گزارش «شرق» از نگاه حقوقی به شباهت قتل زنان و بدنهای مثلهشده آنها در ماههای اخیر
ابهام در تشابه قتل زنان مثلهشده
نحوه این قتلها شباهتهایی به یکدیگر دارد و جسدهای مثلهشده آنها در مکان عمومی و اغلب کنار سطل زباله رها میشود؛ مواردی که احتمال زنجیرهایبودن آن را در افکار عمومی بالا میبرد. از بدن تکهتکهشده زنی که آبان سال قبل در بین زبالههای یک گاری در مشهد پیدا شد، تا جسد مثلهشده دو زن دیگر با وضعیت فجیع در آباده و جسدهای اخیر در میدان آزادی و خزانه که قاتل یا قاتلان بعد از مثلهکردن، جسدها را در گذرهای اصلی و کنار سطل زبالههای در معرض دید گذاشتند.
نسترن فرخه: نحوه این قتلها شباهتهایی به یکدیگر دارد و جسدهای مثلهشده آنها در مکان عمومی و اغلب کنار سطل زباله رها میشود؛ مواردی که احتمال زنجیرهایبودن آن را در افکار عمومی بالا میبرد. از بدن تکهتکهشده زنی که آبان سال قبل در بین زبالههای یک گاری در مشهد پیدا شد، تا جسد مثلهشده دو زن دیگر با وضعیت فجیع در آباده و جسدهای اخیر در میدان آزادی و خزانه که قاتل یا قاتلان بعد از مثلهکردن، جسدها را در گذرهای اصلی و کنار سطل زبالههای در معرض دید گذاشتند. افکار عمومی زنان را هدف این قتلها میدانند؛ اما پلیس آگاهی از دستگیری بسیاری از عاملان این قتلها خبر داده و تأکید دارد که هیچکدام آنها به قتلهای زنجیرهای ارتباطی ندارد. برخی کارشناسان حقوق و جزا هم طبق تعاریف زنجیرهایبودن قتلها، نشانههای این موارد را همچنان مبهم میدانند که از سوی فرد یا محفلی چنین قتلهایی صورت گرفته باشد؛ بنابراین براساس اظهارات مذکور تا این لحظه قطعیتی برای زنجیرهایبودن آنها در دست نیست.
اگر زنان هدف هستند، باید حساسیت بیشتری به خرج داد
طبق آنچه عثمان مزین، وکیل پایهیک دادگستری و عضو کانون وکلای مرکز، درباره این نوع پروندههای مشابه با قتلهای زنجیرهای به «شرق» میگوید: «جرمی که موجب ترس و حساسیت جامعه شود، گستردگی و تازهبودن آن، ملاک است. در جامعه ما هم همیشه قتل در اقصانقاط کشور اتفاق میافتاده؛ پس ما زمانی به زنجیرهایبودن آن اطمینان پیدا میکنیم که موارد آن زیاد باشد و به دست یک فرد یا گروهی انجام شده باشد؛ یعنی از روی نوع شباهت قتلها یا وضعیت مقتولان به این نتیجه برسیم که گروه یا محفلی این کار را انجام میدهند. اگر اینها هدایتشده یک گروه یا یک تفکر نباشد، نمیتوان درباره زنجیرهایبودن آن نظر داد». درباره قتلهای اخیر که شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارند، مزین اشاره میکند: «درباره اتفاقات اخیر نمیتوان نظری داد؛ مگر آنکه از روی نوع قتل یا از نوع مقتولان به این نتیجه برسیم که یک فرد یا محفلی پشت آن است. مثلا اگر مقتولان همه بدحجاب باشند، آنجا نتیجه میگیریم قاتل یا قاتلان بدحجابها را میکشند یا اگر مقتولان اهل یک فرقه خاص باشند، متوجه میشویم این گروه را هدف قرار دادهاند. در واقع اگر کارآگاههای قتل دادههای مرتبط با هم به دست آورند، میتوان یک نتیجهگیری در این زمینه در نظر گرفت. وقتی در این شرایط دستگاه قضا و نیروی انتظامی چنین قتلهایی را مشاهده میکند، بیشتر حساس میشود و به گروههایی که احتمال میدهد هدف قاتل یا قاتلان هستند، هشدار میدهد. در این زمینه هم اگر سازمانهای مربوطه به این نتیجه رسیدند که زنان هدف هستند، باید حساسیتها را بیشتر کنند و با دستگیری عاملان، امنیت روانی را در جامعه ایجاد کنند.
