده اول م روی ننمود.

قدیمی‌ترین آثار تاریخی منتسب به ساسانیان قلعه‌ای به نام دختر و کاخ اردشیر در فیروزآباد است که هر دو در فارس قرار دارند. با اینکه این آثار و آثار بعدی شناخته‌شده‌اند، ولی پژوهشگران نتوانسته‌اند از معماری دوره ساسانی، نوعی تحول تاریخی ارگانیکی ارائه دهند. این آثار تاکنون کمتر مورد بررسی قرار گرفته‌اند و بنابراین بیشتر معروف هستند تا شناخته‌شده‌تر؛ این آثار در سرزمین وسیعی پراکنده شده‌اند و از بسیاری لحاظ با یکدیگر متفاوت‌اند، برخی ساختمان‌های بدون تالی و بی‌نظیرند و عناصر اصلی آنها چندان شباهتی با هم ندارند و بیشتر بر اساس سنن محلی که اطلاعات کمتری راجع به آنها وجود دارد، شکل گرفته‌اند. معماری پارتی را بایستی در شکل‌گیری ویژگی‌های معماری ساسانی از عوامل مؤثر به حساب آوریم. مع‌الوصف در مقایسه بین آنها باید جانب احتیاط را رعایت کرد، چون درخصوص وجود معماری پارتی در خاک ساسانیان اسناد و شواهد مستقیمی وجود ندارد؛ آثار پارتی به استثنای کوه خواجه در سیستان، در بیرون از منطقه ایران_ یعنی آشور، هاترا و یا در ناحیه فرهنگی متغیر خارج از ایران مثل نسا قرار دارند. با وجود این، معماری دوره ساسانی یکی از ویژگی‌های اساسی خود را مدیون پارتیان است: یعنی ایوان با اتاق گنبدداری که سه طرف آن محصور به دیوار و جهت چهارمش کاملا باز است. همچنین در شکل‌گیری آثار عمومی نظیر پل‌ها و سد‌ها تأثیر شدید فرهنگ رومی مشهود است.

کاخ فیروزآباد

کاخ فیروزآباد را که در اصطلاح محلی به کاخ ساسانی معروف است، گاهی به غلط آتشکده معرفی کرده‌اند و بعضی همچنان بر این عقیده‌اند که این مکان آتشکده بوده است. در صورتی که عملکرد این بنا به صورت قصر و متعلق به اردشیر بنیان‌گذار قلعه‌دختر و فیروزآباد بوده است. اعتمادالسلطنه در مرآت‌البلدان آن را به عنوان آتشکده معرفی کرده و نام آن را «برم پیر» ذکر کرده است. فرصت‌الدوله نیز از این بنا به عنوان آتشکده یاد می‌کند و استاد پیرنیا نیز عقیده دارد که لازمه کاخ‌بودن داشتن تأسیساتی است که بنای فیروزآباد ندارد. در هر حال بنای معظم و کم‌نظیر باستانی کاخ فیروزآباد که امروز به صورت ویرانه‌ای درآمده، بنای مستطیل‌شکلی است در سوی باختری شهر کنونی و آن طرف رودخانه. فضای زیربنا 55*104 متر است که در جهت شمال به جنوب ساخته شده است و اردشیر پس از گشودن تمام نواحی پارس و کرمان و شکست شاهان محلی این نقاط، دستور داد تا در فیروزآباد علاوه بر تجدید بنای شهر، آتشکده و کاخی باشکوه بسازند و آن را «ایران را شکوه افزاید» نام گذارد. جدار خارجی بنا دارای تزئینات طاق‌نما‌شکل است و طاق‌نماها با قوس نیم‌دایره‌ای درون کادر مستطیل‌شکل ساخته و سفیدکاری شده است. ساختمان کاخ از دو قسمت مساوی تشکیل می‌شود که یک بخش شامل پذیرایی و قسمت دیگر بناهای مسکونی را شامل می‌شود.

معماری عصر ساسانی به گونه‌ای ادامه‌دهنده هنر هخامنشی است و با اینکه از جریان‌های معماری شرق و غرب جهان آن روزگار طرفی بربسته بود، اما از اصالت و هویت فراسوانی برخوردار شد، بناهای با اهمیت چون طاق کسری یا ایوان مدائن، کاخ فیروزآباد و سروستان، کاخ شاپور در بیشاپور، ایوان کرخه، طاق‌بستان و بسیار بناهای گنبددار دیگر که ایجاد آن از دوره اشکانی آغاز شده بود، در جمع، تحول جدید معماری ایران آن عصر را آشکار کرده‌اند. کاربرد تیر‌ها و قطعات چوبی، ساختن قوس‌های دوتیزه (جناغی) و قوس‌های نعلی، گچ‌بری‌ها و رنگ‌آمیزی‌ها، تقاشی‌ها و کاشی‌های به‌کاررفته در تیسفون و کاخ شاپور نوآوری‌های معماران دوره ساسانی را به نمایش گذاشته‌اند.

