گفتوگو با آرش میلانی، عضو شورای پنجم
سد ساختوساز در باغات شکسته میشود
اصلاح مصوبه خانهباغ اولین تغییری بود که مدیریت شورای شهر در دوره ششم از همان روزهای ابتدایی آغاز به کارش به دنبال آن بود؛ مصوبهای که شورای پنجم آن را جایگزین مصوبه برجباغ کرده بود. به گفته بسیاری از کارشناسان، مصوبه برجباغ طی یک دهه، انگیزه ساختوساز در باغهای تهران و تخریب چندین هکتار باغ ارزشمند تهران را فراهم کرد.سال گذشته شهرداری تهران لایحهای برای اصلاح دستورالعمل ماده ۱۴ قانون زمینشهری به شورای شهر تهران ارائه داد؛
اصلاح مصوبه خانهباغ اولین تغییری بود که مدیریت شورای شهر در دوره ششم از همان روزهای ابتدایی آغاز به کارش به دنبال آن بود؛ مصوبهای که شورای پنجم آن را جایگزین مصوبه برجباغ کرده بود. به گفته بسیاری از کارشناسان، مصوبه برجباغ طی یک دهه، انگیزه ساختوساز در باغهای تهران و تخریب چندین هکتار باغ ارزشمند تهران را فراهم کرد.سال گذشته شهرداری تهران لایحهای برای اصلاح دستورالعمل ماده ۱۴ قانون زمینشهری به شورای شهر تهران ارائه داد؛ لایحهای که با مخالفت شدید کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران روبهرو شد. آن زمان سیدآرش حسینیمیلانی، رئیس کمیته محیط زیست و خدمات شهری شورای پنجم شهر تهران، با انتشار متن این لایحه، نسبت به آن هشدار و آن را به نوعی بازگشت به بلندمرتبهسازی در باغهای شهر تهران توصیف کرد. به گفته او فاجعهای بدتر از برجباغ، آینده شهروندان را تهدید خواهد کرد و باغخواران در کمین تصمیمگیری مدیران شهری نشستهاند. شهرداری تهران دوباره لایحه گذشته را با تغییراتی به شورای شهر تهران ارسال کرده است. میلانی این لایحه را هم مجهز به «ارههایی برندهتر» برای «دریدن بقایای باغات تهران» میداند. با او درباره لایحه جدید شهرداری درخصوص اصلاح دستورالعمل ماده ۱۴ قانون زمین شهری گفتوگو کردهایم.
بعد از مخالفتها با لایحه سال گذشته درباره تصمیمگیری برای ساختوساز در باغات باقیمانده تهران، دوباره این لایحه به شورای شهر ارسال شده است. لایحه جدید چه تفاوتهایی با لایحه قبلی دارد؟
لایحه برجباغ جدید که به شورای شهر داده شده، تغییر چندانی ندارد؛ تنها مقداری ویراستاری شده و جدولی را به آن اضافه کردهاند که بر اساس آن، باغات زیر 10 هزار متر را به لحاظ سطح اشغال و تعداد طبقات دستهبندی میکند. در لایحهای که سال گذشته ارائه شده بود، برای باغات زیر 10 هزار متر کلیتر تصمیم گرفته بودند و برای سطح اشغال حداکثر 30 درصد عرصه مشخص شده و تعداد طبقات را هم مطابق با طرح تفصیلی در پهنه مجاور یعنی آن منطقهای که ملک واقع شده، در نظر گرفته بودند. در لایحه جدید باغات بر اساس متراژ تقسیمبندی شده و در متراژهای پایین سطح اشغال -یعنی تا 750 متر، 40 درصد سطح اشغال و البته تعداد طبقات کمتر- افزایش یافته است. یعنی حداکثر سه طبقه و بعد به تدریج 750 تا هزار متر و از هزار تا هزارو 500 متر 35 درصد سطح اشغال است، ولی تعداد طبقات چهارطبقه و ششطبقه شده و هزارو 500 تا دو هزار متر و همینطور دو هزار متر تا بیشتر سطح اشغال 30 درصد شده است و البته تعداد طبقات مجاز دیگر به 9 و 11 طبقه رسیده است. نکتهای که در این لایحه خطرناکتر شده، این است که در آن گفته شده هرگونه احداث بنای بلندمرتبه 12طبقه و بیشتر با سطح اشغال بیش از 30 درصد در باغات با ارائه «طرح امکانسنجی» قابلیت رسیدگی در کمیسیون ماده 5 را خواهد داشت. به عبارت دیگر، سر تصویب این جدول و بهخصوص تبصرهای که برای دو هزار متر و بیشتر گذاشته شده، آخرین سدهایی که جلوی برجسازی و بلندمرتبهسازی در باغات وجود داشت، کلا شکسته خواهد شد و این سیل تخریب، باغات شهر را کاملا زیر آب خواهد برد! همچنین در نسخه سال گذشته بلندمرتبهسازی به 10 هزار متر به بالا محدود شده بود و حالا در نسخه جدید، آن را از دو هزار متر بیشتر گذاشتهاند؛ یعنی امکان بلندمرتبهسازی با توجه به مجوزی که کمیسیون ماده 5 میتواند بدهد، از دو هزار متر به بالا آغاز میشود، درحالیکه در لایحه گذشته این مجوز برای باغات بالای 10 هزار متر بود. سایر موارد اصطلاحی عبارتی بوده و از همان ساختار تبعیت میکند.
