|

نگاهی به خصوصیات قاتلان زنجیره‌ای

آنها چه رفتاری دارند؟

قاتلان زنجیره‌ای همیشه با تصویر سرد، محاسبه‌گر و اغلب عقده‌ای نمایش داده می‌شوند اما دلیل گرایش آنها به مرتکب‌شدن چنین جرائم شنیعی چندان مشخص نبوده است. این موضوعی پژوهشی است که در دهه 90 مجله رفتار خشن و تهاجمی در مورد آن نوشت که به بخشی از آن در این مطلب اشاره شده است. آنها توانستند ارتباطی بین ابتلای قاتلان به ترکیبی از اختلال طیف اوتیسم، آسیب سر و یک اختلال روانی مانند نمونه‌هایی که در اثر قرارگرفتن در معرض سوءاستفاده در دوران کودکی یا طلاق والدین ایجاد شده‌اند، شناسایی کنند.

شرق: قاتلان زنجیره‌ای همیشه با تصویر سرد، محاسبه‌گر و اغلب عقده‌ای نمایش داده می‌شوند اما دلیل گرایش آنها به مرتکب‌شدن چنین جرائم شنیعی چندان مشخص نبوده است. این موضوعی پژوهشی است که در دهه 90 مجله رفتار خشن و تهاجمی در مورد آن نوشت که به بخشی از آن در این مطلب اشاره شده است. آنها توانستند ارتباطی بین ابتلای قاتلان به ترکیبی از اختلال طیف اوتیسم، آسیب سر و یک اختلال روانی مانند نمونه‌هایی که در اثر قرارگرفتن در معرض سوءاستفاده در دوران کودکی یا طلاق والدین ایجاد شده‌اند، شناسایی کنند.

بر اساس یافته‌های محققان، 28 درصد قاتلان سرشناس به اختلال طیف اوتیسم دچار بودند. در مقابل حدود یکی از 100 نفر در عموم مردم به این اختلال مبتلا هستند.

گزارش‌های دیگری هم وجود داشت که مدعی بودند یک‌پنجم قاتلان در گذشته یک ضربه به سر قطعی یا مشکوک را تجربه کرده بودند. در میان قاتلان با سابقه ابتلا به اختلال طیف اوتیسم و یا ضربه به سر، بیش از نیمی از آنها در گذشته تنش‌های روانی مانند سوءاستفاده جنسی یا فیزیکی و همچنین طلاق والدین را تجربه کرده بودند.

محققان گلاسکو از این رو به این نتیجه رسیدند که احتمالا بیش از 10 درصد قاتلان زنجیره‌ای در کل جمعیت جهان دارای نشانه‌هایی از اختلال طیف اوتیسم بوده و همچنین درصد مشابهی از تجربه ضربه سر برخوردار بودند. اگرچه به ادعای دانشمندان، ابتلای فرد به یک اختلال عصبی تکاملی یا ضربه‌خوردن سر وی به تنهایی باعث تبدیل‌شدن وی به یک قاتل زنجیره‌ای نخواهد شد. قاتلان زنجیره‌ای به لحاظ روان‌شناسی دچار آسیب‌های جدی هستند. قاتلان زنجیره‌ای به طور گسترده در گروه افراد دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی شناخته می‌شوند که نداشتن احساس همدردی و مدیریت بر هیجانات شاخصه اصلی قاتلان زنجیره‌ای قلمداد می‌شود. قاتلان زنجیره‌ای با وجود ظرفیت‌های خاص این امکان را می‌یابند تا به دور از هرگونه اخلاق و وجدان، مرتکب اعمال غیرانسانی چون تجاوز، شکنجه و قتل شوند. با این حال، محققان با پذیرش عادی و معمولی نسبت‌دادن صفت ضداجتماعی به قاتلان زنجیره‌ای، ممکن است تعامل بین رفتار سادیستیک (آزارگرانه) و صفت ضداجتماعی بودن را نادیده گرفته و باعث شوند تا احساس همدردی و همدلی به جای محوشدن، برجسته و بارز شود. اصطلاح قاتلان سریالی در دهه ۱۹۷۰ توسط رابرت رزلر، افسر جنایی FBI، ساخته شد. قبل از آن، قاتلان سریالی فقط قاتلان توده‌ای بودند که در حال حاضر معنی خاص خود را دارند. قاتلان سریالی روزها، هفته‌ها یا حتی سال‌ها مرتکب قتل می‌شوند. برخی از قاتلان سریالی معروف بیشتر از ده‌ها سال به کار خود مشغول بودند. در ادامه فهرستی از معروف‌ترین قاتلان سریالی جهان و دلیل انجام قتل‌های آنها از منظر روان‌شناسی آورده شده است.

