«شرق» در گفتوگو با تحلیلگر ارشد مسائل ترکیه بررسی کرد
مسئله اردوغان و ماجرای شیطنتهای قفقاز
در پی وقوع انفجار روز یکشنبه در خیابان استقلال در مرکز استانبول ترکیه، شش نفر کشته و ۸۱ نفر زخمی شدند. آنگونه که گزارش شد این انفجار در مسیر اصلی پیادهرو در مرکز شهر استانبول و مشرف به میدان تقسیم رخ داد. پلیس ترکیه اعلام کرد که یک زن را به دلیل انفجار در خیابان استقلال استانبول دستگیر کرده است.
عبدالرحمن فتحالهی: در پی وقوع انفجار روز یکشنبه در خیابان استقلال در مرکز استانبول ترکیه، شش نفر کشته و ۸۱ نفر زخمی شدند. آنگونه که گزارش شد این انفجار در مسیر اصلی پیادهرو در مرکز شهر استانبول و مشرف به میدان تقسیم رخ داد. پلیس ترکیه اعلام کرد که یک زن را به دلیل انفجار در خیابان استقلال استانبول دستگیر کرده است. شبکه تلویزیونی انتیوی ترکیه گزارش کرد این زن که برخی منابع او را «جیان توسون» معرفی کردهاند و اهل دیاربکر است، از پ.ک.ک (حزب کارگران کردستان) دستور گرفته است. با این حال احتمال ساختگیبودن این انفجار هم وجود دارد. به همین دلیل «شرق» در گفتوگویی با فرشید باقریان به بررسی ابعاد مختلف این واقع پرداخته است. در ادامه تلاش بر این بوده تا با این تحلیلگر ارشد مسائل ترکیه به تبعات مخرب و منفی سیاست خارجی اردوغان در قبال ایران هم نگاهی داشته باشیم که در ادامه میخوانید.
اجازه دهید انفجار روز یکشنبه در خیابان استقلال واقع در مرکز استانبول ترکیه را از زاویه دیگری بررسی کنیم. با اینکه انگشت اتهام مقامات آنکارا به سمت گروههای معارض و مسلح کردی و مشخصا پ.ک.ک نشانه رفته است، اما در کنار وجود این احتمال، این گزاره هم مطرح میشود که در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ژوئن سال آتی میلادی در ترکیه، به هر میزان این کشور به سمت فضایی امنیتی و رادیکال، ذیل اوجگیری ناسیونالیسم ترکی پیش برود، به نفع مسئولان فعلی ترکیه خواهد بود؛ ازاینرو برخی معتقدند انفجار مذکور اقدامی برنامهریزیشده توسط خود دولت اردوغان بوده. البته در چنین مواقعی همیشه این پیشفرضها که خیلی مواقع نیز قابل اتکا نیستند مطرح میشود. شما تا چه اندازه این ترور را از چنین زاویهای برسی میکنید؟
ابتدا باید بگویم که من نیز مانند هر انسانی با ترور در هر جای دنیا مخالفم. اما اگر بخواهیم به انفجار یکشنبه خیابان استقلال استانبول بپردازیم، اولا این انفجار اهداف نظامی در بر نداشته است؛ بنابراین هر گروه داخلی ترکیه یا هر گروه منطقهای و حتی فرامنطقهای که پشت این انفجار بوده باشد به هدف غایی با ماهیت تروریستی خود رسیده است.
با چه منطقی این استدلال را دارید؟
چون این انفجار در روز روشن، در ملأ عام و در منطقه شلوغ و توریستی استانبول اتفاق افتاده است. اما برای اینکه پاسخ روشنی به سؤال نخست شما بدهم باید یکسری معادلات، تحلیلها و اجماع ارزشی انجام بدهیم تا بفهمیم چه کسی، با چه هدفی و با چه دلیلی میتواند از این انفجار سود ببرد؟ پیرو این نکته باید اذعان کرد که چند هزار دوربین در منطقه توریستی استانبول و همان خیابان استقلال وجود دارد. پس امکان ندارد، یعنی محال است که این دوربینها توسط نیروهای امنیتی ترکیه مورد رصد و کنترل دقیق قرار نگیرند. حتی خبر دارم که نیروهای امنیتی با برنامه پیشرفته چهرهنگاری و هوش مصنوعی، چهرهها در این دوربینها را مورد بررسی، آنالیز و بازخوانی قرار میدهند؛ در نتیجه هر چهرهای در هرجای ترکیه که قبلا ثبت شده باشد بلافاصله توسط این دوربینها شناسایی میشود. بهخصوص نیروهای معارض مسلح که دستگاه امنیتی ترکیه تصاویر و عکسهای آنان را در اختیار دارد و مرتب با همین دوربینها و هوش مصنوعی به دنبال آنالیز و تشخیص هویت آنان است. پس محال است فردی به راحتی بتواند در این منطقه استانبول حاضر شود. این بدان معناست که واقعا غفلت یا سهلانگاری توسط نیروهای امنیتی ترکیه صورت نگرفته است.
