|

گفت‌وگو با آرزو ارزانش درباره تغییر و تحولات ساخت فیلم کمدی در سینمای ایران

بودن و نبودن‌های دستوری خوب نیست

گیشه در دست کمدی‌هاست؛ اتفاقی که فقط منوط به فروش گیشه چند ماه گذشته نیست. در سال‌های اخیر معدود فیلم‌های اجتماعی در رتبه‌های بالای فروش ایستاده‌اند.

بودن و نبودن‌های دستوری خوب نیست

گیشه در دست کمدی‌هاست؛ اتفاقی که فقط منوط به فروش گیشه چند ماه گذشته نیست. در سال‌های اخیر معدود فیلم‌های اجتماعی در رتبه‌های بالای فروش ایستاده‌اند. از زمان همه‌گیری کرونا و به دنبال آن شرایط اقتصادی و اجتماعی کشورمان، بسیاری فیلم‌دیدن در خانه‌های‌شان را به حضور در سینماها ترجیح دادند و حالا مدتی است که به گفته سالن‌داران گیشه سینماها تکانی خورده و مردم برای دیدن فیلم‌های مورد علاقه‌شان صف می‌بنندد و چراغ سینماها را روشن نگه داشته‌اند؛ اما در کنار فروش خوب فیلم‌های کمدی در گیشه همواره این نقد از سوی کارشناسان و منتقدان سینما وجود داشته است که کمدی‌هایی که اغلب کیفیت خوبی ندارند، به‌راحتی اکران می‌شوند و تعدد ساخت این‌گونه آثار، سینمای اجتماعی را به حاشیه رانده است و این اتفاق خوشایندی برای سینمای ایران نیست. با آرزو ارزانش که نخستین فیلم بلندش «آهنگ دو‌نفره» را در گونه کمدی ساخته و این روزها در اکران سینماها‌ست، درباره تغییر و تحولات گونه کمدی در سال‌های اخیر هم‌صحبت شدیم. او معتقد است باید به سینما به‌عنوان یک صنعت نگاه کرد. نباید در پی حذف نگاه‌های مختلف در سینما باشیم و بودن و نبودن‌های دستوری به بقای سینما آسیب می‌زند.

  فیلم کمدی مؤلفه‌های خاص خودش را دارد و به‌عنوان یکی از ژانرهای پرطرفدار در دنیا مخاطبان این نوع سینما کم هم نیست؛ اما طبیعی است که این ژانر سینمایی هم مثل سایر فیلم‌هایی که در سینمای ما ساخته می‌شود، به‌‌مرور طبق قاعده‌هایی که حاکم است، چارچوب‌های خاص خودش را پیدا کرده. اصلا چرا فیلم کمدی ساختید؟ مخاطب یا علاقه‌مند این گونه سینمایی هستید یا فکر کردید با اولین فیلم بهتر است در مسیر پرفروش‌های سینمای ایران قرار بگیرید.

