زیباسازی بیرحمانه
درحالیکه از قدیم دنیای طبابت بر پایه بیماران و دردهایشان و پزشکان و درمانهایشان استوار بوده، در دو دهه گذشته یک دنیای موازی با این دنیا شکل گرفته که بر پایه پول زیباجو و قدرت بازاریابی پزشکان استوار بوده است.
درحالیکه از قدیم دنیای طبابت بر پایه بیماران و دردهایشان و پزشکان و درمانهایشان استوار بوده، در دو دهه گذشته یک دنیای موازی با این دنیا شکل گرفته که بر پایه پول زیباجو و قدرت بازاریابی پزشکان استوار بوده است. با تشدید فشارهای اقتصادی بر قشر جوان پزشکی و دلسردی قشر مذکور از انجام کارهای درمانی (همان قضیه عمل آپاندیسیت به قیمت ۲۰۰ هزار تومان که در رسانه ملی هم درباره آن صحبت شد)، دنیای طب زیبایی بزرگتر شده و شکل و شمایل جدیدی به خود گرفته است. اگرچه به نظر اینجانب وضعیت فعلی عملهای زیبایی به قول منتقد معروف سینما «سخیف» و «ماقبل طبابت» است و لیاقت هیچگونه تحلیل کارشناسانهای ندارد، ولی شکل عجیب فعلی دنیای طب زیبایی حداقل در ژانر سینمای وحشت قابل ارزیابی است. از سناریو شروع کنیم؛ جایی که فرهنگ غلط زیبایی حاکم بر جامعه، تأثیر منفی فضای مجازی، نبود اعتمادبهنفس در خیل عظیمی از جوانان و صدالبته مشکلات روانشناختی درماننشده، زیباجویان را پای میز مذاکره دلالان و کارچاقکنها میکشد تا چهره اصیل و بیعیبونقص خود را به عملهای مضحک زیبایی بسپارند. در بخش بازیگران این سینمای مخوف، در بسیاری از مراکز خبری از پزشک نیست و تکنیسینهای اتاق عمل، منشیها و کمکجراحها نقش اول را بازی میکنند و بدون حضور پزشک و بدون دانش و عقلانیت پزشکی شروع به تراشیدن پیکر زیباجو میکنند، گویی میکل آنژ هستند و به جان کوه و سنگ افتادهاند. در میزانسن، شما را به پیجهای فعالان این عرصه ارجاع میدهم؛ جایی که هنر این عزیزان و تولید اثری در ژانر وحشت به اوج میرسد. زیباجوی بینوا و بختبرگشته روی تخت یک اتاق مسکونی دراز کشیده، با چند پرده و نایلون اتاق عمل را شبیهسازی کردهاند، خبری از متخصص بیهوشی و تکنیسین بیهوشی نیست، ابزار غیراستاندارد اتاق عمل همراه داروهای جراحی به شکل زیرزمینی تهیه شده و از در و دیوار صحنه آویزان است، یک پزشکنما با کلاه توپتوپی و لباس اتاق عمل با طرح همبرگر و چیپس در حال توضیح عمل است؛ درحالیکه یک ساکشن غیراستریل را تا انتها در غبغب بیمارش فروکرده و در حال انجام لیپوساکشن است! میزانسنی که شایسته دریافت سیمرغ بلورین وحشیانهترین صحنه طبابت است! و نهایتا در بخش تدوین، ویدئوها تقطیع میشود و وضعیت بعد از عمل مریض نشان داده میشود؛ درحالیکه پایان فیلم باز میماند و کسی خبردار نمیشود قربانی این جنایت پزشکی چند ماه یا چند سال بعد از عملش زنده میماند و دوباره میتواند غذا بخورد یا راه برود. از دنیای سینما به دنیای طبابت برگردیم. اولین نکته این است که اساسا مسئول این دنیای موازی کیست؟ آیا باید نظام پزشکی یا وزارت بهداشت ورود کنند؟ دومین نکته اینکه مسئولیت فرهنگسازی در این زمینه کیست؟ آیا وقت آن نرسیده که رسانهها هم ورود کنند و یک بار دیگر زیبایی را تعریف و تشریح کنند؟ نکته سوم و از همه مهمتر اینکه وقتی زیباجوی ۲۱ساله برای عمل افتادگی پلک مراجعه میکند، یک وجدان نیمهخاموش هم میداند که نباید پلک این مراجعهکننده عمل شود، بلکه او باید به یک مشاور مراجعه کند تا یاد بگیرد متفاوت فکر کند و اعتمادبهنفسش را تقویت کند. و نهایتا، مارادونا را ول کنید غضنفر را بچسبید! یعنی همکاران عرصه پیراپزشکی، تکنیسینهای اتاق عمل، کمکجراحان و... را هم باید یکی کنترل کند تا دست از انجام اعمال جراحی زیبایی بردارند و برگردند به شغل مرتبط خود. نکته پایانی اینکه اقتصاد اعمال جراحی زیبایی هم به مرحله اشباع خواهد رسید (اگر هنوز نرسیده باشد) و بازاریابان و دلالان پا را از این هم فراتر میگذارند و برای پول بیشتر دست به کارهای بدتری خواهند زد. به نظر میرسد فرصت نظارت، فرهنگسازی و مشاوره رو به پایان است.