در آستانه رقابت ایران-ولز؛ نگاهی اجتماعی به واکنشهای تلخ باخت ایران به انگلستان و ضرورت حمایت از نمادهای ملی در میادین جهانی
در ستایش همبستگی
شرایط در شب بازی ایران و انگلستان غمانگیز بود. مردمی داغدار از اتفاقات دوماهه اخیر که حالا به هر اتفاقی واکنش منفی نشان میدهند. این یک مثال است؛ مثالی که تاریخچه غمانگیزی دارد. روز بازی ایران و انگلستان، در سطح شهر کانونهای هواداری برپا شده بود، در مساجد و مدارس فوتبال پخش میکردند
شرایط در شب بازی ایران و انگلستان غمانگیز بود. مردمی داغدار از اتفاقات دوماهه اخیر که حالا به هر اتفاقی واکنش منفی نشان میدهند. این یک مثال است؛ مثالی که تاریخچه غمانگیزی دارد. روز بازی ایران و انگلستان، در سطح شهر کانونهای هواداری برپا شده بود، در مساجد و مدارس فوتبال پخش میکردند. تیم ملی و فوتبالیستها که همیشه سیبل گروهی خاص از سخنرانان بودند، حالا عزیز شده بودند... . چه بازیهایی که مردم در حسرت شادی پس از پیروزی بازیهای تیم ملی سوختند، چه روزهایی که آنها دلشان یک شادمانی جمعی میخواست. یک میدانی شبیه به میدان آزادی تا به آنها اجازه دهد از فرط شادی فریاد بزنند اما این شرایط برایشان مهیا نشد. آنها دلشان چیزهای دیگری میخواهد، دلشان همراهی میخواهد، همراهی در حد یک استوری ساده، در حد یک صدا که به آنها بگوید آهای مردم ما درد شما را میفهمیم... اما این ماجرا روی دیگری هم دارد؛ شاید بخشی از افکار عمومی در شرایط فعلی، توقع برخورد دیگری داشتند اما این انتظار تا کجا باید ادامه پیدا کند؟ چگونه باید بیان شود؟ الان تیم ملی چه باید میکرد؟ در چه شرایطی قرار میگرفت؟ ما فکر میکنیم شاید اگر بازی جوری دیگری میچرخید و مثلا تیم ملی ایران اولین گل را به انگلستان میزد، یا حداقل گل دوم و سوم و... را نمیخورد، با این حجم از عصبانیت روبهرو نمیشد، اصلا شاید ورق برمیگشت، مردمی که این روزها نخندیدهاند، شاید در صورت بازی بهتر تیم ملی حالشان بهتر میشد و فرصت یک شادی جمعی را پیدا میکردند؛ اما تکلیف آنهایی که بلیت خریدهاند تا تیم ملی را هو کنند و در برابر دوربینهای جهانی آنها را با صفتهای ناشایست خطاب کنند، کجای این معادله قرار گرفتهاند؟ شاید پاسخدادن به این سؤال اصلا کار ما نباشد، اما چیزی که واضح است، گمشدن یک حلقه مهم است؛ حلقهای که به خاطر تمام این سالهایی که مردم شادیهای جمعی نیاز داشتند و کسی آن را جدی نگرفت، حالا گم شده است... آن حلقه «علقه همبستگی» است... ما مدتی است که دچار ازدستدادن همبستگیهایمان هستیم و شکی هم نیست که عدهای سوار بر موج این ترومای بزرگ ایرانیان شدهاند... جمعه تیم ملی ایران بازی دارد... هیچکدام از ما نمیدانیم دوباره چقدر فضا درام میشود، دوباره اگر تیم ملی گل خورد، صدای سوت و دست و هورا به هوا بلند میشود یا اینبار یک گل یا یک برد میتواند کمی این دلهای زخمیشده را التیام بخشد. این مقدمهای است برای سه گفتوگوی کوتاه پیشروی شما که ممکن است دوستش نداشته باشید... ممکن است عصبانی باشید و دلتان بخواهد ما هم تیم ملی را هو کنیم... اما ما نگرانیمان تنها و تنها تیم ملی نیست، نگرانیمان صدای شادی است، نگرانیمان چشمهای عصبانی شماست و دلمان برای آن علقه ملی و همبستگی هم خیلی تنگ شده است.
