|

‌طالبان چرا تغییر کند؟

تغییر سریع در رفتار طالبان ساده نیست، اما روزنه امید باقی است، ریچارد بنیت، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور افغانستان می‌گوید که با وجود انتشار گزارش‌های متعدد از وضعیت حقوق بشر در افغانستان، تغییر سریع در رفتار طالبان کاری ساده نیست.

‌طالبان چرا تغییر کند؟

سهیل احساندوست: تغییر سریع در رفتار طالبان ساده نیست، اما روزنه امید باقی است، ریچارد بنیت، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور افغانستان می‌گوید که با وجود انتشار گزارش‌های متعدد از وضعیت حقوق بشر در افغانستان، تغییر سریع در رفتار طالبان کاری ساده نیست. بحث‌ها روی عملکرد گروه طالبان از بدو قدرت‌گیری این گروه در کابل و به‌وجودآوردن تغییر در رفتار این گروه دو سالی می‌شود که جریان دارد و جهان با رویکرد مصالحه‌جویانه همچنان امیدوار به اصلاح ساختارهای رفتاری این گروه است، گروه طالبان با ساختار فکری انحصارگرایانه و دگم‌اندیش خویش نه‌تنها رویکرد مثبتی از خود در مقابل مردم افغانستان و جهان نشان نداده است، بلکه روزبه‌روز به رفتار اصطکاک‌آمیزش با مردم افغانستان و جامعه جهانی شدت می‌بخشد.

اینکه ماروین واینبام می‌گوید: «طالبان مانند یک دولت رفتار نمی‌کنند» متأسفانه واقعیتی است که جهان با مسامحه از کنار آن عبور کرده و می‌کند و تابه‌حال هیچ‌گونه برخورد جدی با این رفتار طالبان از طرف جامعه جهانی در راستای اصلاح این گروه صورت نگرفته است و تنها رویکرد جامعه جهانی در مقابل طالبان کنارآمدن با این گروه تحت هر شرایطی بوده و بس. ماروین واینبام، محقق امور افغانستان در مؤسسه خاورمیانه مستقر در واشنگتن، می‌گوید که جامعه جهانی نگران افغان‌های قحطی‌زده برای تعامل با طالبان است، اما طالبان مانند یک دولت رفتار نمی‌کنند. نگرانی جامعه جهانی از وضعیت مردم افغانستان و تعامل با گروه طالبان در جهت کمک به مردم افغانستان سیاست نادرستی است که صرفا کاربرد آن تقویت این گروه بوده و اینکه با این رفتارهای جهان در مقابل طالبان انتظار اصلاح این گروه ممکن باشد، بعید به نظر می‌رسد که انتظارات جامعه جهانی و مردم افغانستان برآورده شود.

ادعای شورای امنیت مبنی بر اینکه خطر تروریسم در افغانستان و منطقه در حال افزایش است، چیز جدیدی نیست، زیرا حتی قبل از به‌قدرت‌رسیدن طالبان در افغانستان این تهدید وجود داشته و در این دو سالی که از حکومت این گروه می‌گذرد، این هشدار‌ها بارها و بارها تکرار شده و موضوع جدیدی نمی‌تواند باشد. رویکرد جهان نسبت به طالبان و شرایط افغانستان صرفا با اظهار نگرانی نه‌تنها مشکلی را حل نکرده بلکه تنش‌ها و چالش‌های بسیاری را برای مردم افغانستان، کشورهای منطقه و حتی جهان پیش آورده است.

گروه تحلیل و نظارت کمیته تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد در گزارش اخیر خود درباره وضعیت افغانستان، سیاست‌های حکومت طالبان را بررسی کرده و گفته است که طالبان به «سیاست‌های انحصاری دهه ۹۰» بازگشته و تهدید هراس‌افکنی در افغانستان و منطقه رو به افزایش است. جهان خوش‌بین با شعارهای تغییر گروه طالبان، امیدوار بود که واقعا این گروه تغییر کرده باشد، اما با گذشت زمان و تحکیم پایه‌های حکومت طالبان در کابل مشخص شد که این شعارها در اصل چیزی جز فریب افکار عمومی بیش نبوده و طالبان با استفاده از این ترفند توانستند که توجه جهان را به خود جلب کنند و با گروگان‌گرفتن یک ملت سعی در امتیازطلبی بیشتر از جهان دارند.

فاکس‌نیوز به نقل از مدیر آمریکایی یک سازمان غیرانتفاعی در افغانستان نوشت که در تنش اخیر مرزی طالبان و ایران، طالبان «۲۰ هزار جنگجو و دو هزار بمب‌گذار انتحاری» را به مرز فرستاده بود. یکی از کارکرد‌های طالبان ایجاد تنش در منطقه است و این گروه ظرفیت و پتانسیل این ناامنی را در خود دارد، تنش با پاکستان و ایران نمونه‌ای از این کارکرد طالبان می‌تواند باشد. دولت پاکستان یکی از عوامل تشدید حملات تروریستی در پاکستان، به‌قدرت‌رسیدن طالبان در افغانستان می‌داند. وزیر خارجه پاکستان در مصاحبه با الجزیره گفت کشورش با تهدیدهای امنیتی تحریک طالبان پاکستانی مواجه است. بلاول بوتو زرداری تأکید کرد که پس از تسلط طالبان بر افغانستان، پاکستان با حملات تروریستی متنوعی روبه‌رو شده است. نگاه طالبان به قدرت و انحصار آن در تفکر این گروه به هر قیمتی و با استفاده از هر وسیله‌ای از کارکرد‌های اصلی این گروه بوده و هست، خشونت‌گرایی و افراطی‌گری جزء ذات این گروه ستیزه‌جو از بدو پیدایش آن بوده و توقع اصلاح این رفتار، آن‌هم با رفتار‌های مسالمت‌آمیزی که از طرف جامعه جهانی در مقابل این گروه صورت می‌گیرد، نمی‌تواند عقلانی باشد. استراتژی‌ای که امروز جهان در مقابل این گروه در پیش گرفته، از اول مشخص بود که محکوم به شکست است، اما در این میان این ذهنیت بیشتر به واقع نزدیک است که جامعه جهانی در پشت پرده چندان هم با سیاست‌های طالبان مخالف نیست و این را می‌توان از رفتار کشورهای منطقه و جامعه جهانی حدس زد.

