|

وصله ناجور به عادل فردوسی‌پور

عادل فردوسی‌پور مجری سابق برنامه 90 که به گواه آمارهای رسمی، محبوب‌ترین مجری در قریب به دو دهه فعالیتش در صداوسیما، خاصه شبکه سه سیما بود، این روزها یک بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است. برخلاف ادعای مسئولانی که او را از برنامه 90 جدا کرده و اجازه فعالیت به عادل در بستر اینترنت برای ساخت برنامه‌ای مشابه با 90 هم نداده‌اند، هر حرکت او بیرون از این قاب، حتی اگر در سایت ورزشی منتسب به خودش هم باشد، زیر ذره‌بین است و مورد توجه

وصله ناجور  به عادل فردوسی‌پور
سجاد فیروزی دبیر گروه ورزش روزنامه شرق

عادل فردوسی‌پور مجری سابق برنامه 90 که به گواه آمارهای رسمی، محبوب‌ترین مجری در قریب به دو دهه فعالیتش در صداوسیما، خاصه شبکه سه سیما بود، این روزها یک بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است. برخلاف ادعای مسئولانی که او را از برنامه 90 جدا کرده و اجازه فعالیت به عادل در بستر اینترنت برای ساخت برنامه‌ای مشابه با 90 هم نداده‌اند، هر حرکت او بیرون از این قاب، حتی اگر در سایت ورزشی منتسب به خودش هم باشد، زیر ذره‌بین است و مورد توجه. واضح است که عادل هم مثل بسیاری دیگر، انسان بی‌عیب‌و‌نقصی نیست و می‌توان مثال‌‌های متعددی برایش آورد که او هم درست در بزنگاه‌های حساس یا کاری که باید را انجام نداده یا اینکه به‌صورت ناقص به سراغش رفته است. می‌توان در این بخش به سکوتش درباره حق پخش تلویزیونی، زمانی که برنامه 90 را اداره می‌کرد پرداخت یا حتی همکاری همین روزهایش با تلویزیون در ساخت برنامه فوتبال 120 را به رویش آورد و یادآوری کرد که بخشی از ژست‌های روزمره‌اش با اتفاقاتی که در زندگی حرفه‌ای او رخ می‌دهد، هم‌خوانی ندارد. او قرار نیست در این فضا آدم پرفکتی باشد ولی یقینا عادل حتی اگر نواقصی قابل اشاره هم داشته باشد، هرگز در دسته «بازجو خبرنگاران» نمی‌گنجد! صفتی جدید که چهره و خبرگزاری‌های نزدیک به دولت فعلی برایش دست‌و‌پا کرده و در تلاش هستند با راه‌اندازی هشتگ، به مجری محبوب دیروز، چهره محبوب‌ امروز، وصله‌ای بچسبانند که شدنی نیست. اتفاق تازه مربوط به آخرین گفت‌وگوی ویدئویی است که او برای سایت جدیدش گرفته است. عادل این بار روبه‌روی علیرضا جهانبخش، یکی از کاپیتان‌های تیم ملی ایران نشست تا درباره اتفاقات عجیب و غریب جام جهانی صحبت کند. ابهاماتی که هرکدام از آنها حتی با وجود این مصاحبه هم هنوز کاملا برطرف نشده است. عادل پس از انتشار این ویدئو به‌شدت از سوی چهره‌های وابسته به جریان خاص مورد انتقاد گرفته است. اول اینکه او را شماتت کرده‌اند که اگر اولویت مردم در ماه‌های گذشته فوتبال نبوده است، چرا همچنان به همکاری‌اش با صداوسیما برای تهیه یک برنامه فوتبالی ادامه داده و دوم اینکه چرا از علیرضا جهانبخش سؤالاتی پرسیده و به رویش آورده که فاصله تیم ملی با مردم زیاد شده است. عادل از اینکه بازیکنان تیم ملی در زمان ملتهب‌بودن جامعه مچ‌بند یا بازوبند مشکی برای ابراز همدردی نبسته بودند، سؤال کرد و بعد هم یادآوری کرد که نه‌تنها چنین نشده بلکه برای علیرضا بیرانوند در همان برهه جشن تولد در اردوی تیم ملی برپا شده و از همه بدتر، فوتوشوت‌های عجیبی بود که «مثل نمک پاشیدن به زخم مردم» شد. با وجود آنکه خود علیرضا جهانبخش اذعان کرده که این اتفاقات و اتفاقاتی مشابه یکی از تاریک‌ترین نقاط زندگی حرفه‌ای‌اش است ولی جریانی خاص به عادل فردوسی‌پور تاخته و او را بابت همین پرسش‌ها «بازجو خبرنگار» توصیف