|

«شرق» تأثیر سفر احتمالی پادشاه عمان به ایران را بر آینده احیای برجام بررسی می‌کند

مسقط؛ میانجی یا پیغام‌رسان؟

اخبار تأییدنشده‌ای از احتمال سفر امروز چهارشنبه هیثم بن‌طارق آل‌سعید، پادشاه عمان به ایران خبر داد. البته قبل‌تر هم قیس بن‌محمد الیوسف، وزیر صنعت، تجارت و توسعه سرمایه‌گذاری عمان، روز یکشنبه هفته جاری در دیدارش با محمد مخبر، معاون اول رئیس‌جمهور بدون ذکر تاریخ دقیق از احتمال سفر قریب‌الوقوع پادشاه عمان به ایران خبر داده بود.

مسقط؛ میانجی یا پیغام‌رسان؟

  اخبار تأییدنشده‌ای از احتمال سفر امروز چهارشنبه هیثم بن‌طارق آل‌سعید، پادشاه عمان به ایران خبر داد. البته قبل‌تر هم قیس بن‌محمد الیوسف، وزیر صنعت، تجارت و توسعه سرمایه‌گذاری عمان، روز یکشنبه هفته جاری در دیدارش با محمد مخبر، معاون اول رئیس‌جمهور بدون ذکر تاریخ دقیق از احتمال سفر قریب‌الوقوع پادشاه عمان به ایران خبر داده بود.

علی علیزاده، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم نیز دوم اسفند ۱۴۰۱ ادعایی دال بر سفر قریب‌الوقوع پادشاه عمان با «خبرهایی خوش» را مطرح کرده بود، اما تا‌کنون این سفر انجام نشده است. اما دیروز (سه‌شنبه) در حالی خبر سفر سلطان عمان به تهران مطرح شد که شنبه هفته جاری شاهد حضور جیک سالیوان در عربستان سعودی بودیم؛ سفری که در یک گزاره تحلیلی می‌تواند به تشدید تحرکات دیپلماتیک میانجیگرایانه مسقط منجر شود.

به‌خصوص که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی جو بایدن پنجشنبه گذشته در اظهاراتی صراحتا اعلام کرد که «ایالات متحده به‌ دنبال یک توافق درازمدت با ایران است». البته سالیوان گفته بود که در بحث برنامه هسته‌ای، ما همچنان با ایران به‌صورت دیپلماتیک تعامل می‌کنیم. ما برای ایران روشن کرده‌ایم که هرگز اجازه دستیابی سلاح هسته‌ای را پیدا نمی‌کند. مشاور امنیت ملی جو بایدن که در اندیشکده‌ واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک صحبت می‌کرد، اذعان کرد که همچنان بهترین راه برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، توافق مؤثری است که تهران را از دستیابی به سلاح هسته‌ای باز‌دارد.

 عمان می‌تواند راهگشا باشد؟

در صورتی که شاهد حضور هیثم بن‌طارق آل‌سعید در تهران باشیم، چه معنایی خواهد داشت؟ آیا باید سفر اخیر حسین امیرعبداللهیان به مسقط و رفت‌و‌آمدهای مقامات و حضور احتمالی پادشاه این کشور را خوش‌یمن تلقی کنیم و آن را بستر و فضایی جدید در جهت احیای برجام بدانیم؟ این سفر به موازات حضور جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در خاورمیانه چه معنایی می‌دهد؟ آیا مسقط به دنبال میانجیگری بین تهران و واشنگتن برای احیای برجام، آزادی زندانیان دوتابعیتی یا موضوعات دیگر است؟ اساسا حضور هیثم بن‌طارق آل‌سعید چقدر می‌تواند راهگشا باشد؟

