وقتی زنان قربانیان پنهان و آشکار مواد مخدر میشوند
برای دمی در این جهان نبودن
به واسطه یک کار تحقیقاتی با «سین» آشنا شدم. زنی حدودا 40ساله با سه فرزند که آخری ناخواسته بود. در سنین کم به اجبار خانواده با مردی معتاد ازدواج کرد. مردی که نهفقط شغلی نداشت؛ بلکه درآمد بخور و نمیر «سین» را هم گهگاه با دعوا و کتک از او میگرفت. «سین» برای تأمین مخارج فرزندانش در خانه دیگران نظافت میکرد. به خاطر کارهای سنگینی نظیر جابهجاکردن مبل و یخچال در خانه این و آن، دیسک کمر گرفته بود؛
الهام ذاکری-فعال اجتماعی در حوزه زنان: به واسطه یک کار تحقیقاتی با «سین» آشنا شدم. زنی حدودا 40ساله با سه فرزند که آخری ناخواسته بود. در سنین کم به اجبار خانواده با مردی معتاد ازدواج کرد. مردی که نهفقط شغلی نداشت؛ بلکه درآمد بخور و نمیر «سین» را هم گهگاه با دعوا و کتک از او میگرفت. «سین» برای تأمین مخارج فرزندانش در خانه دیگران نظافت میکرد. به خاطر کارهای سنگینی نظیر جابهجاکردن مبل و یخچال در خانه این و آن، دیسک کمر گرفته بود؛ اما پولی برای دوا و درمان نداشت. صاحبخانه جوابش کرده بود و هر لحظه ممکن بود اسباب و اثاثشان را توی خیابان بریزد. این زن از همسر معتادش بیزار بود. حتی یک بار تقاضای طلاق کرده بود، میگفت: «نمیدانم چرا دادگاه بچهها را به پدر میدهد؟ مادر بچهها را به دنیا میآورد، برایشان اینهمه جان میکند و بزرگشان میکند، دست آخر بچهها را به پدر میدهند. آخر این مرد معتاد که نمیتواند بچه بزرگ کند». به خاطر بچههایش از طلاق صرفنظر کرده بود و به کشیدن بار زندگیای که بسیار بیش از توانش بود، ادامه میداد. همینطور که برایم درددل میکرد و اشک توی چشمهایش جمع شده بود، میگفت: «گاهی با خودم فکر میکنم که خودم هم کمی مواد مخدر مصرف کنم. میگویند آدم را آرام میکند، نه؟».
درحالیکه بیش از 50 درصد زندانیان در کشور به دلیل جرائم مرتبط با مواد مخدر در زندان هستند، در میان جرائم زنان زندانی نیز اعتیاد به مواد مخدر یکی از بالاترین آمارها را به خود اختصاص میدهد. از طرفی، تحقیقات نشان میدهند که اگرچه تعداد زنان معتاد بسیار کمتر از مردان معتاد است؛ اما سرعت رشد تعداد زنان معتاد در سالهای اخیر، بیش از سرعت رشد مردان معتاد بوده است. برخی تحقیقات سرعت افزایش تعداد زنان معتاد را در برخی سالها در ایران تا سه برابر بیشتر از مردان، برآورد کردهاند1.
تحقیقات بسیاری نشان دادهاند که میان اعتیاد و جایگاه اقتصادی و اجتماعی فرد ارتباط مستقیمی وجود دارد. سطح تحصیلات، وضعیت درآمد و امید به آینده ازجمله عواملی هستند که بر اعتیاد فرد اثرگذارند1. اعتیاد، امری مجزا از وضعیت کلان اقتصادی و اجتماعی کشور نیست و نباید صرفا بهعنوان امری فردی بررسی شود. اعتیاد زنان نیز از این قاعده مستثنا نیست. نمیتوان افزایش میزان اعتیاد زنان را بدون درنظرگرفتن وخامت اوضاع اقتصادی حاکم بر کشور و نیز تبعیض جنسیتی علیه زنان، تحلیل کرد. زنان معتاد کسانی هستند که تحت تبعیض مضاعف قرار دارند. از یک سو آنها به صورت پیشینی در جامعهای تحت تبعیض جنسیتی زندگی میکنند که بسیاری از حقوق اولیهشان را صرفا به دلیل زنبودن، به رسمیت نمیشناسد. از سوی دیگر، این زنان هستند که به دلیل تابوهای اجتماعی، بخش بزرگی از بار حفظ آبروی خانواده را بر دوش میکشند. بههمیندلیل اعتیاد زنان با واکنش شدیدتری از سوی خانواده و اجتماع روبهرو میشود؛ امری که زنان معتاد را بیشازپیش نامرئی میکند. آنها به دلیل ترس از واکنشهای اجتماعی، بیشتر از مردان خود را مخفی و دیرتر هم برای درمان اقدام میکنند. به همین دلیل است که نمیتوان چندان به آمار رسمی درباره تعداد زنان معتاد اکتفا کرد. تعداد واقعی این زنان، احتمالا بسیار بیشتر از آمار رسمی است.