آیا میگویید عمدی در کار بوده است؛ یعنی به باور شما دستگاه امنیتی ترکیه با علم به وقوع آن، مانع از انجامش نشده است؟
برای پاسخ به این سؤال شما باید به مرحله بعد که بر پایه گفتههای مقامات ترکیه است، برویم. ما که به دنبال ترویج تئوری توطئه در ترکیه نیستیم؛ چون حداقل من به عنوان یک محقق و تحلیلگر مسائل ترکیه به دلیل، سند و فکت نیاز دارم تا به یک چارچوب نظری برسم که از دل آن حقیقتی را کشف کنم. ببینید در همان ساعات اولیه انفجار، آقای اردوغان که راهی اندونزی برای حضور در جلسه گروه 20 شد، از آمار کشتهها، زخمیها و تروریستیبودن این انفجار خبر داد. پس یعنی نیروهای امنیتی پیشتر با رصد تصاویر این اطلاعات را داشتهاند و آنها را به رئیسجمهور دادهاند. اما اینکه بلافاصله این عملیات را به پ.ک.ک نسبت میدهند تنها از یک پیشفرض سیاسی نشئت میگیرد. به هر حال پ.ک.ک مجموعه حملات تروریستیای انجام داده است.
همینجا توقف کنیم. بله پ.ک.ک مجموعه عملیاتهایی را انجام داده و مسئولیت آنها را هم با بیانیه رسمی پذیرفته است، اما زمانی که مسئولیت این انفجار را رد میکند جای تردید نیست؟
اتفاقا در این انفجار خاص در خیابان استقلال ترکیه من هم دلیلی نمیبینیم که پ.ک.ک بخواهد چنین عملیات و انفجاری را در میان افراد بیدفاع و غیرنظامی انجام دهد. چون بر اساس همان سیر تحلیلی و اجماع ارزشی که قبلا گفتم واقعا این انفجار برای پ.ک.ک هیچ دستاورد، سود و فایدهای که ندارد هیچ، حتی میتواند تبعاتی جدی هم برای آنها در پی داشته باشد.
مشخصا چه تبعاتی؟
ببینید این انفجار در میان غیرنظامیان صورت گرفته است. پس پ.ک.ک به راحتی میتواند توسط دیگر کشورها به عنوان گروه تروریستی معرفی شود. درثانی پ.ک.ک که نمیتواند این افراد توریست را تفکیک کند که مثلا اتباع فلان کشور کشته شوند یا تبعه آلمان، سوئد، فنلاند و دیگر کشورها که در آنجا دفتر و نمایندگی دارند، کشته نشوند. به هر حال چنین انفجاری با این کشتههای خارجی میتواند واکنش تند دولتهای اروپایی را در برابر آنها داشته باشد. از این رو شاید هر فرد یا گروهی که پشت انفجار یکشنبه بوده، از اساس سعی کرده با این انفجار عملا کشورهای اروپایی را در مقابل آنها قرار دهد. پس اینکه این انفجار را منتسب کنیم به نظر من مردود است؛ یعنی از عقل و منطق سیاسی به دور است که پ.ک.ک بخواهد با این انفجار چنین چالشی را برای خود در اروپا ایجاد کند. من در اتاق فکر پ.ک.ک نیستم، اما واقعا با هیچ استدلال و اجماع ارزشی نمیتوان این انفجار را کار پ.ک.ک دانست. از سوی دیگر اولین حزبی که در ترکیه این حمله و انفجار را محکوم کرد همان حزب کردی HDP (جبهه دموکراتیک خلق) بود که همین دولت اردوغان و بسیاری از احزاب تند پانترکیستی در ترکیه هم آنها را همراه و حامی سیاسی پ.ک.ک میدانند.