کسی می‌گفت: «باید به دنبال شادی‌ها گشت؛ چرا‌که غم‌ها خودشان ما را پیدا می‌کنند». قبل از هر چیز اشاره کنم که معتقدم سینما صنعت است. دراین‌میان هستند افرادی که فکر می‌کنند سینما تنها هنر است و تفکر آنها قابل احترام است یا به نظر برخی ترکیب صنعت و هنر است. با حرف شما موافق هستم که کمدی به‌عنوان یکی از ژانرهای پرطرفدار دنیا مؤلفه‌های خاص خودش را دارد و سینمای جهان کاملا مسیر خودش را پیش می‌رود. در دهه‌های 60، 70 و 80 میلادی سینمای اروپا با مخاطب خاص در جهان بسیار مطرح بود و فیلم‌های مهمی ساخته می‌شد. در ایتالیا کارگردان‌هایی مثل پازولینی، روسلینی، فلینی و... فیلم می‌ساختند یا در سینمای فرانسه گُدار، تروفو و... فعالیت می‌کردند یا حتی در سینمای آلمان و کشورهای دیگر که سینما مخاطبان خاص خودش را داشت. این سینما کم‌کم از بین رفت و الان در ایتالیا یا فرانسه و آلمان تعداد انگشت‌شماری فیلم‌ساز درجه‌یک می‌توان پیدا کرد. در‌حال‌حاضر تنها سینمایی که فعال باقی مانده و سالانه تولیدات زیادی دارد، هالیوود است. هالیوود سینمایی است که برای مردم جهان فیلم می‌سازد و به نظرم کاملا صنعتی است. این سینما ادامه پیدا کرده و قدرتمند است و در تمام جهان بیننده دارد. به اعتقاد من دلیل موفقیت هالیوود تنها صنعتی‌بودنش است. درست شبیه یک کارخانه که محصولاتی تولید می‌کند و به دست مخاطبی که خواستارش است، می‌رساند. حالا تصور کنید قصد داریم در سینمای ایران چنین فیلم‌هایی تولید کنیم. طبیعی است که در این زمینه ناتوانیم. ما امکانات آنها را نداریم. سینمای ما صنعتی نیست. دقیقا سینمایی بومی و محلی است که تعداد محدودی عوامل در آن مشغول به کار هستند. صنعتی‌نبودن سینمای ما به معنی بد بودن آن نیست، در واقع مشکلاتی طی ساخت و نمایش فیلم در ایران پیش می‌آید که به همه چیز آسیب می‌زند. می‌خواستم در دوران کرونا فیلم تولید کنم، با کمبود بازیگر روبه‌رو بودم. برخی به دلایل مختلف ازجمله اینکه نمی‌خواستند کار کنند که مبادا بیمار شوند یا حضور در پروژه دیگری که عموما سریال‌های شبکه نمایش خانگی بود، حاضر به همکاری نبودند؛ بنابراین اگر سینمای ما صنعتی بود، قطعا باید تعداد مشخصی بازیگر در هر سنی داشتیم و با دست باز می‌توانستیم با بازیگران کمدی یا جدی همکاری کنیم. برای ساخت فیلم نیاز به حضور بازیگری داشتم که متوجه شدم تا هفت ماه درگیر پروژه دیگری است و بعد از تمام‌شدن کارش به من قول همکاری داد که برای من منتظرماندن برای بازیگری که از ابتدا به حضورش فکر می‌کردم، امکان‌پذیر نبود؛ بنابراین در ایران قطعا زمان تولید فیلم با یک گروه حرفه‌ای به مشکلاتی این‌چنین برخورد می‌کنیم و نمی‌توانیم صد درصد به ایدئالی که مدنظرمان است نزدیک شویم.

 البته مشکلات در سینما فقط به حوزه تولید مربوط نیست، در پخش و اکران هم همین شرایط وجود دارد.

