|

استفاده ابزاری از رسانه

گریز نافرجام از هزارتوی هژمونی رسانه‌ها

واژه هژمونی معرف اصطلاحی رایج در ادبیات سیاسی و ارتباطات است که «آنتونیو گرامشی»، متفکر مارکسیست و نویسنده ایتالیایی آن را مطرح کرد تا چگونگی سلطه یک طبقه بر طبقه دیگر را با استفاده از وسایل سیاسی و ایدئولوژیکی توصیف کند.

واژه هژمونی معرف اصطلاحی رایج در ادبیات سیاسی و ارتباطات است که «آنتونیو گرامشی»، متفکر مارکسیست و نویسنده ایتالیایی آن را مطرح کرد تا چگونگی سلطه یک طبقه بر طبقه دیگر را با استفاده از وسایل سیاسی و ایدئولوژیکی توصیف کند. هژمونی به مفهوم تسلط و برتری، عبارت است از چیره‌دستی و نفوذ بیشتر در امور دیپلماسی و روابط دیپلماتیک بین دولت‌ها و شاید هم هرگونه تسلط یک دولت بر دیگران که می‌تواند در ابعاد سیاسی، اقتصادی یا نظامی قرار گیرد.

گرامشی هژمونی را از این منظر می‌نگریست که طبقه حاکم باید به علایق و گرایش‌های گروه‌ها و طبقات مختلف جامعه توجه کند‌ و به‌ موازنه منطقی با آنها برسد. تداوم و انسجام هژمونی در گرو این دادوستد است؛ یعنی با دادن امتیازات مشروع به جامعه ازجمله امتیازات اقتصادی، برتری‌اش را به شکل مطلوب حفظ کند.

واژه پرطمطراق هژمونی البته فقط در دنیای سیاست و روابط سیاسی جامعه خلاصه نمی‌شود بلکه در کهکشان رسانه‌ها نیز این واژه به‌ دنبال تعریف روابط بین رسانه و مخاطبان و نیز استفاده ابزاری دولت‌ها در مرزهای داخلی و حتی بین‌المللی است تا بتواند اهداف مختلف اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... را از طریق هژمونی رسانه محقق کند. بهره‌گیری گزینشی از تصویر یا خبر و استفاده از تکنیک‌های بازنمایی، برجسته‌سازی، واژه‌سازی و انواع نظریه‌های خرد و کلان رسانه در کنار استفاده از منابع مختلف مالی، از شیوه‌های مرسوم تثبیت هژمونی رسانه است.

امپریالیسم رسانه‌ای از دهه 1950 به‌عنوان شکل مدرنی از امپریالیسم، به دنبال سلطه‌جویی انحصاری در شریان‌های خبررسانی جهان است و از این طریق شرایطی را به وجود آورده که بی‌تردید می‌توان «اطلاعات» را گرانبهاترین کالای عصر حاضر دانست. با اطلاعات و کنترل آن می‌توان به همه‌چیز دست یافت و از همین منظر است که رسانه‌ها یعنی مهم‌ترین ابزار کنترل اجتماعی، در بسیاری از سطوح تأثیرگذار و راهبر هستند.

تردیدی نیست که اجرای سیاست‌ها و برنامه‌های دولت‌ها بدون توجه به افکار عمومی میسر نیست. هژمونی رسانه می‌کوشد با به‌کارگیری انواع راهکارهای موجود و طراحی برنامه‌های متعدد، هدایت و کنترل افکار عمومی را به دست بگیرد. رسانه در عصر ارتباطات به‌مثابه حلقه واسط دولت و افکار عمومی، نقشی اساسی در شکل‌گیری اراده سیاسی ایفا می‌کند؛ پس نوع عملکرد رسانه‌ای دولت‌ها قادر است موفقیت یا شکست برنامه‌های این تابع حقوق بین‌الملل را به همراه داشته باشد. رسانه یکی از ابزارهای مؤثر دولت‌ها در اعمال قدرت و حکمرانی است؛ به این طریق یکی از شیوه‌های هژمونی صنعت غول‌پیکر رسانه، هدایت اخبار خروجی و ارائه اطلاعات به جامعه و مردم به شیوه کنترل‌شده و بر اساس استراتژی‌های معین است. گیلتین می‌گوید رسانه‌ها‌ همگی از طریق گزینش تصاویر، عناوین و سبک‌هایی که به درون اتاق‌های نشیمن می‌فرستند، ایدئولوژی را انتقال و تغییر ماهیت می‌دهند.

برای درک بهتر این مطلب، به دیدگاه مکتب گلاسکو در باب رسانه‌ها رجوع می‌کنیم که معتقد است بین واقعیت عینی و خبر مخابره‌شده از آن همیشه فاصله وجود دارد و این مفهوم که خبر همان واقعیت است، با توجه به فیلترهای گوناگون صحیح نیست.

امروزه از غول‌های بزرگ رسانه‌ای جهان گرفته تا حتی رسانه‌های محلی در ابعاد جغرافیایی متنوع، به راهکارهایی می‌اندیشند تا هژمونی خود را تداوم ببخشند و از این طریق جریان‌های فکری و اجتماعی جامعه را برای هدایت به‌سوی آرمان‌شهر و اتوپیای خود در اختیار بگیرند. چه‌بسا از این مسیر، ضمن بهره‌مندی از مواهب آن، راه را برای گروه‌‎های متصدی در عرصه‌های اجرائی هموار کنند.

سواد رسانه‌ای به‌عنوان دانشی چند‌شاخه‌ای به ما می‌آموزد که در چنبره هژمونی چندلایه‌ای رسانه‌ها، چگونه مسیر گریزی از این هزارتوی فریبنده بیابیم و استقلال فکری خود را حفظ کنیم تا در انبان ذهن خود اطلاعاتی را درج کنیم که حظ بیشتری از حقیقت را دارا هستند. هر‌چند فراموش نکنیم که اصولا ماهیت نشر و پخش اطلاعات گزینشی است؛ گزینشی که بیشتر و اغلب به نفع طبقه خاص مسلط بر رسانه‌ها باشد.