|

«شرق» پیشنهاد وزیر امور خارجه پیشین کشور درباره مذاکره مستقیم با آمریکا را بررسی می‌کند

بیات‌شده اما همیشه جنجالی!

علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه اسبق جمهوری اسلامی ایران و رئیس سابق سازمان انرژی اتمی، در گفت‌وگویی پیشنهاد مذاکره مستقیم و جامع با ایالات متحده را مطرح کرد. صالحی در گپ‌و گفتش با «انتخاب» با بازخوانی تاریخی از مذاکرات مستقیم سال‌های اخیر با آمریکایی‌ها اذعان کرد که «ما در چالش با آمریکا همواره درباره موضوعات خاص گفت‌وگو کرده‌ایم، مثلا درمورد افغانستان یا عراق یا بحث آزادی زندانیان یا برجام و به‌طورکلی موضوع هسته‌ای» اما به گفته او، «هیچ‌وقت یک مذاکره گسترده و وسیع سیاسی که دربرگیرنده ابعاد دیگر باشد، نداشته‌ایم»

بیات‌شده اما همیشه جنجالی!

عبدالرحمن فتح‌الهی: علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه اسبق جمهوری اسلامی ایران و رئیس سابق سازمان انرژی اتمی، در گفت‌وگویی پیشنهاد مذاکره مستقیم و جامع با ایالات متحده را مطرح کرد. صالحی در گپ‌و گفتش با «انتخاب» با بازخوانی تاریخی از مذاکرات مستقیم سال‌های اخیر با آمریکایی‌ها اذعان  کرد که «ما در چالش با آمریکا همواره درباره موضوعات خاص گفت‌وگو کرده‌ایم، مثلا درمورد افغانستان یا عراق یا بحث آزادی زندانیان یا برجام و به‌طورکلی موضوع هسته‌ای» اما به گفته او، «هیچ‌وقت یک مذاکره گسترده و وسیع سیاسی که دربرگیرنده ابعاد دیگر باشد، نداشته‌ایم». بنابراین از دیدگاه علی‌اکبر صالحی، «با توجه به مجموعه شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی، اکنون فرصت خوب و مناسبی است که یک گفت‌وگوی همه‌جانبه سیاسی با غرب اعم از اروپا و آمریکا داشته باشیم». صالحی در این گفت‌وگو به آسیب‌شناسی روابط تهران – واشنگتن پرداخت و متذکر شد که «در ۴۴ سال گذشته روابط جمهوری اسلامی ایران با آمریکا متأثر از سوابق تاریخی سلبی بین دو کشور بوده است. ما در این ۴۴ سال روابط خوبی با هم نداشته‌ایم و از ابتدای انقلاب روابط ما سلبی بوده است». رئیس سابق سازمان انرژی اتمی این را هم گفت که «وقتی یک گفت‌وگوی جامع در کار باشد، غرب و در رأس آنها آمریکا هم بی‌علاقه نخواهند بود». با این خوانشِ صالحی «سازوکار گفت‌وگوی جامع با آمریکا می‌تواند در معرض بحث و تبادل نظر نخبگان سیاسی کشور قرار بگیرد تا پیشنهادی جامع که دربرگیرنده عزت و منافع ملی باشد ارائه کنند». وزیر اسبق امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارد که «اکنون فرصت خوبی برای مذاکره سیاسی با آمریکا داریم» چراکه رئیس سابق سازمان انرژی اتمی یادآور می‌شود «در حال حاضر ایران یک قدرت منطقه‌ای است و این حقیقت را دوست و دشمن اذعان دارد». پس به گفته او، «چون الان ما قدرت منطقه‌ای هستیم، فرصت خوبی است که بنشینیم با غرب و در رأس آنها آمریکا یک گفت‌وگو و یک مذاکره وسیع‌تر را انجام دهیم. شاید اسمش را بگذاریم مذاکره سیاسی». صالحی گفت‌وگویش را با ذکر این جمله پایان داد که «ما در دوران و عصر روایتگری (narration)  و تصویرسازی  (image building)  قرار گرفته‌ایم؛ ازاین‌رو هر کشوری که بتواند با زبان قابل فهم و قابل هضم  و  لین برای نسل پرسشگر امروز روایت خودش را از آینده مطلوب جهان و چگونگی شکل‌گیری آن و تصویری منطقی و قابل پذیرش از مسئولیت‌پذیری خودش در ارتباط با ملتش و جامعه جهانی ارائه کند، یقینا گوی سبقت را برده است و بالطبع جایگاهی درخور و نقش‌آفرین در عرصه جهانی خواهد یافت».

