شعار و شورش معلول است
برای آسیبشناسی شرایط این روزها گفتوگوهای متعددی با پژوهشگران و جامعهشناسان انجام میشود. در این زمینه محدثه مطهری با «محمدجواد بادینفکر»، پژوهشگر مطالعات فرهنگ و ارتباطات، گفتوگو کرده است.
برای آسیبشناسی شرایط این روزها گفتوگوهای متعددی با پژوهشگران و جامعهشناسان انجام میشود. در این زمینه محدثه مطهری با «محمدجواد بادینفکر»، پژوهشگر مطالعات فرهنگ و ارتباطات، گفتوگو کرده است. این پژوهشگر به ایسنا پلاس درباره نوجوانان که این روزها به خیابان آمدهاند، گفته است: «ما در موقعیتی از تاریخ و زمان به سر میبریم که دولت و سیاست تقریبا کمترین ظهور، نفوذ و ورود را در ارائه تعریف هویت یا کیستی یک نوجوان دارد بازی میکند. ما نیز کمترین نقش و ارتباط را در این موضوع داریم و به صورت غیرمستقیم فقط میتوانیم ناظر به مسئله هویتش وارد دیالوگ و گفتوگو شویم؛ بنابراین ما امروز نباید تعجب کنیم که جامعهپذیری دهه ۸۰ و ۹۰ مثل دهههای قبل نیست. علتش این است که نهتنها او کمتر رسانههای رسمی ما را میشنود و کمتر با سخنان رسمی و فرهنگ عمومی رسمی ما ارتباط دارد؛ بلکه یک فضای فردی یا یک جامعه مجازی هم با دوستانش برای خودش ایجاد کرده است. حتی میتوان گفت او یک هویت فراملی برای خودش ساخته که اگرچه در ایران زندگی میکند؛ اما در فرهنگ و هویت ایرانی زندگی نمیکند». او همچنین اشاره کرده است: «جالب است بدانید در اعتراضات اخیر ایران، گروههای کیپاپ (گروههای پاپ کرهای) هم مشارکت داشتند؛ یعنی در فضای توییتر و سایر شبکههای اجتماعی، ورود فعالانهای در عرصه اعتراضات عمومی داشتند. من وقتی در سال ۹۹ روی این نوجوانان مطالعه میکردم، به این نتیجه رسیدم که علاوه بر اینکه آن گروه دارد خیلی جذاب کار میکند و جذابیتی که کیپاپ برای یک نوجوان دارد، مسائل دیگری هم هست که یک نوجوان به آنها میپیوندد. یکی از مسائل بسیار مهم این بود که به نوجوان اینطور القا شده است که فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران آینده رو به رشد و روشنایی را به نوجوانان ارائه نمیدهد و رشد در کره جنوبی یا اروپا و آمریکا امکانپذیر است». او در زمینه واژه دهههشتادیها که این روزها بسیار رواج دارد، به رویکرد بزرگترها که آنها را «نسل گودزیلاها» یا مشابهش مینامند، گفت: «آنها عجیبوغریب نیستند، شرایط اجتماعی ایران عجیبوغریب است. وقتی که با آنها صحبت میکردم و آنها از شرایط ناامیدانه، سیاه، تاریک و اخبار منفی حرف میزدند، متوجه میشدم که یک تصویر واقعی از آینده کشور بهعنوان یک آینده مبهم در ذهن اینها وجود دارد. یک تصور خیالی نیست و نمیتوانیم بگوییم مثلا پدرش در خانه گفته که این چه مملکتی است و بعد این نوجوان عینا آن را تکرار میکند. اتفاقا او واقعا دارد این فضا را درک میکند. او وقتی در اتاقش تنهاست، با دوستانش در شبکههای اجتماعی است یا حتی وقتی در عالم خیال خودش است، واقعا دارد به بنبستهای واقعی برمیخورد که باید برای او حل شوند». به گزارش ایسنا پلاس از نظر این تحلیلگر «نوجوانان و جوانان در سال ۱۴۰۱ در خیابانها ریختند و به گفته یکی از مقامات ارشد پلیس، میانگین سنی کسانی که بازداشت شدهاند، ۱۵ سال است و این جدا از کسانی است که از دست پلیس فرار کردهاند! به نظرم این اتفاق نشاندهنده فراغتیشدن امر اعتراض است؛ یعنی به خیابان آمدن یک نوجوان، یک بخش به خاطر اعتراض به وضع موجود و نبود آزادی و چیزهای دیگری است که در ذهن او میگذرد؛ اما بخش دیگر آن تجربه یک امر جدید و هیجانانگیز است که تا الان تجربه آن را نداشته است. ما نباید حضور این افراد را فریبخوردگی، عدم فهمشان از یک امر سیاسی و... بدانیم».
همچنین محمدرضا مرادیطادی، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، درباره میزان شعارهای رکیکی که این روزها در خیابان گفته میشود، آن را ناشی از «تراکم نفرت» دانست و گفت: «شعارها در واقع بازتابی از مطالبات و تمنیّات سوژههای اعتراض و شورشاند؛ ولی وقتی ناخودآگاهِ معترضان از نفرت تلنبار شده است، فحشدادن و ناسزاگویی راهکاری میشود برای بیان نهایتِ انزجاری که فرد از شرایط خودش دارد. افراد و اقشار مختلفی که پایگاه اجتماعی خود را از دست دادهاند، هیچ نمایندهای در سطوح مختلف قدرت سیاسی ندارند، شنیده نمیشوند، نادیده گرفته میشوند و دائما حداقل مطالباتشان بیپاسخ میماند، سوژههایی آکنده از نفرت و خشماند که مثل همین دعواهای معمول میان دو نفر، میتوانند ناگاه منفجر بشوند و چشمها را ببندند و دهان را بگشایند و آنچه را نباید بگویند، بگویند». او تأکید کرد: «بدیهی است که این شعارها ناپسند و زشت و مذموم است و بههیچعنوان نمیتوان با هیچ تبیین و تفسیری آنها را توجیه کرد؛ ولی نکته حائز اهمیت این است که: اساسا شعار و شورش معلول است. باید علتهای زاینده این شرایط را از بین برد. پس به فکر اصلاح راهبردها و رویکردهایی باشیم که این شرایط بحرانی را رقم زده است!».