با این اوصاف چه فرد یا گروهی پشت این انفجار بوده است؟
به جمله نخستم در مصاحبه با شما بازمیگردم. هر فرد یا گروهی که پشت این انفجار بوده، یقینا تروریست است؛ ازاینرو من نمیتوام به صراحت دولت اردوغان یا شخص اردوغان یا یک گروه را مسئول این انفجار بدانم. هرچند اعتقاد دارم پشت هر تروریسمی یک دولت قرار دارد، چون دولتها در حقله آخر با اتاق فکر، تجهیز، تسلیح یا حمایت مالی، اطلاعاتی و پناهدادن به تروریستها، عملا تروریسم را دولتی میکنند، اما من با قاطعیت نمیتوانم بگویم که انفجار یکشنبه استانبول کار دولت اردوغان است، همانطورکه منطقا و عقلا این انفجار نمیتواند کار پ.ک.ک هم باشد. شاید یک روزنامهنگار به راحتی بتواند تحلیل و قضاوت کند، اما من چنین نگاهی ندارم.
من با این جمله پایانی شما مخالفم. چون خط تمایز روزنامهنگار و تحلیلگر را از اساس نادرست میدانم. روزنامهنگار نیز مانند تحلیلگران با استناد به دلایل، شواهد و منطق تحولات در هر رویدادی به یک روند و گزاره تحلیلی میرسد. پس چرا تصور میکنید یک روزنامهنگار به راحتی میتواند تحلیل و قضاوت کند؟ گویی که ارزش بیان ندارد.
اشتباه برداشت نکنید. من نگفتم که روزنامه تحقیق نمیکند و سیر تحلیلی ندارد. من میخواستم عنوان کنم که جسارت بیان و جسارت تحلیلی روزنامهنگاران برای درک و استخراج حقیقت و واقعیت نهفته در بطن تحولات و رویدادها بیشتر از محققان و پژوهشگران است. پژوهشگر با کار مطالعاتی و در یک روند زمانبر تحولات را بررسی میکند و برای آن سیر تحلیلی را پیادهسازی میکند، اما روزنامهنگار سعی دارد با درک و رصد همه تحولات، اتفاقات و مواضع در کمترین زمان ممکن به درک واقعیت نائل شود و برای تنویر افکار عمومی آن را منتشر کند؛ بنابراین جرئت و جسارت کار روزنامهنگار به مراتب بالاتر از محققان و کارشناسان است. بله شما یک روند تحلیل دارید و بر اساس آن به دولت اردوغان برای این انفجار شک میکنید، اما من باید سندی برای این مهم داشته باشم. اینجاست که من جرئت و جسارت تحلیلی شما به عنوان روزنامهنگار را ندارم. شاید تحلیل شما درست باشد. اما من برای اینکه این موضوع را تأیید کنم باید به یک سند، دلیل و ادله محکمهپسند دست یابم.
این شک یا تحلیل غیرمستند شاید به این خاطر است که اردوغان استاد بلامنازغ سوءاستفاده و استاد بلافصل موجسواری بر فضای رادیکال و فضای امنیتیشده جهت تداوم قدرت خود است. از 15 جولای (ژوئیه) سال 2016 تا به الان اردوغان به همان کودتا تکیه دارد؛ مخالفان خود را به نام کودتای 15 جولای به حاشیه میراند. پس اگر بر مبنای همان اجماع ارزشی شما هم به موضوع نگاه کنیم اتفاقا سود و ارزش این انفجار بیش از همه مشخص است که شامل چه فردی در ترکیه میشود، کما اینکه در همان سؤال نخست هم به آن اشاره کردم. غیر از این است؟
من با تکتک جملات شما موافقم. حتی من اتفاق سال 2016 ترکیه را هم «کودتا» نمینامم و آن را «شبهکودتا» میدانم.
این را شنیدهام؛ شبهکودتا یا کودتای کنترلی. پس واقعا شما هم به آن اعتقاد دارید؟!
بله، شبهکودتا.
چرا؟
چون پیش از وقوع کودتا در سال 2016 من در مصاحبهای با یک شبکه آذریزبان پیرامون دستگیری رضا ضراب و حواشی ایجادشده برای ایران و انتساب این کار به فتحالله گولن هشدار دادم. زمانی که اردوغان و حزب عدالت و توسعه، فتحالله گولن را میپرستیدند، من گفتم فتحالله گولن مهره سیآیای آمریکاست. اما در عین حال کودتای سال 2016 به هیچ وجه ارتباطی به گولن و گولنیستها ندارد. من همان زمان گفتم این کودتای 2016 چه کودتایی است که یک طرف جاده و پل توسط ارتش ترکیه علیه کودتاچیان بسته شده است، اما یک طرف آن باز است؟! پس کودتای 2016 ترکیه یک پروژه امنیتی ترکگرایی بود.
