خرید و فروش جنین و نوزاد از حیث حقوقی و قانونی چگونه است؟
خلأ قانونی، خرید و فروش کودکان را دوچندان میکند
درباره واگذاری و خرید و فروش جنین باید قائل به تفکیک بود. حالت اول که حالت فرزندخواندگی بعد از تولد است، منع قانونی ندارد. قانون حمایت از کودکان بدسرپرست، مصوب ۲۹ اسفند ۱۳۵۳، بند دوم از اصل بیستویکم قانون اساسی، مبنی بر تکلیف دولت به حمایت از مادران و کودکان بیسرپرست و قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، مصوب ۱۳۹۲ ناظر بر این مهم است
وحیده خداشناس، حقوقدان: درباره واگذاری و خرید و فروش جنین باید قائل به تفکیک بود. حالت اول که حالت فرزندخواندگی بعد از تولد است، منع قانونی ندارد. قانون حمایت از کودکان بدسرپرست، مصوب ۲۹ اسفند ۱۳۵۳، بند دوم از اصل بیستویکم قانون اساسی، مبنی بر تکلیف دولت به حمایت از مادران و کودکان بیسرپرست و قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، مصوب ۱۳۹۲ ناظر بر این مهم است. حالت دوم اهدای جنین است. این روش بهعنوان یکی از شیوههای درمان ناباروری بوده و ناظر به زمان قبل از تولد است. استفاده از گامت جایگزین در تشکیل جنین، یکی از روشهای باروری لقاح خارجرحمی بوده که ضوابط و چارچوبهای آن در بسیاری از کشورها تنظیم و مورد استفاده قرار گرفته است. این حالت نیز به ترتیب مزبور فاقد منع قانونی بوده و در قانون اهدای جنین به زوجین نابارور، مصوب ۲۹ تیر ۱۳۸۲ و بند ۱۷ ذیل ماده ۴ قانون حمایت از خانواده، مصوب ۱/۱۲/۱۳۹۱ پیشبینی و مقرر شده است. حالت سوم (رحم جانشین) یا مادر قراردادی نام دارد که آن را گاه به رحم اجارهای تعبیر میکنند که تعبیری غلط است. روشهای نوین کمکباروری یا فناوریهای کمکی تولیدمثل انسانی (ART)، ازجمله دستاوردهای پزشکی معاصر محسوب میشود؛ شیوههایی که دربرگیرنده تلقیح نطفه به داخل لوله رحم (GIFT)، انتقال نطفه بارورشده به داخل لوله رحم (ZIFT)، تزریق اسپرم به داخل تخمک (ICSI) و لقاح خارجرحمی (IVF) است. در این میان، رحم جایگزین (Surrogacy) یا مادر قراردادی نیز از راههای درمان ناباروری به شمار میرود. این روش به خودی خود شیوه خاصی از فناوریهای کمکی تولیدمثل انسان نیست، بلکه ناشی از توافقی است که بر حسب آن، زنی میپذیرد باردار شود و پس از بارداری، کودک را به زوجین متقاضی کودک تحویل دهد.
آیا اهدای جنین در قانون دیده شده؟
نسبت به اهدای جنین، قانون اهدای جنین به زوجین نابارور، مصوب ۲۹ تیر ۱۳۸۲، تصویب و لازمالاجرا شده است. از اینرو، نظر به فقدان قانون خاص نسبت به استفاده از رحم جانشین، اقدام والدین ژنتیکی و حملکننده جنین یا اشخاص ثالث، نوعا مبتنی بر انعقاد قرارداد خصوصی در چارچوب ماده ۱۰ قانون مدنی و با رعایت الزامات مربوط به قواعد عمومی قراردادها و تجویز شرعی حاصله، حسب مورد است. اما این موضوع درباره اهدای جنین و گامت متفاوت بوده و طرفین در چارچوب شرایط قانونی مقرر در آن باید عمل کنند. البته برخلاف اهدای جنین، در روش استفاده از رحم جایگزین، دادگاهها و محاکم قضائی مجاز به صدور مجوز قانونی لازم و صدور رأی دراینباره جز نسبت به مطالبات یا خسارات موضوع قراردادهای ارجاعی نیستند. اما خرید و فروش جنین و کودک نوعا مشمول واگذاری کلی جنین یا نوزاد متولدشده به شخص یا اشخاص ثالث در قالب خرید و فروش و واگذاری عینی آن است. پدیدهای که متأسفانه این روزها شایع و خبرساز شده است. در این وضعیت، نوزاد یا کودک مزبور، حسب توافق اولیه میان پدر و مادر واقعی کودک یا خاندان آنها یا اشخاص ثالث و واسطه! با مرد و زن متقاضی دریافت آنها، بدون رعایت تشریفات قانونی مربوط به فرزندخواندگی عملی یا حمایت از کودکان بیسرپرست و بدپرست و نیز بدون انعکاس رسمی مراتب به مراجع قانونی و قضائی ذیربط، به صورت پنهانی مورد مبادله و خرید و فروش موردی یا مکرر قرار میگیرد. اما آیا توافق طرفین میتواند برای مبادله کودک کافی باشد؟ صرفنظر از ماهیت حقوقی توافقات آنها در این حالت، نکته مهم و اساسی نسبت به هویت واقعی نوزاد و کودک مزبور و تفاوت و تعارض با هویت غیرواقعی و جاری آنها بوده که به لحاظ عدم رعایت تشریفات قانونی مربوطه، خریداران آنها بهناچار به شیوههای غیرقانونی، نوعا مبادرت به اخذ شناسنامه و مدارک هویتی و تلاش برای منتسبکردن آنها به خود بهطور غیرواقع رو میآورند و بعضا نیز نسبت به انتقال آن کودک یا نوزاد به خارج از کشور و تحصیل هویت شهروندی جدید برای وی در آنجا اقدام میکنند. اقدام مزبور واجد وصف مجرمانه بوده و مستوجب مسئولیت قانونی و جزایی مقرر نیز حسب مورد میتواند باشد. هرچند خرید و فروش نوزادان و کودکان خصوصا از سوی والدین معتاد و بدسرپرست و بیسرپرست، پدیده شایعی است که در روزهای اخیر محل توجه رسانهها، افکار عمومی و مسئولان مربوطه بوده و هیچ آمار دقیق و مستندی از آن نیز در دست نیست.
