|

یکی دلش به حال تیم امید بسوزد

افشین قطبی؛ امپراتور وعده‌ها

وضعیت تیم امید ایران در آستانه بازی‌های المپیک پاریس چندان مساعد نیست. در شرایطی که این تیم قریب به پنج دهه است حسرت حضور در المپیک را می‌خورد، دست به دست شدن مدیریت این تیم حسابی به آن ضربه زده است. پیش از این فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک ادعای مدیریت بر آن را داشتند. هرکدام از این دو نهاد تلاش می‌کردند با احاطه بر این تیم به طلسم عجیب و غریب آن برای رسیدن به بازی‌های المپیک پایان دهند، ولی هیچ‌کدام موفق نبودند.

افشین قطبی؛ امپراتور وعده‌ها

وضعیت تیم امید ایران در آستانه بازی‌های المپیک پاریس چندان مساعد نیست. در شرایطی که این تیم قریب به پنج دهه است حسرت حضور در المپیک را می‌خورد، دست به دست شدن مدیریت این تیم حسابی به آن ضربه زده است. پیش از این فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک ادعای مدیریت بر آن را داشتند. هرکدام از این دو نهاد تلاش می‌کردند با احاطه بر این تیم به طلسم عجیب و غریب آن برای رسیدن به بازی‌های المپیک پایان دهند، ولی هیچ‌کدام موفق نبودند. در برهه‌ای از زمان قدرت مدیریتی کمیته و در برهه‌ای دیگر، فدراسیون فوتبال زمام امور را برای هدایت امیدها به دست داشتند، ولی نهایتا کمیته ملی المپیک در دوره گذشته عنوان کرد که مدیریت این تیم را به دست مسئولان فدراسیون فوتبال می‌سپارد تا آنها به طور تخصصی‌تر به این ماجرا ورود کنند. این حربه ولی جواب نداد و به غیر از ناکامی چیزی عاید فوتبال ایران در این رده بسیار حساس نشد. حالا این داستان مدیریت تیم امید وارد فاز تازه‌تری هم شده است. در واقع کمیته ملی المپیک می‌خواهد نفوذش بر اداره این تیم را بیشتر کند به این امید که به ناکامی آنها پایان دهد. فدراسیون فوتبال نیز همچنان در نظر دارد اگر اعتباری از این راه نصیبش می‌شود، آن را تمام و کمال در اختیار بگیرد. در این بین فدراسیون در اقدامی که پیش از این نشان داده شکست خورده، ضلع سومی را هم وارد این ماجرا کرده و حبیب کاشانی، یکی از مدیران سابق ورزشی را وارد این ماجرا کرده است. در واقع سمتی که برای حبیب کاشانی تعریف شده، مدیر تیم امید ایران است. البته که به نظر می‌رسد این سمت مانند دوره گذشته برای این است که کاشانی بتواند از پس هزینه‌های این تیم برآمده و کار فدراسیون فوتبال را در این زمینه راحت‌تر کند. این پروژه پیش از این همان‌طورکه عنوان شد، شکست خورده است. فدراسیون فوتبال در دوره‌های قبلی یک بار سراغ همین برنامه و اتفاقا شخص حبیب کاشانی رفت، ولی نتیجه چیزی غیر از شکست نبود. کاشانی، محمد خاکپور یکی از قدیمی‌های فوتبال ایران را بدون آنکه سابقه مربیگری خاصی داشته باشد، به عنوان سرمربی معرفی کرد و نهایتا هم راه به جایی نبرد. اینکه چه شده که مهدی تاج، رئیس کنونی فدراسیون فوتبال ایران، دوباره سراغ کاشانی و پروژه شکست‌خورده‌اش رفته، موضوعی است که باید خودش پاسخ‌گو باشد. اتفاق جدیدتر ولی اختلاف برای انتخاب سرمربی از سوی این سه ضلع است. فدراسیون فوتبال نظرش روی تعدادی از مربیان است، کمیته ملی المپیک تعدادی دیگر را زیر نظر دارد و حبیب کاشانی هم به‌عنوان مدیر، مربی موردنظر خودش را معرفی کرده است. در میان تمامی اسامی‌ای که برای هدایت تیم ملی از سوی این سه ضلع معرفی شده، شاید مطرح‌شدن دوباره نام افشین قطبی، سرمربی سابق پرسپولیس و تیم ملی از همه عجیب‌تر باشد. افشین قطبی پس از ورودش به فوتبال ایران توانست با پرسپولیس قهرمان لیگ شود. درباره آن قهرمانی هم حرف و حدیث زیاد است و بسیاری از بازیکنان و اعضای مدیریتی باشگاه، قهرمانی در دوره قطبی را به نام