شباهتهای تأملبرانگیز چند قتل
آنچه در رسانهها اعلام شده، این است که قربانی این چند قتل، زنان بودند و علی نجفیتوانا، رئیس اسبق کانون وکلا، در شروع صحبتش با «شرق» اشاره میکند: «در قتلهای اخیر قربانیان آن زنان هستند و به علت نوع ارتکاب قتل که دایر بر تکهتکه و مثلهکردن اجساد این قربانیهاست، به علت مشابهتشان ممکن است چنین ذهنیتی ایجاد شود که این نوع جنایتها به صورت سریالی اتفاق افتاده. واقعیت این است که قتلهای سریالی معمولا به دلیل مشکلات روحی-روانی و انگیزههای خفته در روان فرد که مرتبط با ضمیر ناخودآگاه است و عمدتا به دوران کودکی برمیگردد، همچنین به نوعی با هدف انتقام و مسائل روحی شکل میگیرد. آنچه در قتلهای اخیر مشاهده میشود، البته قبل از اینکه بتوان درباره انگیزههای آن صحبت به میان آورد، باید به برخی موارد توجه کرد که قطعا باید با شناختی که فرضا از قربانیان و شرایط زندگی آنها به دست میآوریم، اظهار نظر علمی کرد». توانا درباره این چند قتل، تفاوت مکانی آنها را دلیل بر زنجیرهاینبودن آنها میداند و میگوید: «با توجه به تفاوت مکانها به نظر میرسد نمیتوان آنها را قتلهای زنجیرهای نامید؛ چراکه در قتلهای زنجیرهای با انگیزههای ایجادشده، معمولا قاتل قربانیهای خود را از افرادی انتخاب میکند که در ذهنش بهعنوان دشمن فرضی تجلی میکنند. این نکته هم تأملبرانگیز است که رسانهها به نوعی در بیان چگونگی قتل قلمفرسایی نکنند؛ چون یکی از شیوههای تقلید برای کشتن قربانی اخبار و فیلمهایی است که شخص مرتکب بالقوه میبیند و شیوه مدنظر خود را طراحی میکند».
شهروندان با کوچکترین شکی پلیس را در جریان قرار دهند
قتلهای زنجیرهای تعاریفی دارد که براساسآن میتوان اتفاقات اخیر را با آن نشانهها سنجید. محمدجعفر ساعد، جرمشناس و استاد دانشگاه، در گفتوگو با «شرق» مواردی را یادآوری میکند که تعریف قتلهای زنجیرهای را کامل میکند و میگوید: «در اینکه وقوع چنین قتلهایی میتواند نمادی از قتلهای زنجیرهای باشد یا خیر، مستلزم تنویر نکاتی چند است؛ قتلهای زنجیرهای دارای ویژگیهای معینی هستند که اگر در این قتلهای ارتکابی محلی از آنها وجود داشته باشند، میتوان این قتلها را زنجیرهای نامید. قاتل یا قاتلان دارای انگیزه و قصد مشخصی هستند که در همه قتلها مشابه است؛ یعنی تشابه انگیزه و قصد در همه موارد واحد و یگانه است. برای نمونه، گاه انگیزه از نوع انتقام اجتماعی است و گاه سیاسی و گاهی اعتقادی و پارهای اوقات قومی و نژادی و از این قبیل است. گاه انگیزه ریشه روانشناختی دارد و تخلیه خشونت وجودی قاتل یا قاتلان ناشی از عقدهها یا تجارب دوران کودکی عامل ورود آنها به این جنایت سریالی است. بر همین مبنا، قصد قاتل یا قاتلان نیز متفاوت رخ مینماید. گاه قصد قاتل یا قاتلان سریالی به تعبیر خود، پاکسازی جامعه از زنان روسپی است و حتی در وضعیت فعلی چه بسا بدحجابی یا کمحجابی هم بتواند دستمایه ذهنی مطلوب عدهای برای ورود به این منجلاب فجیع بزهکاری شود. همچنین سناریوی طراحی قتلها معمولا مشابه است؛ اگرچه لزوما همیشه به این شکل نیست؛ معمولا قاتل یا قاتلان از شگرد واحدی برای بهدامانداختن قربانیان خود و نحوه قتل آنها بهره میبرند. قربانیان قتلهای زنجیرهای دارای جنس، نژاد و جنسیت خاصی هستند؛ یعنی جامعه یا قشر هدف قاتل یا قاتلان، مشخص و واحد است. چنانکه برای نمونه درباره قضیه حاضر، قربانیان از نظر اینکه همگی زن هستند، مشابهاند؛ اما به صرف این ویژگی نمیتوان از قتلهای زنجیرهای یاد کرد».
این جرمشناس میگوید: «قتلهای زنجیرهای معمولا محصول تفکرهای افراطی در حوزههای مختلف سیاسی یا اعتقادی است و قتل نویسندگان در دهه 70 نمونه بارزی از این دست قتلهاست. به همین منوال، گاهی اندیشههای افراطی قومی یا نژادی در این قتلها جلوهگر میشود. با عنایت به ویژگیهای مزبور، صرفنظر از اینکه چنین قتلهایی زنجیرهای باشند یا ارتباطی با هم نداشته باشند، زنگ خطری بزرگ برای جامعه ایرانی از نظر حفظ امنیت جانی بانوان است. بر این مبنا، شهروندان از یک سو و نهادهای متولی تأمین نظم و امنیت در جامعه از سویی دیگر باید دقت نظر بیشتری در قیاس با گذشته داشته باشند و دراینمیان نقش خانوادهها در پیشگیری از این فجایع دلخراش بیش از هر نهادی است. ضرورت دارد خانوادهها نظارت بیشتر بر اعضای خود داشته باشند و توجه بیشتری به رفتوآمد آنها و نشست و برخاستشان داشته باشند. نهادهای متولی نظم و امنیت لازم است پیشگیری وضعی را جدیتر گرفته و با بهرهگیری از ابزارهای آن اعم از حضور در مکانها و بهرهگیری از توان شهروندان در امر مشارکت در این زمینه فرصتهای وقوع این فجایع را به حداقل برسانند. ضرورت دارد شهروندان با کوچکترین شکی در کوچه و محل و خیابان پلیس را در جریان گذاشته تا از میزان این جنایات کاسته شود. بیتردید بدون مشارکت مردم و دولت نمیتوان شاهد عدم یا کاهش قتل یا هر جنایتی دیگر در جامعه بود».