 به هیچ وجه نباید نگران مذاکره مستقیم با آمریکا باشیم

این گفته‌ها و به‌خصوص پیشنهاد مذاکره مستقیم و همه‌جانبه با آمریکا از زبان علی‌اکبر صالحی، واکنش‌هایی را به دنبال داشت. محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا، در همین باره یادآور شد که «اگر قبول داریم که یک کشور قدرتمند هستیم و رفتار‌های دیپلماتیک درست داریم، به هیچ وجه نباید نگران مذاکره مستقیم با آمریکا باشیم. اصلا نباید نگران باشیم که مذاکره به آبروی ما ضربه بزند». چون به زعم مهاجری، «مذاکراتی که از طریق اعراب و اروپا با آمریکا داشته‌ایم چندان منفعتی برای ما نداشته است». این فعال رسانه‌ای، «بی‌نتیجه‌ماندن گفت‌وگو‌های با واسطه میان ایران و آمریکا و ناقص‌ماندن روند گفت‌وگو‌ها را عامل شکل‌گیری شرایط بغرنج در روابط رابطه ایران و آمریکا می‌داند». در حالی که محمد مهاجری تأکید دارد که «به گفته علی‌اکبر صالحی اگر مذاکرات سیاسی و همه‌جانبه‌ای با آمریکا انجام شود آنگاه با کشور‌های دیگر نیز به راحتی می‌توان ارتباط داشت».

اشتباه تفکرات جریان خالص‌ساز  در  قبال مذاکره  با  آمریکا

منصور حقیقت‌پور، فعال سیاسی اصولگرا و مشاور علی لاریجانی هم در قبال پیشنهاد صالحی برای مذاکره مستقیم با آمریکا می‌گوید: «ما که منطق بلند داریم چرا از مذاکره با آمریکا بترسیم؟ ما الان با آمریکا مذاکره می‌کنیم، اما آمریکایی‌ها در یک اتاق دیگر نشسته‌اند. مگر ما با آمریکایی‌ها در عراق مذاکره نکردیم؟ مگر در آن مذاکره باختیم؟ مگر ما با آمریکایی‌ها در افغانستان مذاکره نکردیم؟ مذاکره‌کننده‌های ما اگر محکم باشند، با تکیه بر آرمان‌های انقلاب حرفشان را می‌زنند». این فعال سیاسی در رابطه با موانع مذاکره مستقیم با آمریکا، روی سخنش را به تفکرات جریان خالص‌ساز کشور برگرداند و عنوان کرد «یک تفکری که امروز به عنوان جریان خالص‌ساز در کشور در حال تنظیم کشور است، اشتباه می‌کند. سطح بین‌الملل را با سطح رفتار‌های اعتقادی اشتباه گرفته‌اند».

چون به گفته حقیقت‌پور، «سطح بین‌الملل، سطح تأمین منافع ملی است. لذا ما پشت میز مذاکره آمریکایی‌ها را مسلمان نمی‌کنیم. آنها نیز ما را مسیحی نمی‌کنند. عده‌ای این‌طور جا انداخته‌اند که هرکسی با آمریکا مذاکره کند بی‌غیرت است، اما این‌طور نیست». مشاور علی لاریجانی با ذکر این سؤال که «چرا از مذاکره با آمریکا بترسیم و حق دلالی به کشور‌ها بدهیم؟» به این موضوع اشاره داشت که «ما با مقامات وزرای خارجی قبلی از جمله آقای خرازی و عراقچی و ظریف برخورد می‌کنیم. در حالی که آمریکایی‌ها جلوی آنها کم می‌آوردند». در نتیجه حقیقت‌پور تأکید دارد که «با حفظ آرمان‌های انقلاب ایران هیچ اشکالی ندارد که محکم و مقتدر مذاکره کنیم حتی نرمش قهرمانانه انجام دهیم».

مذاکره مستقیم  با  آمریکا   از   توهم   تا   واقعیت

«شرق» هم در گفت‌وگو با تنی چند از کارشناسان، تحلیلگران و ناظران به ارزیابی آنها از پیشنهاد علی‌اکبر صالحی پرداخته است. 