عبدی: مردم سیاست تندروها علیه تیم ملی را خنثی کنند
عباس عبدی در گفتوگو با روزنامه «شرق» به دلایل حواشی بهوجودآمده برای تیم ملی فوتبال در جام جهانی اشاره میکند که چرا موضوعی که در هر دوره برای جامعه از اهمیت بالایی برخوردار بوده، امسال با همراهی کمی مواجه شده و میگوید: واقعیت این است که بخش اصلی مشکل متوجه کسانی است که جامعه را در لایههای زیرین آن تجزیه کردند، لایههایی که میتوانستند همیشه آشکار باشند و یکدیگر را به رسمیت بشناسند، در زیر ظاهر سیاست پنهان ماندند ولی در مقطعی که با مرگ مهسا آغاز میشود، بهصورت انفجاری نمایان و غیرقابلکنترل شد و عوارض منفی آن این مخالفت بیمارگونه با تیم ملی است که بعید است در کشوری سابقه داشته باشد.
عبدی اضافه میکند: برخی ساختار رسمی جامعه را تجزیه کردند و دو گروه در برابر یکدیگر صفآرایی کردند؛ درحالیکه اکثریت مطلق مردم ضمن انتقاد جدی به سیاستهای رسمی، رفتار نادرست بخش کوچکی از معترضان را هم نمیپذیرند.
عبدی به راهحل یا راه چاره برای بررسی حواشی پیشآمده اشاره میکند که با تیمی که بعد از تلاش چهارساله به جام جهانی رسیده و برخی حواشی منجر به همراهی کم آنها شده چه باید کرد، میگوید: راه اصلی بازگشت سیاستهای جاری بهسوی مردم و خواست عمومی است، هیچ راه دیگری ندارد. ولی پیش از این، راه مهم دیگری هم مردم پیشرو دارند که سیاست برخی تندروها علیه تیم ملی را خنثی کنند و با بازگرداندن روحیه به این تیم نشان دهند که اراده و توان
تغییر را دارند.
مهاجری: ازبینبردن این حواشی در کوتاهمدت جواب نمیدهد
محمد مهاجری، فعال رسانهای اصولگرا، در گفتوگو با «شرق» به عدم همراهی بخشی از مردم با تیم ملی امسال در جام جهانی اشاره میکند و به بینتیجهبودن فعالیتی با اثر کوتاهمدت برای ازبینبردن حواشی اخیر میپردازد و میگوید: من ارزیابی دقیقی ندارم که در واقع میزان مخالفتهایی که با تیم ملی شده و تعداد افرادی که با آن موافقت کردند چقدر است، آنچه ما الان میبینیم، محصول آن چیزی است که در فضای مجازی منتشر میشود، دوگانهای به وجود آمد که این دوگانه کاش ایجاد نمیشد. شاید اگر بازی تیم ملی به این وقایع اخیر برنمیخورد، خیلی بهتر از وضعیت فعلی با تیم ملی برخورد میشد.
مهاجری اضافه میکند: الان در این دوقطبی بعضیها به تیم ملی لقب خیانتکار میدهند و از آن طرف، بعضی دوستان جناح راست، مثلا بهخاطر اینکه بازیکنان تیم ملی سرود ملی را نخواندند، انگهای دیگری مثل بیغیرت به آنها میچسبانند.
مهاجری اضافه میکند: این دوگانهای که به وجود آمده، در کوتاهمدت قابلحل نیست، از طرفی چهرههای ورزشی نامداری مثل آقای علی دایی که میتوانست تأثیر بسیار مثبتی بگذارد و این فضا را مدیریت کند، به دلیل برخوردهایی که قبلا با ایشان شده، فاقد انگیزه جدی برای این بودند که فضا را آرام و ملایمتر کنند.
این فعال اصولگرا ادامه میدهد: نهایتا شرایطی که الان با آن مواجه هستیم، شرایطی نیست که در کوتاهمدت بتوان آن را ترمیم کرد، بهخصوص آنکه دولت آقای رئیسی هیچ تلاشی برای جلب اعتماد مردم نکردند. اصلا بحث من راجع به ورزش نیست، اعتماد مردم چگونه از بین میرود؟ وقتی به مردم وعدهای میدهید و تمام شرایط هم برای اجرای آن وعده در داخل فراهم است، دولت یکدستی که با بقیه بخشها کاملا همراه است ولی وعدهها اجرا نمیشود، منجر به بیاعتمادی میشود. وقتی وعدههای مثل اینکه اینستاگرام را نمیبندیم، مسائل اقتصادی، افزایش تورم و قیمت خودرو پیش میآید و آن وعده یک میلیون مسکن در سال محقق نمیشود و بعد از ۱۵ ماه وزیر را از خدمت مرخص میکنید، مجموع اینها باعث میشود به جای آنکه مردم پشت تیم ملی قرار گیرند، دیواری بین آنها و مجموعه دولت ایجاد میشود و خودش را در این مواقع نشان میدهد. اگر به جای تیم ملی یک اتفاق دیگر هم میافتاد، این دوقطبی که الان وجود دارد، در آن صورت هم به وجود میآمد.