لانگ‌وار ژورنال، یک رسانه آمریکایی در گزارشی نوشته که تعدادی از اعضای شبکه القاعده به‌عنوان مدیران کلیدی در اداره طالبان کار می‌کنند. در این ژورنال از معاون اداره استخبارات طالبان، مدیر آموزشی وزارت دفاع، والی کاپیسا و نورستان به عنوان افراد القاعده در اداره طالبان یاد شده است. با همه اسناد و مدارکی که از کارکرد‌های تروریستی و حمایت از گروه‌های ستیزه‌جو و افراط‌گرا توسط طالبان ارائه می‌شود، اما متأسفانه آن‌چنان که باید در مقابل طالبان برخوردی صورت نمی‌گیرد، انگار جامعه جهانی صرفا با اظهار نگرانی و محکوم‌کردن رفتار طالبان می‌خواهد که طالبان راه اصلاح را در پیش بگیرند و گزینه دیگری روی میز نیست.

عبدالسلام حنفی، معاون رئیس‌الوزرای طالبان، گفت که تحریم‌های بین‌المللی راه‌حل مؤثر برای اعمال فشار بر طالبان نیست. او بدون ‌اشاره به شروط‌ کشورهای جهان برای گفت‌و‌گو و شناسایی رسمی گفت کشورها «راه تعامل با طالبان را در پیش بگیرند». در واقع اینکه این مقام طالبان از جهان می‌خواهد که با آنها راه تعامل را در پیش بگیرند، عجیب به نظر می‌رسد، چراکه جهان در یک تعامل خوب و سازنده‌ با طالبان قرار دارد و طالبان اولین و تنها گروه تروریستی، افراط‌گرا و تندروی است که جهان از در تعامل با آنها با مسالمت به پیش می‌رود.

با وجود اینکه این گروه هنوز به رسمیت شناخته نشده و مشروعیت سیاسی ندارد اما روند واگذاری سفارت‌های افغانستان به این گروه و سیر تعاملات سیاسی و اقتصادی جامعه جهانی با این گروه نشان می‌دهد که جهان رضایتمندی خاصی را از این وضعیت در افغانستان دارد و اینکه رفتار‌های این گروه در ظاهر محکوم می‌شود، چیزی جزء سیاست‌بازی و ترفندهای دیپلماسی نمی‌تواند باشد. انتظارات جهان از طالبان و طالبان از جهان یک پارادوکس کامل است و دقیقا این انتظارات تفاوت 180درجه‌ای با هم دارند، جهان خواستار رفتار مسالمت‌جویانه از یک گروه تروریستی و ستیزه‌جو دارد و طالبان بدون اینکه تغییری در رویکرد و رفتارش به وجود بیاورد خواستار مشروعیت و به رسمیت شناخته‌شدن است.

اینکه طالبان چرا باید تغییر کند؟ سؤالی است که ذهن اکثر مردم افغانستان را به خود مشغول کرده است و پاسخ منطقی نمی‌توان برای آن پیدا کرد. چیزی که عجیب به نظر می‌رسد، برخلاف همه هشدارهایی که درمورد رفتار گروه طالبان داده می‌شود، متأسفانه رقابت عجیبی بین کشورهای منطقه و جهان در نزدیکی با این گروه به وجود آمده است و هرکدام از این کشورها سعی در جلب توجه گروه طالبان دارند و با وجود رفتار‌های ساختارشکنانه این گروه در عرصه حکومت‌داری، نقض حقوق بشر و حمایت‌های مستقیم از تروریسم منطقه‌ای و بین‌المللی بازهم جهان با مماشات از کنار رفتارهای این گروه عبور می‌کند و صرفا به دادن هشدار و محکوم‌کردن این رفتار‌ها بسنده می‌کند.

بعد از به‌قدرت‌رسیدن طالبان ایجاد و گسترش مدارس دینی دلخواه این گروه برای پرورش تندروان برای اهداف تروریستی افزایش چند برابری داشته و همه کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و سازمان‌های بین‌المللی از این موضوع به‌خوبی آگاهی دارند و تاکنون در جهت کنترل این رفتار طالبان هیچ واکنشی نشان نداده‌اند و اینکه در آینده نزدیک منطقه آبستن حوادث وخیمی خواهد بود، بر هیچ‌کسی پوشیده نیست و به احتمال زیاد استقرار گروه طالبان در کابل در جهت برهم‌زدن امنیت منطقه و منافع قدرت‌های بزرگ طرح‌ریزی شده و ادامه جنگ‌های نیابتی، راهبردی است که قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در افغانستان به‌دنبال آن هستند و اینکه انتظار داشته باشیم طالبان اصلاح شوند یا رفتارشان را انسانی کنند، به دور از واقعیت‌های موجود است؛ دلیلی ندارد که طالبان تغییر کند.