داوود مرشدی در گفت‌وگویی که با «شرق» داشت، اعتقاد دارد اگر امروز (چهارشنبه) یا در روزهای پیش‌رو شاهد سفر پادشاه عمان به ایران باشیم، باید آن را «فرصت مذاکراتی» در نظر گرفت. البته این کارشناس ذکر چند نکته مهم را در تبیین هر‌چه دقیق‌تر «آخرین فرصت مذاکراتی» ضروری می‌داند؛ چراکه او تأکید می‌کند با توجه به تحولات جاری و از دریچه اتفاقات چند ماه گذشته، دیگر «فرصت» لزوما به معنای بستر مجدد برای احیای برجام نخواهد بود. از طرف دیگر مرشدی، «فرصت» را به‌مثابه ایجاد شرایط برای کاهش شرایط نامساعد هم ارزیابی نمی‌کند، بلکه به باور این کارشناس، مسقط اکنون صرفا با این هدف به ایران سفر می‌کند که اولتیماتوم واشنگتن را درباره پذیرش برجام جدید با شرایط جدید به ایران منتقل کند. محسن راوندی هم در راستای آنچه داوود مرشدی عنوان کرد، در گفت‌وگویش با «شرق» معتقد است که اساسا عمانی‌ها ظرفیت و پتانسیل میانجیگری را در تنش تهران - واشنگتن با محوریت پرونده هسته‌ای ندارند، بلکه صرفا به دنباله نقل و انتقال پیام بوده و اصطلاحا در قالب «پیغام‌رسان» بین ایران و ایالات متحده آمریکا عمل می‌کنند. به همین دلیل این کارشناس هم در ارزیابی مشابهی متذکر می‌شود که اگر پادشاه عمان، چه امروز (چهارشنبه) و چه هر روز دیگری به ایران سفر کند به احتمال بسیار زیاد بسته‌ای از پیام‌های ایالات متحده آمریکا را به ایران انتقال خواهد داد که لزوما برای احیای برجام نخواهد بود، بلکه ترسیم مسیر جدید برای جلوگیری از تصاعد تنش و بحران است.

در فراز جدید تحلیلی، راوندی از نقش کشورهای عربی در ترسیم توافق جدید پرده بر‌می‌دارد و به نوشته مشترک ولی نصر و علی واعظ در نشریه فارین‌افزر (Foreign Affairs) استناد می‌کند. علی واعظ (استادیار دانشگاه جورج‌ تاون و مدیر برنامه ایران در گروه‌ بین‌المللی بحران) و ولی‌ نصر (مشاور ارشد اسبق فرستاده ویژه آمریکا در امور افغانستان و پاکستان) در مقاله مشترکی عنوان کردند «اگر ایالات متحده و اروپا نمی‌خواهند ایران به یک کشور دارای سلاح هسته‌ای تبدیل شود و اگر نمی‌خواهند جنگی را برای عقب‌انداختن برنامه هسته‌ای ایران به راه بیندازند، به یک رویکرد دیپلماتیک جدید نیاز دارند».

این دو کارشناس (نصر و واعظ) در ادامه نوشته خود به موضوع بهبود مناسبات منطقه‌ای ایران در سایه احیای روابط با عربستان گریزی می‌زنند و اعتقاد دارند که «خوشبختانه، رویدادهای اخیر در خاورمیانه فرصتی برای این رویکرد جدید ایجاد کرده است. توافق ایران و آمریکا ممکن است امکان‌پذیر نباشد، اما از آنجایی که پادشاهی‌های عرب حاشیه خلیج‌فارس روابط بهتری با تهران برقرار می‌کنند، آنچه زمانی غیرممکن بود، اکنون چنین توافقی، کاملا قابل تصور است. برخلاف برجام، چنین توافقی مورد موافقت کشورهای همسایه ایران نیز قرار خواهد گرفت و بنابراین توافقی پایدارتر خواهد بود».