شاید بتوان گفت که برخی از فنون معماری رومی در زمینه گسترش معماری به‌ویژه مانند کاربرد بلوک‌های بزرگ که در کاخ بیشاپور (در فارس) به دست شاپور اول انجام پذیرفت، به ساسانیان کمک کرد و توانایی‌های جدیدی را در اختیار آنان قرار داد. در واقع همان‌طور که می‌دانیم هنگامی که والرین در ادس شکست خورد و زندانی شد، لشکر وی که شامل 70 هزار مرد جنگی بود به شکل اسرای جنگی در ایران ماندگار شدند. این احتمال وجود دارد که اسرای جنگی به خلق آثار تاریخی ارزشمند کمک کرده باشند، زیرا در قرن سوم میلادی نیروهای نظامی امپراتوری روم در اموری که مربوط به بنای راه‌ها، پل‌ها و سد‌ها می‌شد اطلاعات شایان توجهی داشتند. با وجود این به نظر نمی‌رسد که درباره مسائل کاملا فنی معماری ایران متأثر از روم باشد. درست است که روم در اوج قدرت خویش بود و تقریبا هیچ فن معماری درباره بناهای گنبدی و کروی‌شکل و خطوط و زوایای متقاطع برجسته برایش پوشیده نبود، اما باید دقیقا خاطرنشان کرد که کاربرد هیچ‌یک از اسلوب معماری رومی را نمی‌توان در ایران بازیافت.

شهرسازی در دوره پارتی و ساسانی

پارتیان کم‌و‌بیش همان سیاست سلوکیان را درباره شهر‌ها دنبال می‌کردند که رفته‌رفته رو ‌به‌ زوال رفت.

 ازدیاد تجارت داخلی با ازدیاد تجارتخانه‌ها و بازارهایی که در آنها مال‌التجاره در مرحله‌های مخصوص فروش می‌رفت.

 تقسیم شهر به دو قسمت مشخص کهندژ و شهرستان: کهندژ مرکز حکومتی و شهرستان محل سکونت بزرگان و بازرگانان بوده که بخش‌هایی ویژه پیشه‌وران داشته است.

 منطقه کشاورزی بیرون دیواره شهرستان قرار داشته است.

اکثر شهرها طبق نقشه معینی که هیپودام نامیده می‌شد بنا شده بودند، به این ترتیب که شهر دارای دو خیابان اصلی شمالی جنوبی و شرقی غربی بود که یکدیگر را قطع کرده و زوایای قائمه تشکیل می‌دادند و کوچه‌ها و خیابان‌های جنبی موازی با خیابان‌های اصلی یا عمود بر آنها قرار می‌گرفتند و بخش‌ها یا بلوک‌های مربعی از منازل به این طریق ایجاد می‌شد. به‌طورکلی در شهر‌های این دوره اصول جدیدی جایگزین سنت‌های غیرانسانی گذشته شد و شهرسازی بر اساس اصول و قواعدی قرار گرفت. معابر با اندازه مناسب و در تقاطع‌ها به‌صورت 90 درجه طرح می‌شد، سقف منازل قدری بلندتر گرفته می‌شد و برتر از همه میدانی در مرکز شهر قرار می‌گرفت که مرکز مبادلات و هسته اصلی شهر به حساب می‌آمد. به عبارت دیگر شهرسازی جدید بر اصل ادغام دو شهر آریایی و شهر بومی استوار بود و مراکز اداری در همین میدان قرار می‌گرفت. منازل در بافت فیزیکی این شهر‌ها به‌صورت مستقل و دارای نقشه مربع یا مستطیل و پشت به یکدیگر طراحی می‌شدند و این امر به هر واحد مسکونی امکان استقلال می‌داد. البته چنین طرحی می‌توانسته جوابگوی احتیاجات اولیه آن دوران بوده باشد، زیرا به‌طور قطع روابط اجتماعی و اقتصادی به پیچیدگی امروز نبوده است. چهار شهری که پارتیان در جریان پیشروی به سوی غرب ایجاد کرده‌اند طرح دایره‌وار اردوهایی را دارند که آنان در هنگام راهپیمایی‌های خود در استپ‌ها برپا می‌کردند. علاوه بر این عدم امنیت و ثبات ایران در دوران اشکانی نگهداری چنین شهر‌های دفاعی نظامی را توجیه می‌کند. بررسی شهری مانند مرو به‌مثابه تحقیق در تأثیر عوامل نظامی بر شهرسازی پارتی است. اسکندر این شهر قدیمی را اسکندریه مرگیان نام نهاد. این شهر پس از آنکه با هجوم قبایل چادرنشین ویران شد، دوباره توسط آنتیوخوس اول ساخته شد. به این ترتیب در این ناحیه شرقی امپراتوری، طرح منظمی از نوع شهرسازی یونانی ریخته شد که بنا بر یک شکل هندسی به تدریج آماده شد و نام هیپوداموس بر آن پیوست. پارتیان اهمیت این شهر را در زندگی سیاسی و اقتصادی کشور دریافته و آن را همان‌طور که بود باقی گذاشتند، ولی آن را هسته مرکزی شهر جدیدی کردند که دایره‌وار ساخته شده بود و یک کمربند دفاعی واقعی خارجی به شمار می‌رفت. در حقیقت پارتیان نمی‌خواستند نظم و سامان موجود را از میان ببرند. آنان با داخل‌نشدن در سلوکیه و اردوزدن در ساحل چپ دجله، مقابل پایتخت یونانی، از خود تدبیر و ملایمتی نشان دادند. تصور می‌شود که یک نوع مصالحه‌ای طرز سلوک بین اشرافیت «یونان و سامی» سوداگر را با فاتحان اشکانی تنظیم و معین کرده بود. اشکانیان برای آنکه تسلط خود را برقرار و مستحکم کنند، در محل اردوی خود شهر بزرگ تیسفون را برپا می‌کنند که پایتخت آنان خواهد شد و پس از اشکانیان نیز پایتخت شاهنشاهی ساسانی خواهد شد و طرح دایره‌وار آن در زمان و در مکان مورد تقلید قرار خواهد گرفت.