 چارلز منسون 

چارلز مایلز منسون تبهکار آمریکایی بود. او به عنوان رهبر جماعتی که با نام «خانواده منسون» در دهه ۱۹۶۰ میلادی در کالیفرنیا فعال بودند، شهرت داشت. منسون در سال ۱۹۷۱ به خاطر قتل شرون تیت (همسر باردار رومن پولانسکی) و لنو رزماری لابیانکا که توسط تعدادی از افراد خانواده منسون و به دستور شخص او انجام شد محاکمه شد. منسون در دهه ۶۰ رهبر یک فرقه کیش شخصیت بود. او و پیروانش طی دو شب در ماه آگوست ۱۹۶۹ هفت نفر را به ضرب چاقو یا گلوله کشتند.

افراد خانواده منسون از نظریه او با عنوان «درهم و برهمی» پیروی می‌کردند. چارلز منسون در «درهم و برهمی» وقوع جنگی را مابین نژاد سیاه و سفید پیش‌بینی کرده که بر اثر تنش‌های نژادی در دوره آخرالزمان رخ می‌دهد. منسون پیش‌بینی کرده بود که طی دوران جنگ موعود ایالات متحده ویران خواهد شد و پس از پایان جنگ «خانواده منسون» قدرت را در دست می‌گیرند. پس از آنکه منسون در یکی از جلسه‌های دادگاهش به این مطلب اشاره کرد که نام نظریه‌اش را از یکی از ترانه‌های بیتلز به عاریت گرفته، این رابطه او با موسیقی راک از همان دوره نامش در فرهنگ عامه را با عناوین جنون، خشونت و وحشت همراه کرد. برای درک اینکه چگونه منسون پیروانش را برای کشتن متقاعد می‌کرد، باید او را به عنوان یک فرد بررسی کنیم. چارلز منسون زندگی خود را به عنوان پسر یک فاحشه ۱۶ساله، آغاز کرد. چند سال بعد در نوجوانی، به خاطر سرقت دستگیر شد. از این زمان به بعد، او به خاطر سرقت اتومبیل و اتهامات دیگر، در زندان به سر می‌برد. مدت کوتاهی پس از اینکه او به کالیفرنیا نقل مکان کرد، شروع به جلب توجه افراد منفور و فراری‌های محلی کرد. با دیدن نیاز آنها به راهنمایی، او فرصت را غنیمت شمرده و خود را در روح و روان آنها قرار داده است. وی نشانه‌هایی از اختلال شخصیت خودشیفته همراه با هذیان‌های پارانویید را نشان می‌دهد. منسون قادر به شست‌وشوی مغزی پیروان خود بود. در سال ۱۹۷۱ منسون به ارتکاب قتل محکوم و دستگیر شد.

 جفری دامر

بیشترین مطالعه روان‌شناختی روی قتل‌های او انجام شده است. وی قاتل سریالی مشهور آمریکایی است که با نام قصاب یا «آدمخوار میلواکی» نیز شناخته می‌شود. اگرچه او اکثر قتل‌های خود را در ویسکانسین مرتکب شد، ولی خانه‌ دوران کودکی‌اش نخستین مکانی است که راز جنایت او را در سینه دارد. وی زمان زیادی را صرف ربودن، کشتن و خوردن قربانیان خود می‌کرد. او اولین قتل خود را در سال ۱۹۷۸ و در ۱۸سالگی انجام داد. اولین مقتول استیون هیکس نام داشت و ۱۹ساله بود. دامر وی را به خانه خویش دعوت کرد ولی او را کشت چون جفری نمی‌خواست استیون از خانه برود. او با زدن ضربات متعدد به وسیله دمبل 10 کیلویی باعث شد استیون بیهوش شود و سپس با میله دمبل او را خفه کرد. وی میان ژوئن ۱۹۷۸ تا ۱۹ ژوئن ۱۹۹۱، 17 پسر و مرد را به نحو فجیعی سلاخی کرد. او علاقه زیادی به جنازه‌خواری و آدمخواری داشت. اینها بخشی از رفتارهای هولناک وی بود. او باور داشت که با خوردن گوشت قربانیانش، آنها دوباره در درون وی زنده خواهند شد. وی که به زندان ابد محکوم شد، سرانجام در ۲۸ نوامبر ۱۹۹۴ به دست یک هم‌سلولی به قتل رسید.

