|

برآوردهایی درباره‌ مسئله گروه واگنر و دولت روسیه

هفته گذشته دیداری با مدیر‌مسئول محترم روزنامه‌ داشتم. در لابه‌لای گفت‌وگوی کوتاه‌مان از من پرسید: «تحلیلت از شورش گروه واگنر چیست؟» در پاسخ به ایشان گفتم نباید عجول بود؛ بخشی از تحلیل‌ها را دیده‌ام؛ اما از همان ساعات آغازین که مسئله شورش مطرح شد و به صدر اخبار رسانه‌های جهان رفت، این برآورد به ذهنم رسید که شاید این حرکت، حرکتی هماهنگ بوده باشد؛

نوید مجیدی-روزنامه‌نگار و تحلیلگر: هفته گذشته دیداری با مدیر‌مسئول محترم روزنامه‌ داشتم. در لابه‌لای گفت‌وگوی کوتاه‌مان از من پرسید: «تحلیلت از شورش گروه واگنر چیست؟» در پاسخ به ایشان گفتم نباید عجول بود؛ بخشی از تحلیل‌ها را دیده‌ام؛ اما از همان ساعات آغازین که مسئله شورش مطرح شد و به صدر اخبار رسانه‌های جهان رفت، این برآورد به ذهنم رسید که شاید این حرکت، حرکتی هماهنگ بوده باشد؛ ولی برای تأیید آن، باید گروه واگنر -یا بخشی از آن- راهی بلاروس شوند؛ اما چون تا این لحظه نیرویی به‌ سوی بلاروس نرفته، هنوز درباره‌اش مطمئن نیستم. ناگهان از غروب و شبِ همان روز خبرهایی منتشر شد که بخشی از نیروهای واگنر راهی بلاروس خواهند شد! (یا: شده‌اند). به همین منظور فردای آن روز تصمیم به نوشتن این یادداشت کوتاه گرفتم تا پس از تعطیلات پایان هفته، منتشر شود. بنا بر تحلیل و برآورد نگارنده، چند نشانه وجود دارد که اقدام «یِوگنی پریگوژین» را در راستای سیاست دولت روسیه ارزیابی کنیم. نخست باید توجه کنیم که دلیلی وجود ندارد که سربازان گروه واگنر و رهبر آن که از چند ماه پیش بر کمبود مهمات تأکید می‌کرد و از شیوه پشتیبانی دولت روسیه انتقاد می‌کرد، ماه‌ها درگیری شدید را در شهر کلیدی «باخموت» به‌ جان بخرند و پس از تلفات سنگین، بر این شهر مسلط شوند و سپس آن را به ارتش روسیه تحویل دهند. اگرچه آن سربازان، نظامیانی هستند که برای جنگیدن پول دریافت می‌کنند؛ اما شورش رهبر واگنر می‌توانست زودتر یا دیرتر رخ دهد و در برهه کنونی کمی جای شک دارد. نشانه دوم این است که همین چندی پیش بود که ولادیمیر پوتین اعلام کرد «سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی» را در بلاروس مستقر می‌کند و بنا بر برخی نشانه‌ها از آینده جنگ -که فعلا نمی‌توان وارد آن شد- کشور بلاروس به‌عنوان هم‌پیمان روسیه، باید از بعضی جهات تقویت و پشتیبانی شود و از‌این‌رو حضور همه یا بخشی از نیروهای واگنر را در بلاروس، می‌توان همسو با این نظر دانست. به‌ نظر من روس‌ها با این‌ کار دو هدف را برآورده می‌کنند؛ یکی اینکه هم نظامیانی چندملیتی را –دست‌کم موقت- از قلمرو روسیه دور می‌کنند تا از سرپیچی احتمالی آینده و تعلق خاطر نداشتن آنان به خاک روسیه جلوگیری کنند و هم اداره مناطق روسی را به‌ دست ارتش روسیه بسپارند. در‌این‌میان دور از ذهن نیست که استخدام سربازان استیجاری گروه واگنر برای ارتش روسیه، تابع سخت‌گیری و ملاحظاتی چند باشد. مورد سومی که باید به آن دقت کرد، موقعیت جغرافیایی شهر «روستوف نادونو» در نزدیکی کرانه‌های دریای آزوف است که هم‌مرز خاوری اوکراین و در جنوب شرقی بلاروس است. اینکه گروه واگنر بی‌هیچ مقاومتی وارد روستوف می‌شوند و سپس قرار بر آن می‌شود که از آنجا به بلاروس بروند، جای تعجب است. من از آرایش نیروهای روسی در آن منطقه آگاه نیستم؛ ولی دور از ذهن می‌نماید که روس‌ها از شهری نزدیک به دریا که موقعیت لجستیکی دارد، غافل بوده باشند. پس این احتمال هست که با یک فریب نظامی برای اوکراین و غرب و حرکتی غافلگیرانه برای ترابری ناگهانی سربازان واگنر به‌ سوی بلاروس -یعنی رو به شمال- روبه‌رو باشیم که در میان هیاهوی خبری، تا حدی از چشم‌ها پنهان مانده است. تازه‌ترین خبر حاکی از نگرانی اتحادیه اروپا از حضور گروه واگنر در بلاروس است که خود گواهی بر مطالب یادشده در بالاست.