به زعم نصر و واعظ، «این توافق به ایران آرامش اقتصادی معنادارتر و پایدارتری می‌دهد. این توافق می‌تواند به‌طور دائم، نه به‌طور موقت، برنامه هسته‌ای ایران را کنترل کند و ممکن است حمایت تهران از گروه‌های نیابتی‌اش در منطقه را کاهش دهد. با انجام این کار، چنین توافقی می‌تواند ثبات بیشتری را برای بخشی از جهان که به‌شدت نیازمند ثبات است، به ارمغان بیاورد». از این‌رو محسن راوندی هم در ادامه گپ‌و‌گفتش با «شرق»، افزایش تحرکات دیپلماتیک کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از عربستان سعودی گرفته تا عمان، قطر و... را سناریوی پررنگ‌تر می‌داند تا آمریکایی‌ها از ظرفیت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در تنظیم و ترسیم توافق جدید با ایران استفاده کنند.

پای توافق موقت در میان است؟

در مقابل گفته‌های راوندی و مرشدی، محمدرضا سالک با عینک خوش‌بینانه‌تری سفر احتمالی پادشاه عمان را بررسی می‌کند و به «شرق» می‌گوید که شاید یکی از دستورکارهای سفر هیثم بن‌طارق آل‌سعید، سلطان عمان، اتمام پروژه انتقال زندانیان باشد؛ چراکه کارشناس حوزه بین‌الملل این گزینه را جدی می‌داند که شاید پادشاه عمان در سفرش به تهران پروژه توافق بر سر تبادل زندانیان را اجرائی کند.

در کنار تلاش عمان برای آزادی زندانیان دوتابعیتی، مفسر سیاست خارجی به موضوع مهم‌‌تر یعنی احتمال نقش‌آفرینی مسقط در تصویب و تثبیت «توافق موقت» بین تهران و واشنگتن می‌پردازد و در این رابطه به «شرق» می‌گوید: «به موازات پیگیری تبادل زندانیان دوتابعیتی، بحث توافق موقت نیز از سوی رسانه‌‌‌های آمریکایی بسیار مورد توجه است و در هفته‌های اخیر اندیشکده‌‌‌های آمریکایی چند بار از لزوم انجام توافق موقت برای لغو تحریم فروش نفت ایران به اروپا و آسیا در قبال محدودکردن فعالیت هسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای سخن گفته‌اند».

 با این حال داوود مرشدی چیزی به نام «توافق موقت» را نزدیک به واقعیت نمی‌داند؛ چرا‌که او اذعان دارد از یک سو تهران حاضر به پذیرش توافق موقت نیست و از سوی دیگر اساسا آمریکا هم در شرایط کنونی به دنبال انجام توافق موقت با ایران نخواهد بود.

در تبیین بیشتر این گزاره، تحلیلگر حوزه بین‌الملل به «شرق» می‌گوید: «در یک سناریوی خوش‌بینانه اگر با وساطت مسقط، حتی مذاکرات از سر گرفته شود، بعید است که بتوان برجام را احیا کرد؛ چرا‌که به نظر غرب برنامه هسته‌ای ایران آن‌قدر پیشرفت کره است که نمی‌توان آن را با توافق برجام سال 2015 مهار کرد و فضای سیاسی در غرب برای مذاکرات معنادار، مساعد نیست». از دیگر سو این کارشناس یادآور می‌شود که وقایع اخیر و واکنش تند غرب به تهران، اشتیاق را در واشنگتن و پایتخت‌های اروپایی برای لغو تحریم‌ها علیه ایران به‌عنوان بخشی ضروری از یک توافق از بین برده است.

