آسیبشناسی حوادث اخیر
چندهفتهای است که اعتراضات و تجمعاتی در برخی نقاط کشور در حال انجام است که نظم عمومی و امنیت جامعه را به مخاطره انداخته، عدهای از فرزندان این سرزمین جان خود را از دست دادهاند، فضای مدارس و دانشگاهها ملتهب شده، تمرکز مسئولان و خدمتگزاران ناخواسته به حواشی این اعتراضات معطوف شده و مهمتر از همه بدخواهان این کشور و نظام که از اقتدار و پیشرفت ایران در برخی زمینهها عصبانی هستند، از این فرصتها استفاده کرده و سعی در اختلافافکنی و دمیدن در آتش این فتنه دارند.
حسین معافی-مدرس دانشگاه: چندهفتهای است که اعتراضات و تجمعاتی در برخی نقاط کشور در حال انجام است که نظم عمومی و امنیت جامعه را به مخاطره انداخته، عدهای از فرزندان این سرزمین جان خود را از دست دادهاند، فضای مدارس و دانشگاهها ملتهب شده، تمرکز مسئولان و خدمتگزاران ناخواسته به حواشی این اعتراضات معطوف شده و مهمتر از همه بدخواهان این کشور و نظام که از اقتدار و پیشرفت ایران در برخی زمینهها عصبانی هستند، از این فرصتها استفاده کرده و سعی در اختلافافکنی و دمیدن در آتش این فتنه دارند. دشمنان ملت بزرگ ایران در جنگ نرم و رسانهای و با بزرگنماییهایی دروغین، در پی گسترش این اغتشاشات در بین جوانان، دانشآموزان و دانشجویان هستند.
البته مشکلات اقتصادی، کمکاری برخی ارگانهای فرهنگی، جذابنبودن برنامههای رسانه ملی و رویآوردن به ماهوارهها و شبکههای اجتماعی بیگانه، نداشتن پلتفرمهای ملی قوی در فضای مجازی، اجرای برخی سیاستهای غلط در امور فرهنگی و اجتماعی، بیکاری و ناامیدی جوانان از آینده، مهاجرت نخبگان از کشور، وجود فساد و اختلاسها در بعضی از سیستمهای اداری و بانکی، عدم نظارت دقیق و سلیقهای عملکردن در حوزههای مختلف، گوشهای از مواردی است که علیرغم پیشرفتهای زیادی که در کشور انجام شده، باعث نگرانی و اعتراض مردم و بهویژه جوانان شده است.
در جنگ رسانهای باید با سلاح رسانه به مقابله پرداخت و استفاده از ابزار دیگر مؤثر و کارا نیست و جنگیدن با ابزار فیزیکی در برابر امواج نامرئی، کاری بیهوده است. باید در این جنگ رسانهای امواجی قویتر با طول موجی ریزتر تولید کرد تا هم امواج دشمن را خنثی کند و هم نفوذ بیشتری داشته باشد.
رشد سریع علم و تکنولوژی و توسعه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مرز بین کشورها را از بین برده و همه کشورهای دنیا را به یک دهکده جهانی تبدیل کرده است. وقتی جوانان بدون ملاحظه و درنظرگرفتن شرایط، فرهنگ و ساختار اجتماعی، کشور خود را با سایر جوامع مقایسه میکنند، بالطبع کاستیها و تفاوتهایی را میبینند و خواستار تغییر سریع وضع موجود میشوند. همانطور که جامعه جهانی در حال رشد و پیشرفت علمی است، لازم است که کشورهای دیگر نیز برنامههای خود را در زمینههای مختلف، مطابق این رشد سریع تغییر داده و برای بهبود اوضاع و رسیدن به وضع مطلوب
تلاش کنند.
جوانان این تغییرات را از خانواده شروع کرده و به مدارس، دانشگاهها و جامعه نیز منتقل میکنند. خانوادهها و مدارس به ناچار و بر اساس حس اعتماد و احترام با این موضوع کنار آمدهاند، ولی جامعه و محیطهای بزرگتر و دانشگاهی این تغییرات را بهراحتی قبول ندارند و مقاومت میکنند.
کمتوجهی به نخبگان علمی و فارغالتحصیلان دانشگاهی و ناامیدی از آینده، مهاجرت آنها را به دنبال داشته و باعث خروج سرمایههای انسانی و مالی فراوانی از ایران شده است. تمایل به مهاجرت در دانشآموزان نیز در سالهای گذشته بیشتر شده و این موضوع بسیار نگرانکنندهای است که باید بهدرستی و به فوریت
مدیریت شود.
نبود فضاهای مناسب برای کرسیهای آزاداندیشی و بیان دیدگاههای موافق و مخالف و نداشتن برنامههای مدون برای بیان نقدها و حتی اعتراضات جوانان در مدارس و دانشگاهها، عدم پاسخگویی به شبهات و سؤالات مهم جوانان، عدم انعطاف و نپذیرفتن کاستیها و کمبودها باعث شده است این اعتراضات به کف خیابانها و محوطههای دانشگاهها کشیده شده و باعث شکستهشدن حرمت مدارس و دانشگاهها شود.
همانطور که سرعت سریع علم و فناوری ظاهر زندگی انسانها را مانند اسباب و لوازم خانگی و خودروها تغییر داده، آموزش و یادگیری، برنامههای درسی و قوانین حاکم بر جامعه نیز باید با همان سرعت اصلاح و تغییر مثبت داشته باشند. یکی دیگر از عواملی که جوانان را در روزهای اخیر تحت تأثیر قرار داده، تغییرنکردن برنامههای درسی مدارس و حتی دانشگاههاست که باید با توجه به نیاز و شرایط فراگیران تغییر کند. اگرچه در سند تحول بنیادین آموزشوپرورش به تربیت همهجانبه و ششساحتی در آموزشوپرورش تأکید شده است، ولی متأسفانه بسیاری از این ساحتها و قلمروها نادیده گرفته میشود و فقط به تربیت تکبعدی و دانشی اکتفا میکنند.
علاوه بر دانش، بعد مهارتی و نگرشی نیز باید در فراگیران تقویت شود و به استعدادها و تواناییهای دانشآموزان نیز توجه جدی شود. وقتی دانشآموزان با مهارتهایی نظیر گوشدادن، تحمل شنیدن حرف مخالف، تابآوری، تفکر انتقادی، حل مسئله، صبر در مشکلات، سواد رسانهای، سواد اجتماعی و... آشنا نباشند، در آینده نیز با مشکلات بیشتری روبهرو خواهند شد که نمونههای آن را در هفتههای گذشته در اعتراضات شاهد بودیم.
برنامههای درسی نامناسب و اصلاحنشده و عدم همسویی برنامههای درسی با نیاز و علایق فراگیران، کاربردینبودن برخی دروس و محتواها و سایه سنگین کنکور و مؤسسات کنکوری بر آموزش کشور و نبود امکانات آموزشی، ورزشی و پرورشی مناسب در مدارس ازجمله مواردی است که نارضایتی دانشآموزان و خانوادهها را به همراه داشته و مدارس را به محیطهایی کسلکننده تبدیل کرده و شادابی را از دانشآموزان ما گرفته است.