برآورد دیگر -که بخشی از اشتراکات آن در بیشتر تحلیل‌ها نیز به‌ چشم می‌خورد- بر پایه وجود اختلاف میان گروه واگنر و دولت روسیه یا خیانت برخی نظامیان است. وجود اختلاف، امری درست و انکارناپذیر است؛ اما میزان اختلاف یا طرف‌های اختلاف (پریگوژین-پوتین یا پریگوژین-شویگو و...) نیاز به بررسی بیشتر دارد. برخی تحلیل‌ها بر این نظر استوار است که غرب در میان واگنر یا بعضی ژنرال‌های روسی نفوذ کرده و پس از موفقیت در نفوذ، از آنها به‌عنوان عاملِ فشار بر روسیه بهره‌برداری می‌کند؛ اما چنان‌که اشاره کردم، با توجه به دستاوردهای واگنر در جنگ، گزینه نفوذ بر فرماندهی واگنر پررنگ به‌ نظر نمی‌رسد؛ اما تأیید آن به سرنوشت پریگوژین در آینده بستگی دارد و شاید در‌این‌بین برخی ژنرال‌های دولتی نقش داشته باشند. در مسئله‌‌ نفوذ غرب، چند نشانه احتمالی می‌تواند بررسی شود: ۱. اظهارات امانوئل مکرون مبنی بر شکاف میان نیروهای مسلح -دولتی و واگنر- با سران نظامی روسیه؛ ۲. گفته‌های اولیه مقامات آمریکایی که در آن از تعلیق تحریم‌ها علیه واگنر سخن به‌ میان آورده‌اند؛ ۳. پریگوژین برخلاف بخشی از سران دولت روسیه، شخصی تندرو و متعلق به دسته افراطیون ملی‌گراست؛ تا جایی که خواهان واکنش‌های شدیدتر نظامی از سوی ولادیمیر پوتین در قبال جنگ اوکراین بوده است و روس‌ها با این احتمال که شاید از این مسئله به‌عنوان دستاویز و تله (برای گرفتاری هرچه بیشتر در باتلاق کنونی) علیه خودشان بهره‌برداری شود، به‌درستی از آن واکنش‌ها دوری کرده‌اند؛ ۴. چند هفته پیش بود که وزیر اطلاعات آلمان، مانند برخی سران اروپایی و آمریکایی در ماه‌های گذشته، آینده جنگ را منطبق با چشم‌انداز غرب ندانست و همه در غرب از ناکارآمدی ضدحمله‌های اوکراین و کارایی «دیوارهای سوروویکین» خبر می‌دادند؛ ولی ناگهان به‌ فاصله‌ای نزدیک، تنش میان روسیه و واگنرها پیش آمد!

در بخش پایانی یادداشت باید اشاره کنم که هرکدام از برآوردها مهرهای تأییدی همراه خود دارند که به عمده آنها اشاره شد. اگر چنددستگی در میان گروه واگنر درست باشد که ویژگی هر گروه نظامی استیجاری است؛ اما انتقال آنها به سوی بلاروس و مخالفت کنونی‌شان با استخدام گزینشی در ارتش روسیه! گواهی بر درستی برآورد اول است. از سوی دیگر خبر دستگیری یا بی‌خبری از ژنرال «سرگئی سوروویکین» هم گواهی بر تأیید برآورد دوم است و هم اولی؛ سوروویکین همان کسی بود که برخی در غرب معتقد بودند که تا ماه فوریه پشت دروازه‌های «کی‌یف» خواهد بود؛ اما چنان نشد! و از سوی پوتین برکنار شد. به‌ گمانم رویدادهای هفته‌ها و ماه‌های گذشته، به یک کارزار اطلاعاتی تمام‌عیار بدل شده و رخدادهای آینده تعیین خواهد کرد که اصل داستان در جبهه جنگ و نیز پریگوژین یا سوروویکین و... واقعا چه کسی بوده‌ است؛ آیا همکاری با آنان ادامه خواهد یافت یا حذف خواهند شد. اظهارات پریگوژین که تشویق پوتین به جنگ از سوی نزدیکانش برای مقابله با حمله ناتو را یک دروغ می‌داند، کماکان می‌تواند یک ابهام بزرگ باشد؛ چه بلوفی به‌ سود روسیه در یافتن بهانه‌ای برای پایان جنگ یا فریب اطلاعاتی و چه به‌ سود غربی‌ها برای تهییج و ادامه جنگ از سوی روسیه. هرچند بنا بر ماهیت تحلیل، هر تحلیلی می‌تواند آمیخته به خطا باشد؛ اما باور دارم که حضور واگنر در بلاروس بی‌دلیل نیست و هیچ دولتی یک نیروی مزدور را که هر لحظه می‌تواند تهدیدی امنیتی باشد، در نزدیکی قلمرو خود نگه نمی‌دارد؛ مگر اینکه روس‌ها به‌عنوان گزینه موقت یا راهی برای رهایی از آن در آینده به آن بنگرند. در نتیجه آینده گروه واگنر و جلوگیری از شورش واقعی علیه کارفرمایش، همچنان یک مسئله و چالش برای آینده روسیه -یا هر دولتی با ساختار مشابه- خواهد بود. همچنین اعلام آمریکایی‌ها مبنی بر تحریم‌ها علیه واگنر هم در زمره بازی اطلاعاتی و ابهام هر دو طرف، در کنار برهم‌زدن تمرکز روس‌ها از جبهه اوکراین و ایجاد یک جنگ چندجبهه‌ای از جمله در قفقاز است.