چالش خلأ قانونی
در مسئله کودکان بدسرپرست و بیسرپرست با چالش اساسی خلأ قانونی مواجه هستیم. عدم حمایت حقوقی و قانونی همهجانبه از آنها در شناسایی و تضمین حقوق اساسی آنان در همه زمینهها و حالات قابل تصور و پیشبینی براساس استانداردهای بینالمللی حقوق کودک، این روزها کتمانناپذیر است. با وجود تعهد بینالمللی دولت ایران در الحاق به پیمان جهانی حقوق کودک و پروتکلهای الحاقی مربوطه، بررسی مجدد این مسئله ضروری به نظر میرسد. علاوه بر این، باید از عدم بازدارندگی قوانین از حیث مسئولیت قانونی مترتب بر خرید و فروش کودکان و عدم توجه لازم مقنن به این پدیده شایع و فزاینده در جامعه از حیث حقوقی نام برد. با توجه به قیمت پایین خرید و فروش جنین و نوزاد، شرایط نامساعد اقتصادی والدین اصلی کودک نقش مهمی در این پروندهها دارد. عدم توانایی مالی و درآمدی مناسب پدر و مادر واقعی نوزادان و کودکان در معرض فروش و واگذاری، فقر مطلق و غیرقابل انکار خانوادههای آنها و عدم حمایت دولتی لازم و همهجانبه از آنان برای حفظ و نگهداری، آموزش، درمان و تأمین هزینههای رشد و تعالی کمی و کیفی آنان، باعث میشود شاهد فروش این کودکان باشیم. نبود احساس امنیت نسبت به سلامت، شغل، آینده و سرنوشت نوزادان و کودکان بسیاری از خانوادههای دارای وضع معیشتی و اجتماعی نامناسب، میتواند زمینه تحقق آن را فراهم کند.
نقش و مسئولیت دولت در قبال سرنوشت کودکان فروختهشده
صرفنظر از آموزههای متعدد و مؤکد شرعی و مذهبی، تکالیف قانونی مقرر در قانون حمایت از خانواده، مصوب اول اسفند ۱۳۹۱، قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، مصوب ۱۳۹۲، الزامات اساسی مقرر در قانون اساسی، قوانین خاص و آییننامهها و دستورالعملهای مربوطه و تعهدات بینالمللی دولت ایران از حیث الحاق آن به پیمان (جهانی) حقوق کودک، پروتکلهای الحاقی مانند «پروتکل اختیاری-الحاقی به کنوانسیون حقوق کودک درخصوص فروش، فحشا و هرزهنگاری کودکان» در این زمینه از اهمیت شایانی برخوردار است. در پی تصویب کنوانسیون مزبور و الحاق ایران به آن و طبق پروتکل مزبور، بر همکاری کشورها در توسعه فعالیتهای خویش جهت تضمین حمایت از کودک در برابر فروش، فحشا و هرزهنگاری و حق آنها برای حمایت در برابر استثمار اقتصادی و ممنوعیت از اشتغال کارهای زیانبار تأکید شده است. همچنین، ضمن ابراز نگرانی شدید از روند رو به افزایش و قابلتوجه قاچاق کودکان و توجه به دامنه گستردهتر استثمار جنسی نسبت به تعدادی از گروههای آسیبپذیر خاص (دختربچهها) و ابراز نگرانی از هرزهنگاری کودکان در اینترنت و دیگر فناوریهای در حال گسترش، بر اهمیت همکاری و مشارکت نزدیکتر میان دولتها و صنعت اینترنت تأکید شده است.