کرده است؛ حمید رسایی، نماینده سابق مجلس، یکی از همین افراد است. او خیلی سریع با گذاشتن یک توییت و هشتگ‌کردن خبرنگار بازجو، از عادل فردوسی‌پور انتقاد کرد. خبرگزاری و سایت‌های خاص هم یکی پس از دیگری از راه رسیده و عادل را با لفظی مشابه به باد انتقاد گرفته و به رویش آورده‌اند که او هنوز کارمند صداوسیمایی است که پشت سر همان نهاد هم صحبت می‌کند. اینجا ولی به نظر می‌رسد جریانی به راه افتاده تا انتقامی از عادل گرفته شود یا تسکینی بر اتهاماتی رخ دهد که تا پیش از این برعکس بوده است. اگرچه بسیاری فارغ از جناح‌بندی‌های موجود، این روزها عادل را همچنان به‌واسطه همکاری‌اش با صداوسیما مورد نقد قرار داده‌اند ولی واضح است که وصله خبرنگار بازجو بودن، واکنش به اتهاماتی است که هنوز زمان زیادی از آن نمی‌گذرد. شاید بخشی از این هشتگ رایج به طور ضمنی پذیرش همان ادعایی باشد که تا پیش از این در فضای مجازی درباره چهره‌های دیگر می‌شد ولی این صفت با عادل جور درنمی‌آید. در واقع با مرور چندباره این مصاحبه مشخص است که عادل کارش را انجام داده است؛ او برخلاف رسانه‌های بی‌شمار نزدیک به دولت که روی اتفاقات رخ‌داده در جام جهانی چشم‌هایشان را بسته و در تلاش برای ارائه تصویری شیک و مجلسی از شرایط تیم ملی در قطر بودند، حرفه‌اش یعنی ژرونالیست‌بودن را به‌صورت حرفه‌ای انجام داد. این‌بار بدون قیدوبندهای همیشگی که سال‌ها در تلویزیون دست و پایش را می‌بست، راحت‌تر پرسش‌هایش را مطرح کرد. پرسش‌هایی که بسیاری از آنها حرف مردم بود. بااین‌حال ازآنجاکه بازیکنان تیم ملی و اعضای کادر فنیِ وقت بنا به ملاحظاتی حاضر به صحبت‌کردن درباره آن نمی‌شوند، عادل بهترین گزینه بود تا بخشی از ابهامات رایج در این زمینه را از بین ببرد. گو اینکه پاسخ‌های بعضا دست و پا شکسته و کلی جهانبخش به این پرسش‌ها هم تأییدی دیگر بر این شایعه است که آنها نمی‌خواهند یا نمی‌توانند زیاد درباره جام جهانی و اتفاقاتش حرف بزنند. به هر روی عادل پرسش‌هایی را مطرح کرد و پاسخ‌هایی شنید که هیچ‌کدام از آنها به مذاق رسانه و چهره‌های خاص خوش نیامد؛ همان‌هایی که تلاش کردند با ایجاد فضایی نادرست در ایام جام جهانی، چنین مخابره کنند که همه‌چیز گل و بلبل است. بخشی از کار عادل همین روشنگری بود و چه عجیب که چنین روشنگری‌ای باعث شده از او چهره‌ای که نیست و فرسنگ‌ها با آن فاصله دارد، ساخته شود: خبرنگار بازجو بودن. عادل فردوسی‌پور اتفاقا بخش دیگری از خودش بود. اگرچه هنوز می‌توانست به واکاوی ریزتر اتفاقات در قطر بپردازد، ولی قطعا بدون قیدهای اجباری رایج در تلویزیون به هدفی رسید که در سر داشت. اگرچه او حتی از سوی عده‌ای میانه‌روتر متهم به این می‌شود که در تلاش است وجهه بازیکنان را در بین مردم خراب کند ولی روی دیگر سکه را هم نشان داد؛ اینکه در اتفاقات مربوط به تیم ملی، همه بازیکنان مثل هم فکر نمی‌کردند، اینکه فشاری بیرون از چارچوب فوتبال به بازیکنان وارد شده بود و اینکه اگر زمان به عقب برمی‌گشت، بازیکنان تیم ملی، به‌ویژه آنهایی که بیشتر در مظان اتهام قرار داشتند، قطعا یکسری از کارها را انجام نمی‌دانند. اتفاقا عادل برخلاف تصور، تلاش کرد این بخش غیرارادی‌بودن تعدادی از فعالیت‌ها یا تعدادی از عدم فعالیت‌های بازیکنان تیم ملی در طول جام جهانی را از پشت صحنه به رو بکشاند تا تمامی انگشت‌های اتهام به سمت آنها نرود. گو اینکه با این کار، بخشی از اتهامات را برای خودش خرید تا جریان خاص، او را با وصله نادرست خبرنگار بازجو بودن خطاب قرار دهد.