در دادگاهی که برای او تشکیل داده بود به نظر منطقی و عاقل می‌رسید و سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که چرا کسی که عاقل به نظر می‌رسد به عنوان بیمار روانی در نظر گرفته می‌شود؟ کسانی که این سؤال را مطرح می‌کردند به این حقیقت فکر می‌کردند که جفری دامر کاملا عاقل است اما با این حال این قتل‌ها را انجام داده است. در حالی که منسون نقص‌های شخصیتی چندانی داشت، به نظر می‌رسد که دامر آنها را نداشت. او می‌کشت چون می‌توانست بکشد. او می‌کشت زیرا دلش می‌خواست که بکشد و همه کسانی که با آن پرونده ارتباط داشتند، دنبال دلیلی برای قتل‌های وی می‌گشتند که خارج از کنترل دامر بوده است. وقتی آنها چیزی پیدا نکردند، مجبور شدند قبول کنند که گاهی اوقات افراد فقط کارهایی انجام می‌دهند، زیرا می‌توانند. پس جواب این سؤال که چرا او مرتکب قتل شده این است: چون او می‌توانست!

 جان وین گیسی

جان وین گیسی یک نمونه جالب است. کسی باور نمی‌کرد که «جان وین گیسی» یکی از اعضای محترم اتاق بازرگانی در «دس پلینز»، کسی که در جشن‌های کودکان در نقش دلقک آنها را می‌خنداند، یک مقام شناخته‌شده در دفتر محلی حزب دموکرات و یک تاجر، یکی از خوفناک‌ترین قاتلان سریالی در تاریخ آمریکا باشد. نام مستعار دلقک قاتل به این دلیل به او داده شد که وی تمایل داشت در جشن‌های کودکان لباس دلقک بپوشد و آنها را سرگرم کند. آنچه به نظر می‌رسد مشکل گیسی به دلیل عدم رضایت او از جنسیتش است. مردانی که ربوده شده بودند، قبل از اینکه به قتل برسند مورد تجاوز قرار می‌گرفتند. وقتی که از او در مورد جنایاتش پرسیدند گفت آنها بی‌ارزش بودند.

 تد باندی

تئودور رابرت تد باندی در نوامبر ۱۹۴۶ متولد شد و در ژانویه ۱۹۸۹ در زندان ایالتی فلوریدا با صندلی الکتریکی اعدام شد. او یک قاتل و متجاوز سریالی، آدم‌ربا، دزد و مرده‌باز بود که در دهه ۱۹۷۰ به ده‌ها زن حمله کرد و تعداد زیادی از آنها را به قتل رساند. احتمال می‌رود جنایات او حتی پیش از این تاریخ آغاز شده باشد. تد باندی بسیار هوشمند، تحصیل‌کرده و جذاب بود و تمایل داشت که فرماندار واشنگتن شود. باندی خوش‌قیافه و دارای شخصیتی کاریزماتیک توصیف شده، این دو مشخصه به او در جلب اعتماد قربانیانش کمک می‌کرد. در موارد بسیاری او در مکان‌های عمومی در قالب کسی که آسیب دیده یا معلولیت دارد به زنان نزدیک می‌شد و از آنها برای انجام کاری کمک می‌خواست (مثلا برای حمل چند کتاب) او از این حربه برای کشاندن آنها به یک مکان خلوت استفاده می‌کرد. در مواردی نیز او در قالب پلیس یا مأمور آتش‌نشانی ظاهر می‌شد و از قدرت قانونی جعلی‌اش برای همراه‌کردن قربانی استفاده می‌کرد.

بعضی موارد او بارها به محل انجام جنایت باز می‌گشت و هر بار ساعت‌ها به آراستن جسد و رفتارهای نادرست با آن مشغول می‌شد. این ملاقات با اجساد در حال پوسیدن تا زمانی ادامه می‌یافت که تعفن جسد یا حمله حیوانات وحشی نزدیکی بیشتر با آن را غیرممکن می‌کرد. او حداقل ۱۲ قربانی را سر بریده بود و در مواردی سر بریده را برای مدتی به عنوان یادگاری در آپارتمانش نگه داشته بود. در موارد معدودی باندی نیمه‌شب به خانه قربانی وارد می‌شد و با ضربه‌های کشنده زنان را  در خواب می‌کشت.