به بهانه روز ادبیات کودک و نوجوان در تقویم 18 تیرماه
رنجی که ادبیات کودک از رسانه میبرد
ادبیات، شاکله فرهنگ و مایه رشد و بالندگی ملتهاست. در ساختار فرهنگی هر ملتی، ادبیات گنجینه ارزشمند و مایه مباهات ملی بوده و آموزههای ارزشمند اخلاقی و تربیتی آن زمینهساز تفاهم و تعامل اجتماعی افراد و در نهایت ترویج فرهنگ زیست اجتماعی سالم است.
ادبیات، شاکله فرهنگ و مایه رشد و بالندگی ملتهاست. در ساختار فرهنگی هر ملتی، ادبیات گنجینه ارزشمند و مایه مباهات ملی بوده و آموزههای ارزشمند اخلاقی و تربیتی آن زمینهساز تفاهم و تعامل اجتماعی افراد و در نهایت ترویج فرهنگ زیست اجتماعی سالم است.
یکی از شاخههای جدی ادبیات، ادبیات کودک و نوجوان است که میتوان آن را مجموعهای از نوشتهها و سرودههای ادبی ویژه این گروه سنی شامل؛ بخشی از فرهنگ شفاهی عامه، مانند لالاییها، مَثلها، مَتلها و قصهها و حتی ضمیمه گستردهتر آن یعنی داستانها، نمایشنامهها، شعرها و... دانست.
پیکاسو نقاش بزرگ میگوید: «بزرگترین پدیده قرن بیستم ادبیات کودکان و نوجوانان است». شاید توجه به همین موضوع بوده است که در تقویم کشور ما ۱۸ تیرماه به نام روز ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شده است. کودکان سرمایههای اجتماعی و آیندهسازان یک جامعه هستند و اگر در آموزش آنان کوتاهی شود میتوان مرگ تدریجی یک جامعه را در گذرگاه زمان به نظاره نشست. امروزه رسانهها به عنوان یکی از ابزارهای اصلی انتقال و گسترش ارزشهای فرهنگی و اجتماعی, در رفتار کودکان و نوجوانان و تغییر رفتار اجتماعی آنان, دارای نقش مهمی هستند. رسانه به ویژه رسانههای دیداری و شنیداری در مواجهه با ادبیات دو رسالت مهم بر عهده دارند، اول، ترویج و آموزش ادبیات کلاسیک کشور و آگاهیبخشی به کودکان و نوجوانان درخصوص ریشههای فرهنگی و ادبیات کهن جامعه و معرفی بزرگان ادبیات کشور و دوم تولید محتوا با هدف آموزش و ایجاد علاقه در بین کودکان و نوجوانان نسبت به ادبیات روز و بسترسازی برای رشد استعدادها و خلاقیتها.
در عصر حاضر نفوذ و تأثیر رسانه در زندگی مردم غیرقابل انکار است. افراد در جوامع امروز از نخستین ساعت تولد با رسانه بزرگ میشوند. شهروندان بخش عظیم فرهنگ، ارزشها و هنجارهای جامعه را از رسانهها دریافت میکنند. به عبارتی در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، بخش عظیمی از جامعهپذیری نسلها از طریق رسانهها بهویژه تلویزیون انجام میشود.
از تأثیر رسانه در تربیت و جامعهپذیری کودکان است که رابطه رسانهها با این قشر همیشه محل بحث و پژوهشهای علمی بوده و یکی از وجوه این پژوهشها مسئله محتوا و کارکرد آموزشی رسانه است. رسانه در وجه آموزشی خود مأموریت دارد تا در راستای کارکرد انتقال فرهنگ و هویتبخشی ملی، نسبت به آموزش مفاهیم و واژگان فرهنگی منبعث از ادبیات، اقدام کند. در این میان کلان رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون به صورت اولی نقش پررنگتری برای انتقال این مفاهیم به کودکان دارند.
روانشناسان، دوران کودکی و نوجوانی را از بنیادیترین مقاطع رشد انسان میدانند و معتقدند شخصیت افراد در این دوران پایهریزی میشود؛ پس آموزش درست ادبیات و تولید محتوای مناسب مبتنی بر ادبیات اصیل و هویتبخشی ملی از این رهگذر، از حقوق مسلم شهروندان بهویژه کودکان است که ذهنشان در حال دریافت آموزههای متنوع برای شکلگیری شخصیت است.در کارنامه عملکرد صداوسیما نه تنها نمودار تولید این نوع برنامهها رو به افول است بلکه بعضاً محتوای تولیدشده نیز محل بحث و انتقاد است. این مسئله را میتوان در میزان همکاری محققان ادبی، پژوهشگران فرهنگی و نویسندگان و شعرای معاصر با صداوسیما دریافت. هنوز در خاطر کودکان دهههای ۵۰ و ۶۰ و تا حدودی ۷۰ پخش برنامهها و کارتونهای برگرفته از ادبیات کلاسیک مانده است. برنامههایی که رسانه ملی در دو دهه اخیر از آن کم بهره برده است.
پایان سخن اینکه کودکان این سرزمین نیاز به فرهنگ و هویت دارند. وظیفه ذاتی رسانه آموزش و انتقال مفاهیم برای تأمین اهداف مزبور است و این امر ممکن نیست مگر با همکاری جمع کارشناسی متشکل از نویسندگان، تولیدکنندگان، برنامهریزان و مدیران بادانش و آشنا با ادبیات، جامعهشناسی و روانشناسی کودک و نوجوان.