|

پیر دانا

در هفته گذشته برای چندمین ‌بار پای صحبت‌های مسئولان مختلف بهداشتی و درمانی از‌جمله اعضای نظام پزشکی نشستیم تا صحبت‌های تکراری را بشنویم مبادا روزی آنها را فراموش کنیم. در ذیل قانون تسهیل کسب‌وکار با افتخار اعلام شد که امتیاز لازم برای تأسیس مطب برای پزشکان جوان کم شد. ولی در یک تناقض هوشمندانه که تنها از پزشکان زیرک تصمیم‌گیر و قانون‌گذار برمی‌آید، جمله بعدی این طرح مضمون جالبی داشت.

در هفته گذشته برای چندمین ‌بار پای صحبت‌های مسئولان مختلف بهداشتی و درمانی از‌جمله اعضای نظام پزشکی نشستیم تا صحبت‌های تکراری را بشنویم مبادا روزی آنها را فراموش کنیم. در ذیل قانون تسهیل کسب‌وکار با افتخار اعلام شد که امتیاز لازم برای تأسیس مطب برای پزشکان جوان کم شد. ولی در یک تناقض هوشمندانه که تنها از پزشکان زیرک تصمیم‌گیر و قانون‌گذار برمی‌آید، جمله بعدی این طرح مضمون جالبی داشت. جایی که امتیازات بازآموزی لازم برای پزشکان بالای ۷۵ سال، با تأکید بیشتر بالای ۷۵ سال، برای تمدید پروانه مطب برداشته شد. یعنی قدیمی‌ها دیگر تنها دغدغه خود یعنی به‌روزشدن با علم نوین پزشکی را هم ندارند. قشری که در گلستان ۳۰ سال قبل پزشکی این کشور تا بن دندان در ثروت و ملک و سرمایه غوطه‌ور شدند و اکنون با فراغ بال طبابت خانوادگی می‌کنند و اصطلاحا بازار دربست در اختیار آنهاست. در این وضعیت دقیقا چه سودی به پزشک جوان رسید؟ تا‌به‌حال به این فکر کرده‌اید که وقتی امید به زندگی در ایران حدود ۷۵ سال است، پزشک بالای ۷۵ سال که سال‌های جاری زندگی‌اش را از آن دنیا ودیعه گرفته، با چه انرژی و کارایی‌ای به مردم خدمت می‌کند؟ به این فکر کرده‌اید که اگر پزشک مزبور دقیقا ۷۵ سال داشته باشد، مدرک پزشکی خود را ۵۰ سال قبل گرفته است؟! آیا می‌دانستید یافته‌های علمی و پژوهشی مرتبط با پزشکی در جهان هر شش تا 9 ماه دو ‌برابر می‌شود؛ یعنی اگر پزشکی شش ماه مقاله یا کتاب جدید نخواند، صلاحیت طبابت مدرن را ندارد. حال فرض کنید پزشک فارغ‌التحصیل ۵۰ سال قبل چقدر به بازآموزی نیاز دارد تا بتواند به مریض خدمت کند. برای اینکه تغییر علم پزشکی در زمان آموزش یک پزشک ۷۵‌ساله را با پزشکی در زمان آموزش یک پزشک ۲۵‌ساله مقایسه کنید، به این مثال دقت کنید: سیگار در‌حال‌حاضر یک علت مهم و شناخته‌شده برای بسیاری از سرطان‌هاست، درحالی‌که چند دهه قبل برای درمان بیماری‌ها در نسخ پزشکی نوشته می‌شد! به‌هر‌حال آنچه نتیجه این قانون است ضمانت شغلی خود قانون‌گذاران و تدوین نوع مدرنی از برده‌داری پزشکی است که در آن پزشک جوان برای جبران بازار از‌دست‌‌رفته باید برای پزشک مسن کار کند. پزشکان بالای ۷۵ سال منبع تجربه‌های ارزشمند انسانی و اجتماعی‌اند، جای آنها در کلاس‌های درس و دانشگاه‌هاست تا تجربیات را منتقل و پزشک جوان را تربیت کنند، نه در مطب‌ها و مراکز خصوصی تا پاسی از شب به شکل واقعی یا اسمی بیمارانی را ویزیت کنند که برای یک نوبت ساده جان‌شان به لب‌شان رسیده است. برای انتقال این تجربیات ارزشمند در کلاس‌های درس هم هرچقدر لازم است باید دستمزد بگیرند و حقوق‌شان نوش جان‌شان، چون تجربیات آنها در طول سالیان با هیچ مبلغی خریدنی نیست.