گفتوگویی با سعید احمدزاده به بهانه خلق مجموعه جدید این هنرمند
زن در گستره بازنگری نقاش
زنانی ایستاده و خمیده در حین کشیدن موهای خود و دیگری... این توضیحی کوتاه بر یکی از آثار سعید احمدزاده است. او که از گذشته درخشان خود تاکنون در پی کشف و شهودی میان رنگها و فیگورها، هنر و مفاهیم اجتماعی را به طرح و رنگ میرساند.
شهرزاد رویائی
زنانی ایستاده و خمیده در حین کشیدن موهای خود و دیگری... این توضیحی کوتاه بر یکی از آثار سعید احمدزاده است. او که از گذشته درخشان خود تاکنون در پی کشف و شهودی میان رنگها و فیگورها، هنر و مفاهیم اجتماعی را به طرح و رنگ میرساند. سعید احمدزاده، نقاشی که با وجود رسیدن به نقطه ایدئال هنری در 26 سالگی، یعنی حراج کریستیز و سپس دریافت فرصت مطالعاتی در فرانسه و بسیاری از دورههای حراج داخلی، بهطور خودخواسته 11 سال از ارائه آثارش در نمایشهای انفرادی یا دیگر پروژههای هنری دوری کرد. نقاشیهای این هنرمند از مسیر بازنمایانه با تأکید بر زنان شروع شده و تا امروز با جستوجو در ماهیت زن و آنچه در جهان امروز و بهطور مشخص در ایران با آن روبهرو بوده، تحولات و دگرگونی فرم و همچنین گستره مضمونی را تجربه کرده است. او اکنون بهسوی هنر پاپآرت پیش رفته و دراینبین با توجه به سابقه کار گرافیکی نشانههایی از این هنر را نیز در بعضی از مجموعههای خود دارد. احمدزاده مدتی است که با مجموعهای متفاوت از پیوند نقاشی و ادبیات و تمرکز بر شخصیت فروغ فرخزاد، آثاری را بهزودی نمایش خواهد داد. او در این گفتوگو از فراز و فرود حضور زودهنگامش در هنر بینالمللی و آنچه در هنر داخل کشور با آن مواجه شده میگوید.
شما در حرکت هنری از شیوه بازنمایانه به پاپآرت و گرافیک در حرکت بودهاید، درحالیکه بسیاری از آثار شما از دوران نقاشی بازنمایانه به موفقیتهایی رسیدند.
در سالهای اخیر بخشی از کارهای من زیرمجموعه پاپآرت قرار میگیرد. مجموعه حلال و حرام در این حیطه قرار میگیرد. مجموعه ساخت ایران نیز همینطور. کارهایی که در عین اشاره به فرهنگ عامه به نقد این فرهنگ نیز برخاسته است. بهطورکلی باید بگویم در امتداد این مسیر نقد اجتماعی مضمون اصلی آثارم بوده اما از نقطهای به بعد با تحولاتی در نگاهم روبهرو شدم. من به دلیل اینکه خیلی زود وارد حراج شدم و کارهای پختهای هم در آن دوران ابتدایی نداشتم، تصمیم بر بازنگری گرفتم. البته عامل توجه حراجها به اثر من بیشتر تکنیک بود و مهارت اما در کل این توجه زودهنگام تا حدی امکان تفکر و پوستاندازی حرفهای را از من گرفته بود. همچنین کلمه پاپ شاید بیشتر فرم را به ذهن متبادر کند اما لایههای مفهومی در کارهای من بیشتر برجسته میشود.
در راستای این نقد اجتماعی تمرکز خاصی بر زنان نیز داشتهاید، آیا این توجه به عوامل دیگری نیز برمیگردد و در رشد شما تأثیر داشته است؟
از سال 1375 تا به امروز و در همه پرترهنگاریهایی که در کارنامه حرفهای خود دارم، همیشه به زنان توجه داشتهام و در 12 مجموعه متفاوت همیشه زنان در مفهوم اصلی آثارم حضور داشتهاند. مجموعه آفرینش، هویت، حدود مجاز، ساخت ایران و مجموعه طیف که شش سال طول کشید و هنوز هم نتوانستهام آن را نمایش دهم نیز همگی با موضوع زنان همراه بوده است. بازنمایی زنان دغدغه من بوده و ریشه در اندیشه سیاسی، اجتماعی و شخصی من دارد. شناخت زنان برای مردان مشکل بوده است.
چرا این مجموعه را نمایش ندادید؟ بهطورکلی زمان زیادی از آخرین نمایشگاههای شما میگذرد.
دو مبحث مختلف است، درباره این مجموعه علت نمایش، پیدانکردن صرفا فروش بعضی از آثار این مجموعه بوده اما درباره بخش دوم سؤالتان باید بگویم که تصمیم من برای نمایشندادن آثار تعمدی بود تا اندکی فرصت بازنگری داشته باشم. زمان زیادی برای خلق آثار اخیرم گذاشتم. برای مثال دو سال روی مجموعه فروغ تأمل کردم. مجموعهای که درباره فروغ فرخزاد است و من روی شخصیت ادبی این هنرمند متمرکز شدم و راهی جدا از سایر هنرمندانی که درباره او به خلق اثر پرداختند، پیش گرفتم. این مجموعه با دیگر آثار مجموعههای قبلی من نیز بهشدت متفاوت است.