ترکگرایی یا ملیگرایی؟
به سؤال مهمی اشاره کردید. من با قاطعیت به شما میگویم اردوغان به دنبال ملیگرایی در ترکیه نیست؛ بلکه به دنبال ترکگرایی است. حتی برخلاف برخی کارشناسان اعتقاد دارم اردوغان خواهان نئوعثمانیگری هم نیست؛ بلکه خواستار تورانیسم است.
میان کلامتان، اجازه دهید این سؤال مهم را مطرح کنم که چرا معتقدید در ترکیه ملیگرایی وجود ندارد؟
چون زمینه و فضا برای تحقق ملیگرایی در ترکیه وجود ندارد.
با استناد به چه دلیلی این باور را دارید؟
چون در ترکیه بیش از 80 حزب فعالاند. بخش مهمی از جامعه پاییندست ترکیه کردها هستند؛ بخش مهمی از جامعه عقیدتی ترکیه علوی هستند. پس ملیگرایی در ترکیه زمینه و فضای لازم را برای تولد ندارد؛ بنابراین مصلحتگرایی من در تحلیل پیرامون تحولات ترکیه اینجاست، نه آنجا. واقعا اتفاق 2016 کودتا نبود و شبهکودتا بود؛ چون ارتش ترکیه یک ارتش آتاتورکی بود که گوش به فرمان اردوغان نمیداد؛ پس برای یکدستشدن ارتش ترکیه و گوش به فرمان شدن در برابر اردوغان این شبهکودتا و پروژه امنیتی صورت گرفت.
این تحلیل شما ناقض حرفتان و مؤید تحلیل من است.
چطور؟!
وقتی به باور شما اردوغان با شبهکودتای 2016 به دنبال نابودکردن ارتش آتاتورکی و تصفیه نظامیانی بود که به او توجه نداشتند و تا به امروز هم اردوغان با تمام قوای سیاسی، امنیتی، قضائی، حقوقی و رسانهای کمال سوءاستفاده را از آن شبهکودتا میبرد، چرا تصور میکنید کار سختی است یک انفجار تروریستی را در قلب استانبول، ولو با کشتههای بالا رقم بزند تا مشابه سال 2016 نان آن را بخورد؟
من نگفتم انفجار یکشنبه کار دولت ادوغان نیست. من به یقین نرسیدهام. اینجاست که تفاوت من بهعنوان تحلیلگر و پژوهشگر مسائل ترکیه با شما بهعنوان یک روزنامهنگار سیاسی روشنتر میشود. من جرئت و جسارت تحلیلی شما را ندارم و دوباره هم بر آن تأکید دارم. تا زمانی که به دلیل قطعی و سندی دراینباره نرسم مثل شما نمیتوانم اردوغان را متهم کنم. هرچند پیرو گفته درست شما اردوغان از قِبَل پروژه امنیتی شبهکودتای 2016 عملا ارتش آتاتورکی را نابود کرد و یک ارتش گوش به فرمان را ایجاد کرد تا در اختیار برنامهها و اهداف او قرار بگیرد.
با این ارزیابی شما به موضوع مهمتری بپردازیم. آنگونه که در هفتههای اخیر بهوضوح شاهدیم، الهام علیاف و جمهوری آذربایجان عملا دست به اتخاذ یک سیاست ضدایرانی زدهاند و حتی ایران را هم تهدید میکنند. در آخرین مورد هم باکو پنج نفر را به اتهام جاسوسی برای ایران دستگیر کرد؛ اما به باور بسیاری اتفاقا، نه باکو و علیاف بلکه ترکیه و شخص اردوغان نویسنده و کارگردان این سناریوی ضدایرانی است و دراینبین جمهوری آذربایجان تنها بازیگر و پیادهنظام این پیاس ضدایرانی اردوغان است؛ پس تهدید و خطر اردوغان و ترکیه برای ایران به مراتب بیشتر از باکو و علیاف است. با این وضع جمهوری اسلامی ایران باید چه رفتاری را در برابر همسایه غربی خود داشته باشد؟
با وجود آنکه نکات شما درست است؛ اما ترکیه در برابر ایران به شکل مستقیم عاقلانه رفتار میکند؛ چون هم به قدرت و توان و هم به نقش، نفوذ و جایگاه ایران در منطقه اشراف کامل دارد. پس ترکیهای که عضو مهم ناتو است، در قبال ایران این ماهیت ناتویی خود را کنار میگذارد؛ چون به تداوم روابط با تهران نیاز دارد. این ربطی به اردوغان هم ندارد. ترکیه از اساس چنین نگاهی به ایران دارد؛ چون به ایران نیاز دارد.