خود می‌زنند. به‌هر‌روی به غیر از آن قهرمانی که برای افشین قطبی لقب «امپراتور» را از سوی پرسپولیسی‌ها به‌همراه داشت، او دستاورد دیگری در فوتبال نداشته است. قطبی که قبل و بعد از پرسپولیس دوباره به عنوان دستیار و کمک‌مربی هم در تیم‌های مختلف کار کرده، دیگر هرگز دستش به جام نرسیده است. حضورش در تیم ملی فوتبال ایران هم با شکست‌های متعددی روبه‌رو شد. او از رساندن ایران به جام جهانی ناکام ماند و سرانجام در جام ملت‌ها هم خیلی زود و از همان مرحله یک‌هشتم نهایی از دور مسابقات کنار رفت. او 31 بار هدایت تیم ملی ایران را بر عهده داشت که 17 برد و 8 شکست ماحصل کارش بوده است. بعد از تیم ملی، افشین به غیر از ناکامی چیزی عایدش نشده است، ولی او درست مثل همان روزهایی که به پرسپولیس آمد هنوز هم وعده‌های شیک و مجلسی می‌دهد و احتمالا به واسطه همین ادبیات است که هنوز هم در ایران هرازگاهی مشتری‌ای پیدا می‌کند. قطبی پس از خروج از ایران یک بار دیگر فرصت بازگشت به لیگ برتر را به دست آورد و هدایت تیم فولاد خوزستان را به دست آورد. او از میانه‌های لیگ هدایت فولاد را به دست گرفت و وعده قهرمانی این تیم در لیگ برتر ایران را دارد ولی نتیجه با چیزی که وعده‌اش را داده بود اختلافی نجومی داشت. او از ۱۶ بازی که هدایت فولاد را بر عهده داشت فقط شش برد به دست آورد تا با کسب حدود ۳۷ درصد برد در بازی‌هایش آمار ضعیفی در فولاد به جا بگذارد. او تیمی را که در رده نهم جدول با اختلاف ۱۵ امتیازی با صدر تحویل گرفته بود، در‌ نهایت هشتم کرد؛ آن هم با فاصله ۲۳ امتیازی با پرسپولیس صدرنشین. قطبی قبل و بعد از حضورش در فولاد سری هم به فوتبال چین زد و در دو مقطع هدایت گوانگژو اوربرایت را به دست گرفت که کل افتخارش صعود این تیم از دسته پایین‌تر به لیگ برتر چین بود. او به غیر از دستیاری در تیم‌های مختلف، این اواخر وارد لیگ عجیب و غریب کانادا شده و هدایت تیم ونکوور را بر عهده گرفته که پس از چهار هفته پنج امتیاز به دست آورده است. با چنین کارنامه‌ای اینکه یک‌باره اسم افشین قطبی مطرح می‌شود، ناخودآگاه ذهن مخاطب را به سمت فعالیت سفت و سخت دلالان داخلی برای بازگرداندن او به فوتبال ایران می‌برد. عجیب آنکه همین روز گذشته تیتر درخور توجه یکی از روزنامه‌های ورزشی درباره افشین قطبی بود که به قول او وعده عجیب و غریبی داده و از زبانش نوشته که می‌تواند ایران را به بازی‌های المپیک ببرد. این وعده مشابه با همان وعده قهرمان‌کردن فولاد در لیگ برتر به نظر می‌رسد. جالب آنکه قطبی همچنان یکی از گزینه‌های روی میز است و کسی هم دلش برای تیم امید نمی‌سوزد که آیا قطبی شناختی از ستاره‌های زیر 23 سال ایران دارد یا خیر؟ آیا لیگ ایران را دنبال کرده و استعدادهای نوظهور را می‌شناسد یا نه؟ مسئله این است که آیا هر مربی‌ای که بتواند قشنگ وعده و وعید بدهد می‌تواند گزینه تیم ملی باشد یا نه؟ اتفاقا اگر همین موارد آخر در نظر گرفته شود که سپردن تیم به دست حمید مطهری برد – برد است؛ دستیار سابق یحیی گل‌محمدی که پس از برکناری از نساجی در این فصل، یکی از دستیاران امیر قلعه‌نویی در تیم ملی شده، علاوه بر اینکه به اندازه کافی شناخت از فوتبال ایران، ستاره‌های نوظهور و جوانان مستعد دارد، خیلی خوب هم صحبت می‌کند. بسیاری، یکی از ویژگی‌های خاص مطهری را بیان جملات فیلسوف‌گونه او در کنفرانس‌های خبری می‌دانند. ضمن اینکه قیمت او هم قطعا از افشین قطبی مناسب‌تر است. پرواضح است که مقصود انتخاب حمید مطهری نیست بلکه هدف این است که مسئولان امر در این زمینه، اسیر داستان‌سرایی دلالان نشده و تصمیم درستی درباره تیمی بگیرند که حسرت زیادی بر دل فوتبال ایران گذاشته است.