اما سالک ادعای مرشدی را ذیل افزایش نگرانی غرب نسبت به پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران زیر سؤال می‌برد و یادآور می‌شود که اوج‌گیری شرایط نامساعد اقتصادی در ایران و همچنین تشدید نگرانی غربی‌ها در قبال پرونده فعالیت‌های هسته‌ای، هم تهران و هم واشنگتن را به این نتیجه رسانده است که راه‌حل فوری و موقتی برای خروج از بحران، «انجام توافقی موقت بر مبنای تعهدات کم در برابر کم است». از ‌این‌رو محمدرضا سالک به سفر جیک سالیوان اشاره می‌کند و اعتقاد دارد که مشاور امنیت ملی دولت بایدن شاید در همین راستا بسته‌ای از پیشنهادها را به طرف عمانی برای گفت‌وگو با ایران منتقل کرده باشد. البته داوود مرشدی بخشی از گفته‌های محمدرضا سالک را می‌پذیرد و اعتقاد دارد که سفر جیک سالیوان به منطقه با حضور احتمالی سلطان عمان در تهران ارتباط داشته باشد؛ اما به باور مرشدی قطعا مشاور امنیت ملی بایدن بسته‌ای از پیشنهادها برای ازسرگیری مذاکرات برجامی ندارد، بلکه احتمالا این پیشنهادها درباره آزادی زندانیان دوتابعیتی و نحوه دسترسی ایران به اموال بلوکه‌شده در برخی از کشورهای منطقه و فرامنطقه خواهد بود. این کارشناس به افزایش فشار برخی از خانواده‌های زندانیان دوتابعیتی در روزها و هفته‌های اخیر علیه کاخ سفید اشاره می‌کند و متذکر می‌شود که در سایه همین فشارها شاید دولت بایدن به دنبال امتیازگیری و برگ برنده انتخاباتی است.

در ادامه، مرشدی احتمال دسترسی ایران به اموال بلوکه‌شده، حتی به صورت غیرمستقیم را هم یک مُسکن برای دولت رئیسی می‌داند و به ‌همین‌ دلیل احتمالا تهران هم با آزادی زندانیان دوتابعیتی از طریق عمان موافقت کند؛ اما این کارشناس برای چندمین بار تأکید می‌کند احتمالا چیزی به نام احیای برجام وجود ندارد؛ چرا‌که از نگاه او برجام دیگر اعتبار ندارد؛ همان‌گونه که مرشدی به اعتراف حمید ابوطالبی در‌این‌باره هم اشاره دارد.

در راستای تأکید مفسر حوزه سیاست خارجی، حمید ابوطالبی هم ۱۲ اردیبهشت با انتشار رشته‌توییتی با عنوان «تحقق‌ناپذیری تکنیکال برجام» نوشت که «برجام دیگر یک واقعیت تام نیست». مشاور سیاسی حسن روحانی، رئیس‌جمهوری سابق، در این رشته‌توییت نوشت: «سؤال بزرگ فراروی برجام -برای همه- این است که آیا به لحاظ تکنیکی، برجام قابلیت اجرا یا حتی بازبینی زمانی را دارد یا آنکه باید به آن بدرود گفت و برجام را برای همیشه به تاریخ سپرد؟ آیا برجام صرفا «امیدی باقی‌مانده» است یا آنکه هنوز یک واقعیت تام است؟ چرا‌که برجام که برای موافقان دیپلماسی در عرصه جهانی صورت پاندورا به معنای (تمامی نعمت‌ها) را به خود گرفته بود، پس از گشوده‌شدن جعبه آن، صرفا مصیبت‌هایش بود که پراکنده شد؛ و اکنون، «امیدِ باقی‌مانده در جعبه» هم رنگ باخته و برجام دیگر یک واقعیت تام نیست!».

ابوطالبی در ادامه این رشته‌توییت می‌نویسد: «بازگشت به برجام یا ایجاد تغییرات در آن به لحاظ تکنیکی دیگر ممکن نیست؛ چون:

۱) پس از حمله روسیه به‌ اوکراین و تحولات تایوان، منافع جدید روسیه ‌و چین دیگر با غرب در یک راستا نبوده و معادلات قدرت 1+5 و همکاری‌های استراتژیک آنان به هم خورده است؛ از این‌رو مکانیسم 1+5 ناکارآمد شده است.

