خشم شهری در عصر شهری
در سالهای اخیر با تعداد زیادی از شورشهای شهری در کشورهای مختلف جهان روبهرو بودهایم که هریک به دلیلی رخ داده و پس از مدتی فروکش کرده است. اعتراضات فرانسه یکی از آخرین نمونههای این گونه شورشهاست. ماهیت شورشهای شهری چیست و آیا میتوانند تغییری در نظم موجود جهان به وجود آورند؟
شرق: در سالهای اخیر با تعداد زیادی از شورشهای شهری در کشورهای مختلف جهان روبهرو بودهایم که هریک به دلیلی رخ داده و پس از مدتی فروکش کرده است. اعتراضات فرانسه یکی از آخرین نمونههای این گونه شورشهاست. ماهیت شورشهای شهری چیست و آیا میتوانند تغییری در نظم موجود جهان به وجود آورند؟ مصطفی دیکچ در کتابی با عنوان «خشم شهری: شورش طردشدگان» که با ترجمه مجید ابراهیمپور، بنفشه خسروی و نیما شکرایی در نشر چشمه منتشر شده، به روایت فوران خشم «طردشدگان» در عصری میپردازد که آن را عصر شهری میخوانند و به آن میبالند. خشم کسانی که هیچ مشروعیتی ندارد و تنها به گونهای مرئی میشوند که نظم مسلط آنها را در منطق خود تعریف میکند و بیرونزدگیها را در دایره شمول خود درمیآورد. دیکچ در کتابش نشان میدهد که اینها نه محدود به فرودستان شهری هستند نه طبقه متوسط شهری، نه سیاهپوستان، نه مهاجران، نه اقلیتهای دینی و نه زنان؛ بلکه همه اینها هستند. کسانی که بنا به ضرورت نظم برقرارشده، از قطار نابرابریساز توسعه شهری به بیرون پرتاب شدهاند و با طناب بر زمین کشیده میشوند. برای آنها خرابکاری در مسیر حرکت قطار توسعه تنها چاره بقاست. خیزشهای شهری درواقع «مادیتیافتگی سیاستورزی طردشدگان» هستند. دیکچ میگوید این خیزشها به این دلیل رخ نمیدهند که سیاستمداران نالایق یا پلیسهای خطاکار بر سر کارند، بلکه علت را باید در این جست که این خیزشها بازنمود تناقضات ساختاری این نظم مبتنی بر نئولیبرالیسم است.
کتاب به بیانیه برنامه اسکان بشر سازمان ملل اشاره میکند که در آن تأکید شده ما اکنون در عصر شهری زندگی میکنیم و اگر رویههای کنونی تا چند سال دیگر ادامه پیدا کنند هر نوع افزایش جمعیت فقط رشد شهری را تغذیه خواهد کرد. کتاب اما واقعیت دیگری هم در این وضعیت نشان میدهد و میگوید آنچه عصر شهری نامیده میشود آشکارا عصر «خشم شهری» هم هست، چراکه از پایان قرن گذشته تاکنون موجی از خیزشهای شهری ابعادی جهانی به خود گرفته است: «از سینسیناتی تا استانبول و فراتر از آن، شهرها یکی پس از دیگری به آتش کشیده شدند؛ رخدادهایی که نه فقط به مرگومیر انسانها و دیگر صدمات ناشی از آنها انجامیدند، بلکه همچنین مانند ریختن بنزین روی آتش این خیزشها بودهاند و به نظر میآید نه با حجم تخریب انجامشده در این خیزشها خاموش خواهند شد و نه با سرکوب شدید آنها». کتاب دورنمایی را که عصر شهری برای ما ترسیم کرده به چالش میکشد و با اشاره به خیزشهای شهری که در دو دهه گذشته مدام رخ داده این نکته را پررنگ میکند که «تراکم مردم در شهرها به سود کل جمعیت نیست. با وجود پویایی و سرزندگی شهرها، که در اینگونه مناطق مشهود است، نشانههای شکلگیری آیندهای روشن کمتر از آیندهای حزنانگیز و گنگ به چشم میخورد و احتمال سعادتمندی و پیشرفت شهرها کمتر از هشدارهای مربوط به ایجاد شکاف و گسست در جوامع شهری است». کتاب به درستی تأکید میکند که عصر شهری فقط با سطوح بیسابقه شهریشدن تعریف نمیشود بلکه سطح گسترده نابرابری و رشد خیزشهای شهری نیز از ویژگیهای این عصر است و به این اعتبار باید گفت خشم نهفته در شورشهای شهری روی دیگر سکه عصر شهری است.
در این اثر برای درک ریشههای خشم شهری، شهرهای ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، سوئد، یونان و ترکیه بررسی شدهاند. نویسنده بر دموکراسیهای لیبرالی که به بقیه جهان درس دموکراسی میدهند تمرکز کرده و میپرسد زمینگیرشدن شهرهای دموکراسیهای بالیده با اقتصادهای به نسبت ثروتمند با فوران خشم درباره شرایط شهری امروز و آینده جوامع شهری به ما چه میگوید؟ او همچنین میگوید نمونههای خشم شهری بیشتر از نمونههایی است که در این کتاب مورد توجه قرار گرفتهاند. خشم شهری شکلهای متنوعی پیدا کرده و بیانگر مصیبتهای متفاوتی است: «افزایش نابرابریها، دورنمای مبهم اقتصادی دگرگونیهای شهری، حکمرانی سلطهگر، فساد سیاسی و رویکردهای تبعیضآمیز پلیس از اصلیترین مضامین این مصیبتها هستند». نویسنده میگوید این خیرشها رخدادهایی برنامهریزیشده و جنبشهایی سازمانیافته نیستند بلکه شورشهایی خودجوشاند و محرکشان نارضایتی برآمده از زیست روزمره شهری افرادی است که شورش میکنند: کسانی که در محلههای محروم شهر در معنای عامش زندگی میکنند و از اینکه هرگونه رویارویی با پلیس به زندگیشان پایان دهد در هراساند؛ کسانی که در محلههای به نسبت مرفهتر شهر زندگی میکنند اما سفیدپوست نیستند؛ کسانی که مناطق فقیرنشین محل زندگیشان مشمول نوسازی بافت شهری شده و آنها را مجبور به ترک اقامتگاههایشان کرده است، کسانی که زیست روزمرهشان به طور کلی یادآور محرومیت آنها از ثروت، حقوق و امتیازاتی است که در دسترس
دیگر ساکنان شهری است.
خشم شهری، مصطفی دیکچ، ترجمه مجید ابراهیمپور، بنفشه خسروی، نیما شکرایی، نشر چشمه