در این باره رامین اسماعیلی اعتقاد دارد که «موضوع مذاکره مستقیم و جامع با آمریکا هرازگاهی توسط مقامات سابق و اسبق دولت‌های گذشته به تناوب در رسانه‌ها مطرح می‌شود» که به گفته این کارشناس، «یک واکنش مقطعی را به دنبال دارد». اما اسماعیلی در تحلیل نهایی خود به «شرق» روی این نکته تمرکز دارد که «اساسا ایران تصمیم‌گیران در حوزه سیاست خارجی علاقه‌ای به این دست پیشنهادات ندارند». حتی اگر به باور مفسر حوزه بین‌الملل، «این پیشنهادات توسط فردی مانند علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه دولت احمدی‌نژاد مطرح شده باشد که خودش مذاکرات پشت پرده با عمانی‌ها را در سال‌های پایانی دولت دهم پیش برد که بستری برای شکل‌گیری برجام بود». در نهایت، اسماعیلی، «مذاکره مستقیم و جامع با آمریکا را پیشنهادی بیات‌شده، اما همیشه جنجالی در ایران تعبیر می‌کند».

عباس یوسفی هم به عنوان دیگر کارشناس در گپ و گفتش با «شرق» روی فضای سیاسی داخلی مانور می‌دهد و تأکید دارد که «با توجه به یکدست‌سازی قدرت پس از انتخابات مجلس یازدهم و ریاست‌جمهوری سیزدهم و روی‌کارآمدن بخشی از یک جریان رادیکال که سایه سنگینی بر مجلس و دولت دارد، عملا فضایی برای مذاکره وجود ندارد». خاصه آنکه تحلیلگر حوزه سیاست خارجی این را هم متذکر می‌شود که «در سال جاری که سال انتخابات است قطعا رادیکال‌های داخلی به دنبال قبضه‌کردن فضای کشور به نفع خود هستند». لذا یوسفی اذعان دارد که «در چنین شرایطی با هرگونه پیشنهادی که بوی انعطاف یا مذاکره بدهد تقابل خواهد شد و تندروها از تمام پتانسیل رسانه‌ای و سیاسی خود برای آمریکاستیزی نهایت استفاده را خواهند برد». به همین دلیل کارشناس حوزه بین‌الملل هم پیشنهاد علی‌اکبر صالحی را با وجود آنکه وزیر امور خارجه اسبق جمهوری اسلامی ایران و رئیس سابق سازمان انرژی اتمی بوده است چیزی در حد یک موضع‌گیری رسانه‌ای در شرایط کنونی کشور تلقی می‌کند.

با وجود این، عباس لقمانی از منظری کاملا برعکس، بر این باور است که اتفاقا تهران بنا به دلایلی از ماه‌ها پیش پیشنهاد صالحی برای مذاکره مستقیم با طرف آمریکایی را اجرائی کرده است که از منظر لقمانی دو مصداق بارز آن طی این ماه‌ها به دیدار رابرت مالی و امیرسعید ایروانی در نیویورک و مذاکرات غیرمستقیم برت مک گورک و مقامات ایرانی در مسقط باز می‌گردد. این مفسر حوزه سیاست خارجی در تشریح و تبیین هرچه بیشتر گزاره تحلیلی خود به «شرق» می‌گوید که «با در نظر گرفتن وضعیت کنونی در کشور که زمزمه مذاکرات پشت پرده ایران و آمریکا بر سر زندانیان دوتابعیتی یا پرونده هسته‌ای شکل گرفته است، اکنون اقتضائات سخت کشور و شرایط نامساعد اقتصادی به دولت سید ابراهیم رئیسی و جریان رادیکال این اجبار را تحمیل کرده است که مذاکرات ناخواسته‌ای را برای کنترل و مدیریت شرایط و جلوگیری از رسیدن شرایط کشور به نقطه غیر قابل بازگشت در پیش بگیرند». این تحلیلگر در ادامه گپ و گفتش یادآور می‌شود که «علی‌اکبر صالحی در مصاحبه خود به موضوع فشار تحریم‌ها و همچنین گرفتن بهانه در سال انتخابات برای جلوگیری از برخی سوء‌استفاده‌ها اشاره کرده است». با این برآورد، لقمانی محتمل می‌داند که «پایداری‌ها، دولت رئیسی، مجلس یازدهم و در کل جریان اصولگرا در این شرایط مجبور به گفت‌وگویی به زعم او ناخواسته با آمریکایی‌ها شده باشند».