۲) به لحاظ تکنیکی، برای غرب، بازگشت به برجام یعنی پذیرش انقضای تحریم‌های موشکی در اواخر مهرماه امسال و انقضای تحریم‌های هسته‌ای در معنای ضرورت کمک به توسعه فعالیت‌های هسته‌ای ایران با خاتمه قطع‌نامه ۲۲۳۱ در سال ۲۰۲۵؛ آنچه قطعا به نفع روسیه و چین در افق همکاری‌های تجاری و نظامی است.

۳) بازگرداندن توانایی و تجربه هسته‌ای ایران به زمان امضای برجام، به لحاظ تکنیکی ناممکن است؛ زیرا تحولات بسیاری، از وقفه در نظارت آژانس تا پیداشدن ذرات اورانیوم غنی‌شده با خلوص «83.7 درصد»، ابهامات سه سایت هسته‌ای ظاهرا اعلام‌نشده و... رخ‌ داده و ایران از بسیاری از نقاط حساس عبور کرده است.

۴) ایران هم بر سر دوراهی است؛ چراکه بازگشت به برجام اگرچه در شرایط فعلی به سود کشور است، ولی معنای آن عدول از همه شعارهای انتخاباتی است؛ پس باید تغییراتی، حتی صوری، شکل بگیرد تا بشود آن را به‌عنوان تحول استراتژیک جلوه‌گر کرد! به نوعی همان «توافق موقت» غرب؛ که البته پذیرفته‌ نشده است.

۵) به‌علاوه و به لحاظ تکنیکی، توافق موقت -هرچه باشد- به معنای تعیین تکلیف انقضاهای زمانی برجام نیست؛ نبود زمان، تحولات داخلی ایران و ورود ایران و آمریکا به عرصه انتخابات هم امکان ریسک سیاسی برای توافق را از میان برده است؛ بنابراین غرب از مکانیسم ماشه برای بازگشت به فصل هفت بهره خواهد گرفت.

بنابراین در وضعیت جدید و نقش روسیه و چین، بازگشت غرب به برجام ناممکن خواهد بود؛ برجام به لحاظ تکنیکی و زمانی قابلیت دوام ندارد؛ امید باقی‌مانده در جعبه پاندورا از بین رفته است و این هم که آمریکا دیپلماسی را تنها راه‌حل مسئله هسته‌ای می‌داند، چیزی جز مذاکره «مستقیم و جامع» با ایران نیست».

در سایه این رشته‌توییت‌های حمید ابوطالبی، داوود مرشدی هم اعتقاد دارد برجام سال ۲۰۱۵ دیگر مبنای هیچ‌گونه تحرک دیپلماتیکی از سوی ایالات متحده آمریکا و همچنین اروپایی‌ها در قبال ایران نخواهد بود. به ‌همین‌ دلیل مفسر حوزه بین‌الملل تأکید دارد که سفر احتمالی پادشاه عمان به تهران با دستور کار رسیدگی به پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران و موضوعاتی مانند توان دفاعی و نفوذ منطقه‌ای ایران خواهد بود.

با این خوانش، مرشدی هرگونه مذاکره چه از کانال عمان یا هر کشور دیگری را به معنای مذاکرات جدید و جامع‌تر با ایران می‌داند. البته این کارشناس در تضاد با بخشی از گفته‌های مشاور رئیس‌جمهور سابق ایران اعتقاد دارد که «آمریکا لزوما در این شرایط به دنبال مذاکره مستقیم با ایران نیست؛ چرا‌که با توجه به تحولات اخیر در ایران و افزایش فشارها به دولت بایدن، اکنون کاخ سفید تمایلی به مذاکرات مستقیم ندارد؛ اما مرشدی این احتمال را می‌دهد که مذاکرات پشت پرده‌ای برای توافق جدید با هدف دستیابی بایدن به برگ برنده مهم انتخاباتی در دستور کار واشنگتن باشد.