نبود سالن سینما به اندازه کافی یکی از موارد مشکل‌زا در زمان اکران فیلم‌ها است، هنوز کلی فیلم تولیدشده داریم که در نوبت اکران هستند. نداشتن تبلیغات مناسب مانند حمایت‌نکردن صداوسیما در تبلیغات فیلم‌های مستقل که حمایتش تنها متوجه فیلم‌های بخش دولتی است و از فیلم‌های بخش خصوصی حمایت نمی‌کند. حمایت‌نکردن سازمان زیباسازی و شهرداری شهر تهران در تبلیغات محیطی مثل در اختیار گذاشتن بیلبوردها و عرشه پل‌ها موضوع مهمی است که اکران یک فیلم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اجاره یک عرشه پل در تهران ماهانه از  500 میلیون تا یک میلیارد تومان است. یک فیلم‌ساز مستقل که همه اندوخته‌اش را صرف ساخت فیلم کرده، می‌تواند چنین مبالغی را پرداخت کند؟ از سوی دیگر تبلیغات در فضای مجازی به خاطر فیلتربودن شبکه‌های اجتماعی و کندی نت تأثیری در روند تبلیغات ندارد. البته اگر فیلتر هم نبود، هزینه‌های بالایی داشت؛ چرا‌که روزانه بین 30 تا 50 میلیون تومان هزینه فضای مجازی است. تبلیغات ماهواره نیز علاوه بر غیرمجازبودن بسیار گران هستند. اینها عواملی است که فیلم‌های مستقل به فروش خوبی نمی‌رسند و در نهایت اختصاص‌نیافتن سالن مناسب به فیلم‌ها و سئانس‌های مرده مورد دیگری است که می‌تواند یک فیلم‌ساز مستقل و بدون حمایت مالی دولتی را به عقب براند. بخشی از مشکلات در زمان پخش و اکران فیلم به وجود می‌آید و نکته دیگر درباره سانسور فیلم در ایران است. بی‌شک سانسور و ممیزی به فیلم‌های ما آسیب جدی وارد می‌کند. وقتی فیلم کمدی سانسور می‌شود، خود به خود قواعد ژانر به هم می‌خورد. نمی‌توانم به ایدئال‌های ذهنی‌ام نزدیک شوم. طبیعی است که طبق علاقه‌مندی‌ام به سینما نمونه‌های درخشانی از آثار مطرح کمدی در ذهن دارم که علاقه‌مندم در ساخت فیلم تا حدودی به سینمای آنها نزدیک شوم؛ ولی به دلیل کمبودهایی که در سینمای ایران با آنها مواجه هستیم، هرگز نمی‌توان به سینمای مطلوبی که در ذهنمان هست، نزدیک شویم. فکر می‌کنم در سینمای ایران هر چقدر فیلم‌ساز یا فیلم‌نامه‌نویس خوبی هم باشید و با بهترین عوامل هم کار کنید، خیلی از کارها را به خاطر محدودیت‌ها نمی‌توان انجام داد. معتقدم باید همه نوع خوراکی برای مخاطب سینما تولید کرد و در هر ژانر و سلیقه‌ای فیلم داشته باشیم. در‌این‌میان برخی اظهارنظر می‌کنند که باید فیلم‌های هنر و تجربه تعطیل شود یا برخی منتقد ساخت فیلم‌های کمدی هستند. بودن و نبودن‌های دستوری خوب نیست و مردم با سلایق مختلف باید در سینما فیلم ببینند.

 اینکه سانسور و ممیزی عموما به ساخت آثار سینمایی لطمه می‌زند، نکته درستی است؛ اما با همین شرایط بسیاری از فیلم‌سازان مطرح سینمای ایران در دهه‌های مختلف فیلم‌های کمدی قابل تأمل و ماندگاری ساختند. بااین‌حال، نکته اینجاست که در سال‌های اخیر نقد بسیاری از کارشناسان به حوزه ساخت فیلم کمدی از این منظر است که در میان این آثار کمتر می‌توان با اثری قابل قبول، مؤثر و باکیفیت روبه‌رو شد که به نظرم نقد درستی است.