چه نیازی؟
همین چند روز پیش خبری درخصوص انفجار مین دریایی در دریای سیاه منتشر شد. اگر به این واسطه یا تداوم و تشدید جنگ اوکراین این دریا به کل ناامن شود، ارسال غلات از اوکراین در چه جغرافیایی صورت میگیرد، غیر ایران و دریای خزر؟! از همه مهمتر ایران مشرف به مناطق کردنشین ترکیه است. این مسئله مهم است. اتفاقا اهمیت آن زمانی برای ترکیه پررنگتر میشود که همه میدانیم کردها پاشنه آشیل امنیتی و درعینحال خط قرمز امنیتی ترکیه هستند. پس ترکیه به ایران نیاز دارد؛ بنابراین اگرچه در موضوعات و مواردی بین تهران و آنکارا اختلاف نظر وجود دارد که میتوان در مسئله سوریه و قرهباغ به این اختلافات رسید؛ اما اشتراکات مهمی بین دو کشور وجود دارد. این طبیعی است؛ اما در مقام قیاس بین سیاست خارجی ترکیه و جمهوری آذربایجان، این یک قیاس غلط است؛ چون سیاست خارجی باکو غیرمستقل است. اکنون از خود ترکیه تا اسرائیل، انگلستان و... در سمتوسو دادن به سیاست خارجی علیاف و جمهوری آذربایجان نقش دارند. برای مثال ما شاهد امضای پیمانی به نام پیمان «شوشا» بین ترکیه و جمهوری آذربایجان هستیم که مانند یک پیمان ناتوی دوگانه عمل میکند. در زمان ابوالفضل ایلچیبیگ هم اینگونه مطرح بود «که ترکیه و جمهوری آذربایجان یک ملت با دو دولت هستند». پس اگر زمانی به فرض محال بین ایران و جمهوری آذربایجان درگیری نظامی روی دهد، آیا ذیل پیمان شوشا و ادعای زمان ابوالفضل ایلچیبیگ، ترکیه علیه ایران وارد عمل میشود؟ من بعید میدانم. آیا میتوان تصور کرد که برای مثال جنگندهها و پهپادهای ترکیه علیه ایران وارد عمل شوند؟ اصلا چنین فرضی نزدیک به واقعیت هست؟ خیر؛ چرا، چون ترکیه به ایران نیاز دارد و همچنین به قدرت عمل ایران هم واقف است. ایران که ارمنستان نیست. مضافا ناتو هم با این مسئله مخالفت میکند و اجازه نمیدهد ترکیه از تسلیحات ناتو در جنگی که به ناتو ربط ندارد، استفاده کند.
حرفتان را قطع میکنم، به ناتو اشاره کردید. اتفاقا هفته گذشته شاهد حضور ناتو در جمهوری آذربایجان بودیم. بسیاری هم معتقدند دالان زنگهزور، دالانی برای حضور ناتو در منطقه قفقاز جنوبی و دریای خزر در برابر ایران است. شما این مسئله را قبول دارید؟
اینجا دو مسئله هست؛ اول دالان زنگهزور که من معتقدم منشأ اصلی تمام اختلافات و تحولات بعد از جنگ 44روزه است و دوم ناتو. درباره دالان زنگهزور اتفاقا جمهوری اسلامی ایران یک هوشمندی و هوشیاری سیاسی دارد؛ چون در جریان سفر اردوغان به ایران، رهبری شخص اردوغان را درخصوص تحولات قفقاز و دالان زنگهروز مورد خطاب قرار داد. این نشان میدهد که به قول شما ایران هم فهمیده که نویسنده و کارگردان تحولات قفقاز و دالان زنگهزور ترکیه است؛ وگرنه ایران شخص علیاف را خطاب قرار میداد؛ اما درخصوص ناتو، من معتقد نیستم که دالان زنگهزور «دالانی ناتویی» برای تقابل با ایران باشد؛ بله، ناتو سیاست نگاه به شرق را دارد؛ اما تا مرز اوکراین. ضمنا اگر دالان زنگهزور سعی دارد نفت، گاز و انرژی را منتقل کند، با واکنش جدی روسیه مواجه میشود. درعینحال آمریکا هم مخالف دالان زنگهزور است؛ چون دالان زنگهزور به معنای بسته و محصورشدن ارمنستان در خاک خود است و این مسئله اگر با سکوت واشنگتن همراه شود، قطعا به ضرر دولت و کنگره آمریکا خواهد بود؛ چراکه لابی ارامنه در آمریکا و اروپا بسیار قدرتمند است و اجازه موافقت ایالات متحده با این دالان را نمیدهند. پس اگر آمریکا موافق نباشد، ناتو هم نمیتواند موافق باشد.