درحالحاضر تصمیم بر نمایش مجموعهای جدید ندارید؟
اکنون در شرف برنامهریزی برای برپایی نمایشگاهی از مجموعه فروغ هستم.
درباره جزئیات مجموعه آثار فروغ توضیح میدهید؟
ادبیات و نقاشی را در این مجموعه با هم پیوند زدم و هرگز شبیه به آنچه در پرترههای فروغ تا امروز ثبتشده را خلق نکردم. در واقع صرفا به پرتره نپرداختم و جزئیاتی را به اثر اضافه کردم و روی بخش ادبی متمرکز شدم و در نتیجه به نتایج جذابی رسیدم.
بهعنوان هنرمندی که خیلی زود و در سنین جوانی به موفقیت جهانی دست پیدا کردید، در ادامه مسیر تا چه حد تأثیر این دستاوردها روشن بود؟
در دوران دانشجویی برای کسب درآمد در داخل و خارج از دانشگاه بسیار فعالیت کردم. سپس نمایشگاههایی که سال 1388 در گالری دی برگزار کردم و نمایشگاه سال 1389 در گالری ماه ازجمله اتفاقهای مهم آن سالهای فعالیت من بود؛ چراکه مانند سکوی پرتابی برای ورود من به حراج کریستیز بودند. افتخارهای من دریافت جایزه بیینال نقاشی معاصر ایران و بورس مطالعاتی فرانسه بود. سپس حراج کریستیز که به آن اشاره کردید و در ادامه نیز حضور در پنج دوره از حراج تهران نیز رقم خورد. من خیلی تلاش میکردم که آثارم دیده شوند و در دانشگاه سوره و دانشگاه آزاد به تدریس پرداختم. همچنین در سالهای 82 تا 84 در مجله تندیس نقد و ترجمه مینوشتم و من همه این جریانات را در رسیدن خود به جایگاه مناسب مؤثر میدانم اما درنهایت بازیگران اصلی بازار هنر تجسمی در داخل کشور ما تا حد زیادی تعیینکننده چگونگی پیشرفت مسیر هنرمند هستند و شاید دستاوردهای بزرگ و زودهنگام هم نتواند مانع سیاستهای نهادها باشد.
شما در سالهای 1389 تا 1392 بهعنوان هنرمندی با آثار پرمخاطب شناخته شدید و ناگهان کمتر بهصورت فعال حضور پیدا کردید و حدود 11 سال نمایشگاهی نداشتید؟
در آن سالها بازار تشنه بود و خریداران و مجموعهداران عطش خرید داشتند و در سالهای بعد این نگاه کمرنگ شد. نمیتوانم قطعی بگویم اما به نظرم این وضعیت تا حد زیادی به حراج مرتبط است؛ چراکه برای بعضی هنرمندان چندان پیگیری از سمت حراج وجود ندارد. مدتی هم خودم از فضا دور شدم تا با نگاهی دیگر دوباره به این فضا برگردم و این وقفه بیتأثیر نبوده اما من پشیمان نیستم.
هنرمند همیشه در حرکت است و این شکل از تغییر مسیر و در معرض دید نبودن هم شکلی دیگر از حرکت بود. در این چند سال در نمایشگاه گروهی شرکت کردم اما انفرادی را متوقف کردم. من هنرمندی فیگوراتیو هستم و روی ارزشمندی ایدهها تلاش کردم، مطالعات فلسفی و جامعهشناسی انجام دادم؛ چراکه خودم نسبت به آثار گذشته انتقاد داشتم و در نتیجه طبیعی است که کمی از بازار هنر هم دور شده باشم.
در این دوران بازارهنری را چطور ارزیابی میکنید؟
بازار هنر امروز خیلی آشفته است. در پنج یا شش سال گذشته مجموعهدارها سعی داشتند بیشتر نقاشیخط بخرند و بعدها از انتخاب این هنر دور شدند و در ادامه کمی آثار فیگوراتیو با اقبال مواجه شد اما در کل امروز به دلیل مشکلات اقتصادی کشور و همچنین شروع دوران کرونا، روند تقاضا تغییر کرد، برای مثال بسیاری به فروش آثاری که در اختیار داشتند، پرداختند.
سعید احمدزاده امروز مضمون و محتوای آثار خود را در مقایسه با گذشته خود و هنر جهانی در چه موقعیتی و با چه نشانههایی معرفی میکند؟
آنچه در آثارم مدنظر دارم با هنر جهانی همسوست اما در پی تکرار آن نیست. هرگز بر اساس ذائقه بازار هنری کار نمیکنم اما به هنر جهان نگاه دارم و عدم تکرار در آثار من مشهود است. برای مثال حضور زن در آثار من محوریت داشته اما همیشه با بازنگری توأم شده یا گروتسک در آثار من با توجه به هنر جهان رخ داده اما در تکرار آن نبوده؛ چراکه من تحت تأثیر وضعیت دیگری به خلق اثر هنری پرداختهام. امروز آثار من از جهت توجه به جوهره وجودی انسان ارزشمندتر است و مفهومی درونگرایانه را شامل میشود.