سخنگوی محبوب و سنگ رسانه
در هفته گذشته یک حضور تلویزیونی و یک مشاجره رسانهای مورد توجه فضای پزشکی کشور قرار گرفت. جایی که سخنگوی جوان سازمان نظام پزشکی روبهروی مجری جوان شبکه سلامت قرار گرفت و موظف شد برای جهتگیری نظام پزشکی در قبال تعرفههای جدید پزشکی پاسخگو باشد.
در هفته گذشته یک حضور تلویزیونی و یک مشاجره رسانهای مورد توجه فضای پزشکی کشور قرار گرفت. جایی که سخنگوی جوان سازمان نظام پزشکی روبهروی مجری جوان شبکه سلامت قرار گرفت و موظف شد برای جهتگیری نظام پزشکی در قبال تعرفههای جدید پزشکی پاسخگو باشد. نکته اول همین آش نخورده و دهان سوخته بود. درحالیکه افزایش تعرفهها حدود یکسوم میزان پیشبینیشده از طرف نظام پزشکی است و نظر این سازمان توسط شوراهای بالادستی و پاییندستی و میاندستی بالغ بر 10 بار وتو شد، مجری برنامه میهمان خود را به باد انتقاد گرفت که اصلا چرا درباره افزایش ۶۰درصدی تعرفه حرف زدید! یعنی رسانه که چند وقتی است کلا راغب نیست یا اجازه ندارد نقدی بر بخشنامه و آییننامههای اجرائی داشته باشد، از سر بیکاری و خالیبودن کنداکتور مجبور است به انتقاد از آنچه در ذهن شما بوده بپردازد که «چرا اصلا بهش فکر کردی؟!». سخنگوی سازمان نظام پزشکی اما چهره متفاوتی از این سازمان به نمایش گذاشت؛ جایی که ابتدا با شفافسازی درباره اینکه خودش سهام، مطب و کلینیک خصوصی ندارد (چیزی متفاوت با بالادستانش)، در اغلب طول بحث عینا حرفهایی را زد که سالهاست در گلوی قشر جوان پزشکی گیر کرده و کسی به آنها توجه نمیکند. مباحثی که اگرچه کمکی به سیاستگذاریها نمیکند، اما جگر قشر عظیمی از پزشکان جوان را خنک کرد. حرفهای سخنگوی نظام پزشکی جایی اوج گرفت که مشخص شد همه چیز گردن بیمههاست که پول مردم را میگیرند و با آن زمینهای چندهکتاری در بهترین جاهای شهرستانها و تهران میخرند، گاهی هم پول سرمربیهای تیمهای فوتبال را پرداخت میکنند، این وسط هم پول پزشک را نمیدهند و با خرابکردن گاهوبیگاه سامانههایشان، خدمتی هم به مردم ارائه نمیدهند. خاطرم هست سال گذشته به یکی از بیمارستانهای یکی از سازمانهای بیمهگر در یک مرکز استان وارد شدم. با ماشین حدود پنج دقیقه طول کشید تا از در نگهبانی به ساختمان اداری برسیم. سپس با ورود به سرسرای پذیرش، با یک وسعت بینظیر از فضای اداری مواجه شدم که در انتهای آن چند نقطه سیاه مشخص بود. پس از یک پیادهروی چندثانیهای تازه متوجه شدم آن چند نقطه سیاه، منشیها و میز کارشان بوده که به علت وسعت مجموعه از در ورودی ساختمان به شکل نقطه دیده میشدند! این وسعت و این زمین و این ساختمان، خوشا به حال بیمهگران! یعنی بعضی سازمانهای بیمهگر اگر از همین امروز کل دریافتیهایش را قطع کنند، تا آخر عمر من و شما، با تورم و افزایش قیمت مال و اموالشان، نصف بیماران و پزشکان این کره خاکی را میتوانند سیر نگه دارند. بگذریم. نقطه تأسفبار این داستان مناظره پزشکی، نگرش دستاندرکاران برنامه بود که پس از قطع امید از پاسخگویی بیمه، غافل از همه جا و با نگاه تونلی حرف از زیادهخواهی پزشکان میزدند و اینکه وقتی کارگر پول ندارد چرا تعرفه پزشکی باید زیاد شود؟ ظاهرا در مخیله بعضی دوستان اینگونه نقش بسته که اداره اقتصاد کشور دست پزشکان است و مسئولیت مشکلات کارگران با نظام پزشکی است و البته ظاهرا اینگونه جا افتاده که پزشکان ایران معاف از تورم هستند و پس از حدود ۱۲ سال درسخواندن و کشیکدادن و شببیداری در دانشگاه برای مدرک تخصص (به انضمام ۱۲ سال تحصیلات دیپلم و گذراندن طرح به مدت دو برابر مدت تحصیل)، میتوانند با تمرکز از نور آفتاب برای غذا و فتوسنتز و از هوا برای رشد و نمو خود استفاده کنند! نظر به این باورها، توصیه میشود تسویهحساب با پزشکان از این به بعد بدون حضور خودشان در رسانه پیگیری شود و تخریبها قویتر و مسرانهتر ادامه یابد. چند سال بعد از طریق بیمارستانهای خالی و مطبهای بستهشده و مراکز بیپزشکمانده، شاید رسانه تجدیدنظری در پزشکستیزی خود بکند.