لازم می‌دانم به این نکته اشاره کنم که اساسا در دنیا فیلم‌های کمدی کمی سطح پایین‌تر از سایر ژانرهای سینمایی قرار می‌گیرند. از نظر منتقدان یا برخی از افراد هم همین گزاره مطرح است. حتی در جشنواره‌های مطرح دنیا هم به فیلم کمدی کمتر بها داده می‌شود. مثلا در فستیوال فیلم کن به فیلم‌های هنری توجه ویژه‌ای می‌شود یا حتی در اسکار به فیلم‌های کمدی کمتر بها داده می‌شود. سینمای کمدی اساسا با گیشه ارتباط مستقیم‌تری دارد. این یک اتفاق جهانی است. تصور می‌کنم ساخت فیلم‌های کمدی در کشور ما با اعمال نظر و سانسورهایی که وجود دارد، طوری است که فیلم‌ها شبیه هم شده است. به نظر من لزوم سینمای کمدی یا سینمای صنعتی سرگرم‌کردن و امیددادن به آدم‌هاست و ساختن لحظاتی شاد برای مردم که با تراژدی متفاوت است. در دهه‌های مختلف سلیقه مردم تغییر کرده است و در کشورمان هم همین شرایط را داریم. نسل‌های جدید جای پیشینیان را می‌گیرند. همان‌طور که اشاره کردم در سینمای جهان هم که به صورت صنعتی اداره می‌شود، دهه به دهه افراد مختلف روند ساخت آثار را بررسی و برای سال‌های پیش‌رو برنامه‌ریزی می‌کنند. آنالیز می‌شود که طی سال‌های مختلف مخاطب از چه فیلم‌هایی استقبال کرده و سلیقه آنها به چه سمتی متمایل شده است. موردی که در سینمای ایران یافت نمی‌شود؛ چراکه چیزی به اسم کمپانی نداریم و فیلم‌های ما همه شبیه هم شده است. یک‌سری از فیلم‌ها در سطحی از داستان‌های یک‌شکل هستند و طبیعی است که دیگر مخاطب آنها را پس می‌زند. این یک‌شکل‌شدن فیلم‌ها در تمامی گونه‌های سینمایی به وجود آمده و تا حدی به مخاطب حق می‌دهم که قبل از دیدن فیلم آن را قضاوت کند. واقعیت این است که موافق نیستم قبل از دیدن فیلم آن را قضاوت کنیم. برای فیلم‌هایی که ساخته می‌شود زحمت کشیده شده است و تفکری پشت ساختش وجود دارد و به هر حال با بضاعت و امکاناتی که سینمای ما دارد محصولاتی ساخته می‌شود.

 کنجکاو شدم بدانم در حوزه ساخت فیلم کمدی چه الگوهایی در ذهنتان بود.

به همه ژانرها علاقه دارم و کمدی ژانر محبوبم است. خیلی فیلم می‌بینم و با خیلی از کمدی‌سازان جهان آشنا هستم و تعقیب می‌کنم. البته ناگفته نماند این فیلم کمدی نیست؛ یک فیلم مفرح است که لحظاتی شاد دارد که ترکیب موسیقی، کمدی و لحظاتی عاشقانه است.

 مسیری که به عنوان یک فیلم‌ساز خانم در سینمای ایران قدم در آن گذاشتید جالب است. برخلاف اغلب فیلم‌سازان خانم سراغ ساخت فیلم کمدی رفتید؛ اما بیش از آغاز مسیر، ادامه این روند از سمت شما در سینما جالب‌تر است. قصد دارید چطور ادامه دهید؟