اما بهزاد نیک‌منش به عنوان دیگر کارشناس در گپ و گفتش با «شرق»، موضوع را کاملا متضاد از عباس لقمانی تعبیر و تفسیر می‌کند، چراکه به زعم او دیدار امیرسعید ایروانی و رابرت مالی در نیویورک یا گفت‌وگوهای پشت پرده برت مک گورک با مقامات ایرانی در مسقط و دیگر مذاکرات انجام‌شده طی هفته‌ها و ماه‌های اخیر را به معنای مذاکرات مستقیم و جامع با ایالات متحده آمریکا نمی‌داند. این مفسر حوزه سیاست خارجی، «مجموعه این دیدارها و مذاکرات را صرفا رفتار تاکتیکی دولت رئیسی برای خروج از شرایط کنونی و مدیریت شرایط تلقی می‌کند با این هدف که بتواند از ابزار مذاکره برای کنترل شرایط نامناسب اقتصادی و معیشتی ذیل خبردرمانی استفاده کند». در حالی که به اذعان این کارشناس روابط بین‌الملل، تهران در دوران پس از یکدست‌سازی قدرت اساسا کوچک‌ترین ارزشی برای مذاکره با آمریکا قائل نیست.

البته عباس لقمانی هم درخصوص این گفته‌های نیک‌منش به ذکر این نکته مهم می‌پردازد که، «شاید در وضعیت کنونی، اصولگرایان مذاکره جامع و مستقیم را با طرف آمریکایی در دستور کار قرار ندهند» اما به گفته لقمانی، «همین مذاکرات غیردلخواه طی ماه‌ها و هفته‌های اخیر می‌تواند بستر را به سمتی پیش ببرد که گفت‌وگوهای جامع‌تر و مستقیم بین تهران و واشنگتن پررنگ‌تر شود». در مقابل، نیک‌منش تصریح می‌کند که به اعتقادش، «مذاکرات مستقیم و جامع مطابق با آنچه علی‌اکبر صالحی پیشنهاد داده پروسه و پروژه‌ای است که تهران هیچ‌گاه به آن تن نخواهد داد». این کارشناس برای ادعای خود به چند دلیل اشاره می‌کند که نخستین عامل آن به فضای بی‌اعتمادی و عهدشکنی‌ها در مذاکرات و توافقات قبلی بازمی‌گردد که باعث شده اکنون گسل بین تهران و واشنگتن در موضوعات مختلف بیش از هر زمان دیگری پررنگ‌تر باشد. عامل دوم از نگاه این کارشناس، «ناظر به شکل‌گیری فضای رادیکال در داخل کشور پس از یکدست‌سازی قدرت است که مانیفست و شالوده این جریان یکدست‌شده قدرت بر تضاد با آمریکا، آمریکاستیزی، مبارزه با امپریالسم، نگاه به شرق و... استوار است». عامل سوم از منظر نیک‌منش «به فضای انتخاباتی ریاست‌جمهوری در آمریکا بازمی‌گردد که اجازه مذاکره واشنگتن با تهران را نمی‌دهد». از طرف دیگر این کارشناس به پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران هم در مقام عامل چهارم رجوع می‌کند که از منظر او، فضای مذاکرات را جامع و مستقیم تحت‌الشعاع قرار داده است.

نکته مهم‌تری که از نگاه نیک‌منش می‌تواند عامل عدم مذاکره مستقیم تهران – واشنگتن باشد بر ارزیابی و تلقی بدنه و ساختار تصمیم‌گیر در کشور از روند مذاکرات و شکل‌گیری برجام‌های مشابهی با پرونده هسته‌ای و فعالیت‌های هسته‌ای ایران در قبال توان موشکی، پهپادی، منطقه‌ای و... تمرکز دارد. به همین دلیل و از دیدگاه این تحلیلگر، «ایران با چنین پیش‌فرضی به دنبال مذاکره جامع و مستقیم با آمریکا نخواهد بود، چراکه به باور تهران نهایتا برجام ۴،۳،۲ شکل خواهد گرفت تا توان موشکی، پهپادی، منطقه‌ای ایران هم از بین برود». عامل یا مانع ششم از زاویه دید نیک‌منش، به سایه سنگین تداوم جنگ اوکراین بر هرگونه پروسه مذاکره مستقیم ایران و آمریکا بازمی‌گردد که البته به گفته او، سوءاستفاده و موج‌سواری روس‌ها و همچنین چینی‌ها در مقاطعی این فرصت مذاکراتی را با برخی دست‌اندازها روبه‌رو کرده است.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها