سخنی در سالگرد رفتن کامبیز
یک سال پیش در چنین روزی یکی از مهمترین هنرمندان این مرزوبوم که از قضا کارتونیست بود، بر اثر پاندمی مضحک و منحوس موسوم به کرونا از میانمان رفت. کامبیز درمبخش را از دست دادیم. مردی که از پدر به من نزدیکتر بود و رفیق بود و نه فقط برایم در مقام یک استاد.
داود احمدیمونس (آروین)
یک سال پیش در چنین روزی یکی از مهمترین هنرمندان این مرزوبوم که از قضا کارتونیست بود، بر اثر پاندمی مضحک و منحوس موسوم به کرونا از میانمان رفت. کامبیز درمبخش را از دست دادیم. مردی که از پدر به من نزدیکتر بود و رفیق بود و نه فقط برایم در مقام یک استاد.
قصد داشتم و هماهنگ کرده بودم به یاد استاد کامبیز درمبخش به مناسبت سالگرد درگذشت فیزیکیشان در خانه هنرمندان برنامه یکساعته و نکوداشتی داشته باشیم. وانگهی با توجه به شرایط کنونی و در مشورت با دوستان و همکاران و خانواده محترمشان طبق این شرایط تصمیم بر لغو مراسم گرفته شد.
استاد، شما فردای روزی درگذشتید که نمایشگاه نقاشی از کودکان که به یاد رفتگان پرواز اوکراین در خانه هنرمندان تدارک دیده بودم و با وجود همه مجوزهای قانونی، در آخرین لحظه لغو شده بود و خستگی حمالی و هزار برنامهریزی و زحمت را بر شانههایم باقی گذاشته بود. وانگهی همه درد آن کنسلی ، با درد خبر رفتنت در دلم جا ماند و من به ناچار جهت تشییع پیکرت در همان سرا باید میبودم. همین شد که کلا بیخیال و منصرف از آن نمایشگاه شدم.
در این یک سال رفته نیازی به گفتن نیست که بارها خودم و همه شاگردان، همکاران و هواخواهان دربارهات نوشتهاند در مطبوعات و رسانهها. پوزش اگر امسال برنامه یادبودت مانند همان پارسال گره خورد به حوادث آبان . باشد که سالی دیگر سالت را در محلی مناسب و بجا، به جا آوریم. شما جاودانهاید و این جاودانگی یک سال و دو سال نمیشناسد.