زنان فیلم‌ساز ما در گذشته بسیار محدود بودند. هرچند در حال حاضر هم به نسبت فیلم‌سازان مرد، زیاد نیستند. فکر می‌کنم وقتی خانم‌ها فیلم‌سازی را انتخاب می‌کنند، سعی می‌کنند به سمت ساخت آثاری بروند که به مشکلات جامعه اشاره می‌کند و سعی در حل‌کردن آنها دارند. این رویکرد برای یک فیلم‌ساز به نظرم آسیب‌زننده است. با این نگاه فیلم به‌شدت شخصی می‌شود و مخاطب عام ندارد. به نظرم باید دید سینما به چه مسیری می‌رود و در همان مسیر حرکت کرد. سینما شغل ما‌ست. من سال‌ها درس خواندم که سینما شغلم باشد. نباید مشکلات شخصی خودم را در فیلم‌هایم مطرح کنم. قطعا زمانی که فیلم می‌سازم باید به درصدی از مردم فکر کنم. در بسیاری از مواقع شاید کارگردان از علایق شخصی خودش بگذرد تا مخاطب حس بهتری داشته باشد. در فیلم‌سازی مسائل و مشکلات شخصی‌ام فقط برای خودم مهم است نه برای دیگران. بنابراین سعی ندارم در ادامه به دغدغه‌های شخصی‌ام در سینما پاسخ بدهم و به دنبال حل‌کردن مشکلات پیرامونم باشم. اما در مورد حضور زنان در سینمای ایران باید گفت که به نظرم خانم‌ها مسیر خوبی را جلو آمدند و موفق هم هستند. به هر حال نگاه متفاوتی نسبت به آقایان دارند. هرچند نمی‌خواهم بین زن و مرد در سینما خط‌کشی کنم، اما باید پذیرفت وقتی خانم‌ها وارد سینما می‌شوند و فیلم‌سازی را ادامه می‌دهند، نگاه دیگری را با خودشان می‌آورند. تنوع فیلم‌سازی بیشتر می‌شود. اما این فضا متأسفانه با یک‌سری محدودیت‌ها، اعمال نظر‌ها و باندبازی‌ها همراه است و این موضوعات یک مقدار فضا را برای کار سخت می‌کند. خاطرم هست سال‌هایی که دانشجو بودم 70 یا 80 دانشجوی فیلم‌ساز زن داشتیم. هیچ‌کدام از آنها فیلم‌ساز نشدند یا تعداد محدودی از آنها جذب شغل‌های دیگر در سینما شدند. فضا در سینمای ما برای خانم‌ها بسیار محدود است. در همان دانشگاهی که من درس خواندم، خیلی از همکلاسی‌های مرد، در حال حاضر در سینما و در حوزه‌های مختلف مشغول به کار هستند. من هم برای فیلم‌سازشدن موانع بزرگ و جدی را گذراندم اما پیگیر بودم و ادامه دادم. برای ساخت فیلم اولم چهار سال زمان گذاشتم. آن‌قدر مشکلات سر راهم بود که می‌توانستم در هر لحظه از این مسیر خسته شوم و برگردم، اما فکر کردم باید ادامه داد.

  ظاهرا مسیر سختی در ساخت فیلم اول داشتید. در اکران چطور؟

به هر حال جایی زندگی می‌کنیم که هر روزمان غافلگیری است و اتفاقات غیر قابل پیش‌بینی رخ می‌دهد. برای من هم اکران فیلم اولم به همین شکل بود. قرار بود شهریور یا نهایتا مهر‌ماه سال گذشته فیلم را اکران کنیم، اما حوادثی در کشور رخ داد که عملا اکران فیلم را دچار مشکل کرد و نمایش فیلم عقب افتاد. بعد از آن اکران فیلم به مراتب سخت‌تر شد؛ چراکه بسیاری از مردم اساسا سینما‌رفتن را ترک کرده بودند. برخی از مردم در دوران کرونا سینمارفتن را تعطیل کرده بودند و این عادت همچنان برایشان حفظ شده است و ترجیح می‌دهند در خانه فیلم ببینند. برخی دیگر هم بنا به شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور سینما دیگر اولویتشان نیست. در چنین شرایطی نمایش‌دادن فیلم تماما ریسک است. فکر می‌کنم از بهمن سال گذشته کمی سینماها رونق گرفت و مردم به سالن‌ها آمدند. طبیعی بود که نمی‌توانستیم به اکران نوروزی فکر کنیم. به ما اکران نمی‌دادند. در اکران‌های نوروز به هر حال قدیمی‌تر‌های سینما و آنهایی که حق آب و گل دارند در اولویت هستند. به افرادی که تازه‌وارد هستند سخت می‌گیرند و به فیلم‌های آنها اغلب اکران نمی‌دهند. قبلا هم گفتم که در چه شرایطی فیلم اکران شد بدون تبلیغات با سالن‌های کم در ساعت‌های بد. در آخر ما با شوخی و طنز تلخی روزگارمان را می‌گذرانیم. از دوره مغول‌ها تا به امروز این طنز از ایرانی‌ها جدا نشده چه در ادبیات، چه تئاتر و چه سینما. هرچه بیشتر کسی رنج‌دیده باشد، به همان میزان معتقدم که شوخ‌طبع می‌شود. تنها با عمیق‌ترین درد و رنج است که کسی قدرت واقعی استفاده از شوخی را پیدا می‌کند.