به نظر میآید تصمیمگیران و مدیران این دوره از مدیریت شهری تأکید دارند که مصوبه خانهباغ را حذف و مصوبهای تازه جایگزین آن کنند. اگر لایحه جدید به صحن بیاید و بتواند رأی اکثریت را به دست بیاورد، آیا نهاد نظارتی دیگری میتواند مقابل این تصمیمگیری که به گفته شما زیر آب رفتن باغات باقیمانده تهران است، بایستد؟
البته مکانیسمهای بالادستی وجود دارد، ازجمله فرمانداری تهران که میتواند ورود پیدا کند؛ کمااینکه در شورای پنجم هم در برخی از مصوبات اعمال نظر میکرد. البته با توجه به تغییرات مدیریتی و فضایی که وجود دارد، من امید چندانی ندارم در سطح فرمانداری با مصوبه احتمالی در این رابطه مخالفتی شود.
بحث بعدی هم شورای عالی معماری و شهرسازی است که با توجه به عملکرد شهرداری تهران در بحث بافتهای فرسوده و کشمکشهایی که با این شورا داشتند (و به نوعی عقبنشینی این شورا و پیشبردن کار توسط شهرداری تهران) به نظر میآید آنجا هم بتوانند کار را جلو ببرند. این مایه نگرانی بسیار فعالان محیط زیست و علاقهمندان به شهر تهران است که شورای عالی معماری و شهرسازی هم نتواند از این ضوابط حفاظت کند. کمیسیون ماده 5 هم تابهحال به صورت موردی (البته در برخی پروندههایی که مطرح شده و رسانهها هم چند مورد آن را پوشش دادهاند) مجوز ساختوساز و بلندمرتبهسازی داده است (کمیسیون ماده 5 تهران)، ولی با تصویب این لایحه اختیاراتی پیدا میکند که همانطور که اشاره شد با یک طرح امکانسنجی (که به اشکال مختلف قابل ارائه است) کمیسیون ماده 5 میتواند بر اساس درخواستهای حداکثری سازندگان بیاید حد وسط را بگیرد (مثلا 20 طبقه را به 15 طبقه تغییر دهد) و این خساراتش را قطعا به باغات وارد خواهد کرد؛ چون به هر صورت متأسفانه در مدیریت شهری فعلی نگاه اقتصادی حاکم است و در طرف شهرداری، صدور مجوزهای ساختوساز در عرصههای باغ شهر تهران به شکل یک موضوع درآمدزا دیده میشود.
در لایحه گذشته، درخصوص زمینهای زراعی هم هشدارهایی داده بودید. در این لایحه آن نگرانی برطرف شده یا همچنان هست؟
نه. آنجا هم آن نگرانیها وجود دارد و تغییری نکرده است. همانطور که گفتم تنها یک جدول در حوزه ساختوساز اضافه شده است؛ یعنی این خطر در مورد اراضی کشاورزی شهر وجود دارد که زیر ساختوساز برود. در این مدت، فشار طرح ملی مسکن و تشویق انبوهسازان به ساختوساز میتواند عامل محرکی باشد که این تغییر کاربریها در مزارع کشاورزی سختگیرانهتر پیگیری شود. مولدسازی هم میتواند این وسط به کمک بیاید و برخی از این اراضی، مازاد تشخیص داده شود و از کانال مولدسازی هم تغییر کاربریهای بیشتری رخ دهد که آن هم داستان دیگری است. در حوزه باغات و اراضی کشاورزی ما شاهد هستیم رویکردی که تلاش میکرد منافع اقتصادی استفاده از باغ را با کارکردهای اکولوژیک باغ سازگار کند، کلا در لایحه جدید (و همینطور از لایحه قبلی) حذف شده است؛ یعنی کاربریهایی مثل باغتالار، خانه سالمندان و زیرساختهای آموزشی و درمانی که برای باغات باقیمانده در نظر گرفته شده بود، همه در آن جدول حذف شدهاند. این در حالی است که میدانید در شهر تهران چقدر کمبود فضاهای گردشگری و فضاهای سلامت سالمندان داریم و این شهر در آینده تقاضاهای زیادی برای این موضوع خواهد داشت، ولی متأسفانه ما عرصههای متناسب با این موضوع را تبدیل به برجهای سیمانی کردهایم. ما با این نوع تصمیمگیریها شمیرانات و مناطق یک و دو را (که تراکم جمعیتیشان همین حالا هم از ظرفیت طرح جامع و تفصیلیاش عبور کرده) به پارکینگهای بزرگ مملو از اتومبیل تبدیل میکنیم که اعصابخردکنیهای وحشتناک برای ساکنانش به دنبال دارد. در حال حاضر منافع کوتاهمدت اقتصادی حاکم است و دیدگاه مدیریت شهری فعلی تحت عنوان حقوق مکتسبه و کمک به بخش ساختوساز، منافع اقلیتی را بر نیازهای زیرساختی و حیاتی یک اکثریت دوستان ترجیح میدهد.