سیاستی که تغییرناپذیر به نظر میرسد
چرخش راهبردی ایران
دههها تحریم علیه ایران، همراه با دشمنی آشکار ایالات متحده در قبال حکومت این کشور، ایران را از مسیر تاریخی متمایل به غرب خود، به سمت روابطی تازه و پرهزینه با روسیه، چین، منطقه یوروآسیا و جنوب درحالتوسعه (آفریقا و آمریکای جنوبی) سوق داده است.
شرق: دههها تحریم علیه ایران، همراه با دشمنی آشکار ایالات متحده در قبال حکومت این کشور، ایران را از مسیر تاریخی متمایل به غرب خود، به سمت روابطی تازه و پرهزینه با روسیه، چین، منطقه یوروآسیا و جنوب درحالتوسعه (آفریقا و آمریکای جنوبی) سوق داده است. این چرخش، در تحکیم روابط نظامی با روسیه و عضویت ایران در سازمانهایی بازتاب میدهد که بهعنوان جایگزینی برای سلطه ژئوپلیتیک غرب طراحی شدهاند. این چرخش ایران، یک «دگرشدهنده» بازی است که روابط راهبردی جهانی را برای سالهای آینده بازتعریف خواهد کرد. حمله پهپادی اخیر به زیرساخت صنعت دفاعی ایران، مسئله گسترش تماسهای نظامی ایران - روسیه را دوباره به تیتر رسانهها تبدیل کرد. این تحول پرسشهایی را درباره پیامدهای این رابطه پیش میکشد؛ هم از زاویه امنیت منطقهای و هم از زاویه ژئوپلیتیکی گستردهتری همچون جنگ ادامهدار میان روسیه و اوکراین. «چرخش» ایران در یک دهه گذشته به سمت شرق و جنوب رو به توسعه، از اهمیت ژئوپلیتیک راهبردیای برخوردار است؛ چراکه مفاهیم اقتصادی و امنیتی دیرپایی را بازتعریف میکند که بهعنوان عناصر ثابت در ارزیابی روابط خاورمیانه در دهههای پس از انقلاب 1979 ایران عمل میکردند. چرخش به سمت روسیه و یوروآسیا، بر این واقعیت تأکید دارد که تلاشهای غرب برای محدودکردن اقتصادی و نظامی ایران، شکستخورده است. از این گذشته، ایران با آزادکردن خود از محدودیتهای ساختار سیاست غربگرا، فرصتهایش برای رشد اقتصادی و تقویت نفوذ و جایگاه منطقهای و جهانیاش را گسترش داده است. از نظر تاریخی، سقوط شوروی و از میان رفتن مرزهای گسترده مشترک میان ایران و روسیه، در زمره عواملی بود که هراس ایران از روسیه را زایل کرد و فرصتهای همکاری میان دو طرف را فراهم آورد. این فرصتها در دهه 1990 که ایران و روسیه هر دو با سیاستهای غربی روبهرو شدند که خواهان محدودسازی و بازدارندگی آنها بود، بیشتر خود را نشان داد. به رغم همسایگی جغرافیایی ایران با پهنه یوروآسیا، سطح درهمبافتگی اقتصادی و سیاسی این کشور با آسیای مرکزی و جنوبی تا به امروز بهشدت پایین بوده است. تلاشهای غرب برای محدودسازی اقتصادی و نظامی ایران، این کشور را متوجه شرق کرد. در یک دهه گذشته، ایران روند ادغام در سازمان همکاریهای شانگهای، تقاضا برای پیوستن به گروه بریکس و افزایش همکاریاش با سازمان پیمان همکاریهای جمعی را که زیر سلطه روسیه است، آغاز کرد. این روابط، ایران را در گذر سالهای آینده بهعنوان یک قدرت یوروآسیایی بازتعریف میکند و همراه با تقویت جایگاه منطقهایاش در خاورمیانه، نفوذ جهانیاش را هم گسترش میدهد. به همین ترتیب، روابط ایران با روسیه هم از یک رابطه از سر ناچاری در برابر تحریمهای غربی، به رابطهای بر پایه جاهطلبیهای مشترک تبدیل شده؛ چراکه هر دو کشور خواهان بازتعریف جایگاه ژئوپلیتیک جهانی خود، فارغ از نفوذ و مزاحمتهای غربی هستند. ایران به یک کریدور اقتصادی حیاتی برای روسیه تبدیل شده؛ چراکه به مسکو این امکان را میدهد که با جنوب درحالتوسعه از گذر دریای خزر و راههای زمینی قفقاز و ترکمنستان به ایران تعامل داشته باشد. همکاری رو به رشد میان ایران و روسیه در زمینه امنیت انرژی، بازتاب این واقعیت است که هر دو کشور منافع مشترکی در ادامه حیات و درواقع رشد، در رویارویی با تحریمهای غربی دارند؛ تحریمهایی که برای محرومکردنشان از منابع درآمدی کارساز بخش انرژی طراحی شده است. هماهنگی نزدیکی که در گذر جنگ داخلی سوریه میان نیروهای نظامی ایران و روسیه پدیدار شد، به تعریف رابطهای انجامیده که بر اهداف مشترک راهبردی متکی است؛ به شکلی که منافع راهبردی یک طرف، به معنای منافع راهبردی طرف دیگر است. این عامل، تصمیم ایران برای حمایت از روسیه را توضیح میدهد و حکایت از همکاریهای گستردهتری در آینده دارد. هرچند چرخش ایران به شرق و جنوب درحالتوسعه کارساز بوده، اما راه روابط ادامهدار با غرب در آینده را نمیبندد. آنچه برای چنین چشماندازی یک عامل کلیدی است، آینده گفتوگوهای متوقفمانده میان ایران و آمریکا بر سر برجام است. ایران متن نهایی توافق را که آمادگی اجرای آن را دارد، به شرکای برجام ارائه کرده است. آمریکا در پاییز گذشته به عمل بر اساس این توافق قادر نبود؛ چراکه دولت بایدن از نظر سیاسی نگران بود در انتخابات میاندورهای، چهرهای بیش از حد آشتیجویانه از خود نشان دهد. اکنون که از انتخابات آمریکا عبور کردهایم، گزارشهایی از ارتباطات پشت پرده میان آمریکا و ایران بر سر نهاییکردن توافق و دمیدن روحی تازه در برجامِ بهکمارفته منتشر میشود. اگر چنین چیزی رخ دهد، ایران به احتمال بیشتر، تعامل اقتصادیاش با غرب را از سر خواهد گرفت. بااینحال، احتمال مصالحه سیاسی کمرنگ است؛ به این معنی که مسیر راهبردی ایران برای آینده قابل پیشبینی، از حیث زمینه ژئوپلیتیکی، همچنان به سمت شرق خواهد بود.
درباره نویسنده: اسکات ریتر (SCOTT RITTER)، افسر پیشین اطلاعاتی نیروی دریایی آمریکاست که در بیش از 20 سال دوران خدمتش، سفرهای کاری به شوروی سابق برای اجرای توافقهای کنترل تسلیحاتی داشته و در جنگ خلیج فارس هم بهعنوان عضوی از ستاد ژنرال نورمن شوارتزکف و در سمت سربازرس تسلیحاتی سازمان ملل در عراق در سالهای 1991 تا 1998 خدمت میکرد.
منبع: انرژی اینتلیجنس (Energy Intelligence)