پس منکر احتمال تغییرات ژئوپلیتیکی در مرز ایران و ارمنستان با هدایت اردوغان و بازیگری علیاف هستید؟
بههیچوجه. اتفاقا در جریان جنگ 44روزه پاییز 2020 بارها و بارها در این زمینه هشدار دادم و بههمیندلیل هم حتی از منتقدان جدی سیاست دولت روحانی و شخص محمدجواد ظریف درباره جنگ قرهباغ بوده و هستم؛ چون ظریف اعتقاد داشت هیچ تغییر ژئوپلیتیکیای در قفقاز و مرز ایران و ارمنستان روی نخواهد داد. من بارها گفتم «آقای ظریف شما پشت به قرهباغ و جمهوری آذربایجان ایستادهاید و واقعیات را نمیبینید. اگر ممکن است برگردید و ببینید که در قرهباغ و مرز ایران و ارمنستان چه اتفاقی میافتد». پس منکر تغییرات نیستم؛ اما اینکه دالان زنگهزور را دالان ناتویی بدانم، من با آن مخالفم.
دراینبین نوعی دوگانگی در مواضع مقامات تهران مشاهده میشود. از یک سو ناصر کنعانی بهعنوان سخنگوی وزارت امور خارجه اختلافات تهران- باکو را جدی نمیداند و از سوی دیگر نمایندگان مجلس یازدهم، حتی نمایندگان شهرهای ترکنشین شروع به موضعگیری جدی و تند در برابر علیاف میکنند و دراینبین اردوغان بهعنوان پدرخوانده تحولات فراموش میشود. چرا؟
من با دوئل کلامی و جدال لفظی مخالفم؛ چون تنها انرژی و تمرکز دیپلماتیک ایران را میگیرد و در خفا باکو با حمایت ترکیه و دیگر کشورها کار خود را پیش میبرد؛ بنابراین ما باید از جدال لفظی بکاهیم و از ظرفیت سیاست خارجی برای کنترل باکو استفاده کنیم؛ منافع و امنیت ملی ما شوخیبردار و تعارفبردار نیست.
به انتخابات ریاستجمهوری ترکیه برسیم. با درنظرگرفتن مجموعه نکاتی که عنوان کردید، آیا انتخاب مجدد اردوغان در ژوئن 2023 با پایگاه رأی ضعیف به سود ایران است یا رویکارآمدن یک رئیسجمهور جدید در ترکیه. هرچند هرکدام از این دو سناریو تبعات خود را دارند. از یک سو انتخاب مجدد اردوغان با رأی ضعیف تنها برای داخل ترکیه معنا دارد، نه در عرصه سیاست خارجی و از آن سو رویکارآمدن چهره جدید بهعنوان رئیسجمهوری ترکیه هم شرایط خاص خود را دارد؛ چون تا فرد به زیر و بم روابط و دیپلماسی آشنا شود و یک آزمون و خطا را به کار ببرد، فرصتهای دو طرف از بین رفته است؛ پس کدام سناریو در ترکیه به نفع ایران است، انتخاب مجدد اردوغان با رأی ضعیف یا رئیسجمهوری جدید؟
ایران به دنبال دخالت در ترکیه یا هیچ کشوری نیست. تهران حامی انتخابات آزاد و سالم است؛ پس برای سیاست خارجی ایران تفاوتی ندارد که اردوغان روی کار بیاید یا فرد دیگری.
من هم که نگفتم ایران در انتخابات ترکیه دخالت کند. سؤال مشخص من این بود که کدام سناریو در ترکیه به نفع ایران است، انتخاب مجدد اردوغان با رأی ضعیف یا رئیسجمهوری جدید؟
به باور من اگر اردوغان مجددا رئیسجمهور شود، به سود ایران است؛ چراکه به شرایط، نفوذ، توان ایران و همچنین نیاز ترکیه به ما واقف است؛ اما باید هوشمندی لازم را در برابر ترکیه داشت.