در تمام این سالها، بخش عمده سیاستهای مبارزه با مواد مخدر، بر مبارزه با کاهش عرضه به جای مبارزه با کاهش تقاضا متمرکز بوده است. بههمیندلیل آمارهای شفاف و دقیقی درباره تعداد معتادان و وضعیت آنها در دست نیست. حتی در مواردی، سیاستهای کلان معطوف به انکار وجود آسیبهای اجتماعی نظیر اعتیاد، بهویژه اعتیاد زنان بوده؛ امری که اعتیاد زنان را بیشازپیش به پدیدهای زیرزمینی تبدیل کرده است. پنهان و نامرئیشدن زنان معتاد، بیشازپیش آنها را در معرض انواع مخاطرات قرار میدهد. این زنان از یک سو در معرض خشونت فیزیکی، جنسی و تجاوز قرار دارند و از سوی دیگر مستعد ابتلا به بیماریهای ناشی از استفاده از سرنگ آلوده و امثالهم، نظیر ایدز و هپاتیت هستند.
علاوهبراین مسائل مرتبط با بارداری، اعتیاد زنان را بغرنجتر هم میکند. رنجی که این زنان در طول دوره بارداری متحمل میشوند، سرنوشت فرزندانشان و بیماریهایی که به واسطه اعتیاد مادر قابل انتقال به نوزاد است، بر پیچیدگیهای مواجهه با معضل اعتیاد زنان میافزاید. در سالهای اخیر، به واسطه سیاستهایی که از سوی مسئولان در زمینه افزایش باروری زنان اتخاذ شده است، نظیر جمعآوری وسایل رایگان پیشگیری از بارداری، احتمالا معضلات مربوط به بارداری زنان معتاد افزایش یافته است.
بخش بزرگی از این زنان، به دلیل طرد از جانب خانواده، در نهایت مجبور به کارتنخوابی میشوند که آنها را از قبل هم آسیبپذیرتر میکند. نبود کمترین حمایت اجتماعی و آموزشی برای خانوادههای افراد معتاد، درمان و بازپروری آنها را اگر نگوییم ناممکن، بسیار دشوار میکند.
نکته درخورتوجه درباره زنان معتاد در ایران، نقش پررنگ مردان خانواده در اعتیاد آنهاست. در سال 1386 مدیرکل درمان و بازپروری ستاد مبارزه با مواد مخدر، اظهار کرد که 54 درصد زنان معتاد از طرف همسران خود به ورطه اعتیاد افتادهاند1. در کنار زنانی که به شکل مستقیم از طرف همسرانشان معتاد شدهاند، زنانی هم هستند که برای فرار از خشونت خانگی از سوی پدر، برادر و همسر به اعتیاد روی میآورند. مجموعه این عوامل حل معضل اعتیاد زنان را بدون در نظر گرفتن تبعیض و ستمی که آنها در خانواده و از جانب پدران و همسران خود متحمل میشوند، ناممکن میکند. به همین دلیل است که مبارزه با اعتیاد زنان بهعنوان پدیدهای که در سالهای اخیر با سرعت درخورتوجهی در حال افزایش است، بدون تغییر در سیاستهای کلان کشور درباره زنان ممکن نیست. بدون وجود قوانینی که حقوق زنان را در خانواده و ازدواج به رسمیت بشناسد و بدون وجود حمایتهای اجتماعی مؤثر از زنانی که تحت خشونت خانگی قرار دارند و بدون وجود امکاناتی برای اشتغال و استقلال اقتصادی زنان، نمیتوان جلوی زنانهشدن اعتیاد را گرفت.
منابع:
1- مدنی، سعید (1400)، جامعهشناسی اعتیاد، از افیون تا کریستال، تهران: نشر کتاب پارسه.