از شهرسازی زمان پارت‌ها اطلاعات زیادی در دست نیست، ولی شهر‌های بسیاری را به آنها نسبت می‌دهند، قدر مسلم آن است که در دوره اشکانی تحول و تغییرات تازه‌ای در زندگی شهر‌ها پدیده آمده است به این ترتیب که شهر را به‌صورت دایره‌ای می‌ساختند و بر گرد آن به سنت کهن دیواری بلند می‌کشیدند. این شیوه ساختن شهر‌های مدور را گاهی به رومیان نسبت می‌دهند؛ اگر چنین باشد به جرئت می‌توان گفت که اساس شهرسازی دوره پارت به‌هیچ‌وجه تقلید از رومیان نبوده است، زیرا ما با مظاهر و آثار این نوع معماری در خاستگاه آنان پیش از برخورد با رومیان در شهر قدیمی نسا و همچنین در مشرق با شهر قدیمی مرو برمی‌خوریم. اشکانیان با آشنایی به امتیاز شهر‌های دایره‌ای که دفاع و حراست آن آسان‌تر از طرح‌های هیپودام (شهر‌های مستطیل شکل) بود، حتی در هنگام آرایش نظامی، لشکریان خود را با طرح دایره‌ای تجهیز می‌کردند و این درست برخلاف آرایش نظامیان رومی بود که در هنگام جنگ و برخورد با دشمن به صورت مستطیل گرد می‌آمدند. وانگهی بسیاری از شهر‌های یونانی (کلنی و پولیس) که دارای طرح‌های مستطیل‌شکل بودند، پس از آنکه به تصرف اشکانیان درآمدند، با ایجاد و احداث حصاری مدور به دور آن (پولیس‌ها) شهر را به صورت دایره‌ای ساختند، چنان‌که دیوار‌های باقی‌مانده شهر قدیمی مرو، نشان می‌دهد کهاین بارو از چینه‌های گلین بوده و برج‌ها و کنگره‌ها و شکاف‌های محل تیرکش‌ها که دور آن ایجاد شده، همه متعلق به دوره اشکانی است که به دور شهر مستطیل‌شکل قدیمی احداث شده است.

