اشکال کار استقلال کجاست؟
استقلال که فصل گذشته پس از نزدیک به ۹ سال ناکامی توانست قهرمان لیگ برتر ایران شود و امید میرفت که چشماندازی را برای تداوم موفقیت و کسب افتخار در آسیا دنبال کند، چند روز پس از قهرمانی آبستن حوادث ناامیدکننده شد. فرهاد مجیدی رفت و مدیریت، روزهای مهمی را برای تعیین سرمربی جدید و بستن یک تیم خوب از دست داد.
عبدالله دارابی: استقلال که فصل گذشته پس از نزدیک به ۹ سال ناکامی توانست قهرمان لیگ برتر ایران شود و امید میرفت که چشماندازی را برای تداوم موفقیت و کسب افتخار در آسیا دنبال کند، چند روز پس از قهرمانی آبستن حوادث ناامیدکننده شد. فرهاد مجیدی رفت و مدیریت، روزهای مهمی را برای تعیین سرمربی جدید و بستن یک تیم خوب از دست داد. تیم توسط کسانی غیر از سرمربی جدید، بدون توجه به نیازها و اولویتها بسته شد و تحویل سرمربی جدید پرتغالی داده شد که به رغم سوابق فعالیتش، کارنامه درخشانی نداشت! به هر روی این مربی با همین نفرات تا قبل از جام جهانی نتایج رضایتبخشی را گرفت و امیدها را زنده نگه داشت، ولی از بازی دربی روند نزولی و نگرانکننده استقلال رقم خورد.
اشکال کار در کجاست که استقلال دچار چنین وضعیتی شد؟ در زیر به بررسی آن میپردازیم:
۱- وزارت ورزش و مدیریت باشگاه: آجورلو که در اولین سال حضورش در استقلال با ایجاد آرامشی مثالزدنی و تأمین خواستههای کادر فنی، نقش بارزی در قهرمانی آبیپوشان پس از سالها داشت، در فصل جدید میتوانست مربی خارجی بهتری را در زودترین زمان به خدمت بگیرد تا تیم بهتری توسط سرمربی بسته شود. نامهای موفقتری نسبت به ساپینتو مطرح شد، ولی کمبود مالی را مانع استخدام آنها عنوان کردند؛ همان کمبود مالیای که در پس آن، ریختوپاشهای میلیاردی عیان و باعث برکناری آجورلو شد.
با برکناری او، وزارت ورزش در اقدامی عجولانه و نهچندان سنجیده، فتحاللهزاده را به مدیریت استقلال گمارد. مدیری امتحان پسداده با رفتارهایی نسبتا پوپولیستی که در بیرون گود از تزهای مدیریتی و بهویژه اقتصادیاش برای نجات و اعتلای استقلال میگوید، اما در مسند کار، رفتارها و انتخابهایی دارد در جهت کسب پایگاه در نزد هواداران، فارغ از درستی یا نادرستی آن برای مصلحت استقلال! همچنین تزهای اقتصادی او در بیرون گود، تبدیل به گلایه و نداری در داخل گود میشود! چنین مدیری که واقعا توانایی و ایده جدیدی نزد او برای کمک به استقلال دیده نمیشود، با آمدن مجددش، مشتری پروپاقرص رسانه شد. هرقدر آجورلو با گریز از رسانهها، آرامش را به تیمش هدیه داد، فتحاللهزاده با تجربه مدیریتی فراوان در استقلال، با محتوای مصاحبههایش دغدغههایی را به مجموعه باشگاه وارد کرد که ناخواسته به آرامش تیم خدشه زد و نیرویی را که باید صرف رفع مشکلات میکرد، در رسانهها مصروف کرد. سوای این دو بزرگوار، وزارت ورزش نیز مقصر در این اوضاع است که مدیری میآورد که با او امید اصلاح و بهبود، بیشتر به سراب میماند.
۲- حیطه فنی: تیم بر اساس نیازها و در شأن مدافع قهرمانی بسته نشد و فعلا نیز بهجز بازی با اسامی، در فرصت نقلوانتقالاتی اقدامی در جهت تقویت آن انجام نشده و در چند هفته اخیر به لحاظ تیمی و نفرات با نزولی محسوس روبهرو شده است. طبیعتا بخشی از این نزول محسوس از عوارض عدم تقویت در پیشفصل است. ساپینتو و کادرش نیز نتوانستهاند معضل این روزها را رفع کنند. هرچند این تیم قطعا به تقویت نیاز دارد، ولی یکی از هنرهای یک مربی کاردان، استفاده بهینه از نفرات موجود است که فعلا خبری از آن در استقلال نیست. اگرچه تیم طبق نظر ساپینتو بسته نشد، ولی آمادهسازی و آماده نگهداشتن آن، به او مربوط است و افت فنی تیم در درجه اول متوجه شخص اوست. آیا هواداران استقلال بهزودی روزی را میبینند که شاهد صلابت و تداوم افتخارات تیم محبوبشان باشند؟