خبرنگار ورزشی: شاید شاهد آشتی بین هوادارها و بازیکنان تیم ملی باشیم
سینا حسینی، خبرنگار ورزشی در گفتوگو با «شرق» به وضعیت این روزهای تیم ملی فوتبال اشاره میکند و میگوید: همیشه تیم ملی در مقاطع مختلف، نقطه اتصال خیلی از هوادارها بوده، زمانی که بحث تیم ملی به وجود میآمد، طبیعتا ما شاهد یک اجماع کلی در جامعه بودیم که بهواسطه موفقیت، یک تیم همه پشتسر آن تیم میایستادند. حتی در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه یکسری از هوادارهای تیم پرسپولیس بهواسطه اختلافنظری که بین کارلوسکیروش و برانکو ایوانکوویچ وجود داشت، طبیعتا با گارد بسته جلو آمدند و ما شاهد این تنشها در جامعه بودیم، چهبسا نوع دعوت بازیکنان به تیم ملی در ردههای مختلف و بازههای زمانی مختلف، با واکنشهای روبهرو بود. اما درنهایت میدیدیم حتی زمانی که تیم ملی کشور در مقابل مراکش به پیروزی رسید، یک بخش محدود خیلی از این ماجرا استقبال نکردند و اکثر افراد جامعه بابت پیروزی تیم ملی خوشحال بودند.
این خبرنگار اضافه میکند: این دوره تفاوت آشکاری داشت که بهواسطه یکسری از نارضایتیهای اجتماعی که در جامعه وجود داشت، با حوزه فوتبال پیوند خورد و از آنجایی که جامعه ما نسبت به هنرمندان و فوتبالیستها به دلیل میزان درآمدشان گاردی داشته و من فکر میکنم این موضوع خیلی در نحوه بهوجودآمدن این فضا در جامعه اثر داشته که طبیعتا در کنار این عنصرهای دیگری هم بود که باعث شد گارد هوادارها نسبت به تیم بیشتر بسته شود.
حسینی ادامه میدهد: یکسری معتقد بودند تیم ملی باید با دراگان اسکوچیچ بهعنوان اولین تیم آسیایی که راهی رقابتهای جام جهانی ۲۰۲۲ قطر شده بود، به جام جهانی میرفت ولی عدهای معتقد بودند باید برای نشاندادن استعدادهای تیم ملی باید مربی صاحبسبک بیاوریم که باتوجه به اینکه زمانبندی لازم وجود نداشت و فضا برای اینکه مربی جدید بیاید و کار را شروع کند، ریسک بالایی داشت. چهبسا دیدیم علی دایی، جواد نکونام و چهرههای دیگر شانه از بار مسئولیت خالی کردند و تصمیم گرفتند ریسک این موضوع را نپذیرند، ما شاهد بودیم که کیروش آمد، فردی که دو دوره جام جهانی فوتبال سرمربی ما بود و ما در دوره قبل بهترین نتیجه تاریخ فوتبالمان در جام جهانی را به دست آوردیم.
حسینی میگوید: الان در مقطع فعلی تصور میکنم فضاسازیهایی که در فضای مجازی شکل میگیرد و یکسری بهرهبرداریهای غیرفوتبالی از این ماجرا میشود، در ذهن افکار عمومی خیلی تأثیرگذار است. در بازی با انگلستان با یک نتیجه دور از انتظار شکست میخوریم و این فشار تشدید میشود، حال اگر ما بازی دوم را با یک برتری به اتمام برسانیم، مطمئنا فضای کنونی شکسته میشود و شاید شاهد آشتی جدیدی بین هوادارها و بازیکنان تیم ملی به وجود بیاید. اینکه کیروش الان تأکید میکند بر بحث ملیگرایی، شاید به نظر برخی بهرهبرداری خاص او در حوزه روانشناسی برای بهدستآوردن نتیجه دلخواهش باشد اما مهمتر از این قضیه این است که بتواند از تکرار نتیجه تلخ ایران و انگلیس جلوگیری کند، آنهم با بالابردن روحیه و دفاع از بازیکنان در برابر کسانی که به نوعی چوب لای چرخ تیم ملی ایران میکنند.
حسینی ادامه میدهد: من خوشبین هستم. با توجه به بازی آمریکا و ولز که در دور نخست بازیهای گروه دوم دیدیم، تصورم این است که اگر بازیکنان ما به یک اعتمادبهنفس، آرامش و تمرکز برسند که مسئولیت آن بر عهده کادر فنی است و باید این کار را انجام دهد، این امکان را داریم تا به سمت آشتی بین هوادارها و بازیکنان تیم ملی برویم.