درباره شهرسازی دوره ساسانی اطلاعات بسیار کمی در دست است. فیروزآباد که در زمان اردشیر اول (حدود 41_ 266 م) تأسیس شد و نام گور گرفت، کاملا بر پایه پلان مدور، با الگوبرداری از شهر پارتی دارابجرد ساخته شد. این نوع پلان شهرسازی اصلا مأخوذ از یک سنت باستانی آشوری بود و پارتیان از آن برای ساختن اردوگاه نظامی بهره می‌گرفتند. ولی هنگامی که شاپور اول (72_241م) شهر بیشاپور را می‌ساخت، از پلان هیپوداموسی استفاده کرد و طرح شبکه‌ای به آن بخشید و به محلات مختلف تقسیم کرد. تعداد دیگری از شهر‌های ساسانی در منابع مستند ذکر شده است اما اکثر آنها امروزه پابرجا نیستند. تعدادی از آنها را زندانیان رومی ساخته‌اند و خود در آنها اسکان گزیدند و از آنجا که همه آنها بر پایه پلان اردوهای نظامی رومی ساخته شده بودند، بنابراین دارای طرح سه‌گوش بودند. نمونه‌ای از آنها جندی‌شاپور در بین دزفول و شوشتر در خوزستان بود و در روزگار سلطنت شاپور اول تأسیس شد و نیز شهر قلعه‌ای موسوم به ایوان کرخه در همان منطقه نزدیک شوش که در زمان سلطنت شاپور دوم (79_ 309 م) بنیان گذاشته شد. هنگامی ‌که خسرو اول (79_ 531 م) در سال (540 م) شهر انطاکیه را فتح کرد، ساکنان آن را به بابل انتقال داد و آنها را مکلف کرد تا در آنجا شهری مشابه به شهر سابق خود برپا کنند.

شهر انطاکیه با توجه به موقعیت جغرافیایی که داشت، در مناسبات ایران و روم نقش و کارکرد عمده‌ای را در دوره ساسانی ایفا کرد؛ چنان‌که همواره مورد کشمکش این دو قدرت باستانی بوده است. در واقع می‌توان گفت که دستیابی شاهنشاهان ساسانی به انطاکیه در لشکرکشی‌های خود به غرب به همان اندازه اهمیت داشت که امپراتوران رومی در لشکرکشی‌هایشان به شرق درصدد دست‌یابی به تیسفون بودند؛ بنابراین با توجه به اینکه این شهر بیشتر اوقات در دست روم بود، این سؤال قابل طرح است که دستیابی به انطاکیه چه اهمیتی برای ساسانیان داشت و شاهنشاهان این سلسله در این راستا تا چه اندازه‌ای به اهداف خود رسیدند و از دیگر سو دستیابی ساسانیان به این منطقه چه تهدیداتی را برای رومیان در پی داشت؟ برای پاسخ‌گویی به این سؤال‌ها می‌توان به کارکرد سیاسی و نظامی، اقتصادی و تجاری و مذهبی این شهر اشاره و مطالعه کرد.

به سبب پهناوری و وسعت بسیار شاهنشاهی اشکانی و ساسانی گوناگونی سنت‌های مناطق تحت سیطره آنها، یک سبک معماری نمی‌توانسته وجود داشته باشد؛ بنابراین معماری پارتی تحت تأثیر و برگرفته از سنت‌های کهن آسیای مرکزی، ویژگی معماری نواحی داخلی ایران، سنت‌های معماری یونانی و ویژگی‌ها و سبک‌های معماری بین‌النهرینی بوده است. همین عامل سبب اشتباه محققان در انتساب بسیاری از بناها به دوره پیش و پس از پارتیان شده، می‌توان گفت مهم‌ترین ویژگی شهرسازی دوره پارتیان ساختن شهر‌ها به شکل تقریبا دایره‌ای بوده که این شیوه شهرسازی بیشتر جنبه دفاعی و نظامی داشته است و از اردوگاه‌های نظامی آشوری الهام گرفته است. این شیوه شهرسازی در دوره ساسانی در شهر فیروزآباد و در دوره اسلامی در شهر بغداد مورد استفاده قرار می‌گیرد و به اوج خود می‌رسد. تنوع استفاده از مصالح و مواد بومی یکی دیگر از ویژگی‌های معماری دوره اشکانی است. مشکلات معماران عبارت بود از ایجاد هماهنگی و همچنین به‌کارگیری اصول یونانی و بعد‌ها رومی که مصالح آنها با مصالح بومی تفاوت داشت. معماران پارتی عناصر یونانی (ستون و تیر اصلی) و مانند آنها را دگرگون کرده و در تزئینات به کار بستند و تالار‌های یونانی تبدیل به ایوان شد که در واقع از ابداعات پارتیان است. از طرف دیگر استفاده از گچ باعث شد معماران پارتی بتوانند برای پوشش سقف‌ها از تاق و گنبد استفاده کنند. هرچند آثار هیچ گنبدی از این دوره به دست نیامده است، ولی در کوه خواجه نشانه‌هایی از استفاده از گوشوار و تاق به دست آمده که پایه‌ای برای ساخت تاق‌های عظیم در دوره ساسانی و دوره‌های بعد شد.