|

کمبود وسایل اطفای حریق، جنگل‌های ایران را گرفتار شراره‌های آتش می‌کند

زاگرس در آتش گرما و شعله‌های بی‌مسئولیتی

امسال اولین سالِ سوختن جنگل‌های زاگرس در آتش نیست و در صورت تجهیز‌نکردن این مناطق به سیستم‌های اطفای حریق و مستقرنکردن نیروهای آتش‌نشانی کافی، متناسب با مساحت منطقه، خسارت‌ها همچنان ادامه خواهد داشت. شاید اگر به همین منوال باشد در سال‌های آینده و دقیقا در همین‌ ماه‌های گرم تابستانی باید در انتظار به خاکستر نشستن دوباره این مناطق باشیم؛

زاگرس در آتش گرما و شعله‌های بی‌مسئولیتی

نگار باقری‌نقره‌ای: امسال اولین سالِ سوختن جنگل‌های زاگرس در آتش نیست و در صورت تجهیز‌نکردن این مناطق به سیستم‌های اطفای حریق و مستقرنکردن نیروهای آتش‌نشانی کافی، متناسب با مساحت منطقه، خسارت‌ها همچنان ادامه خواهد داشت. شاید اگر به همین منوال باشد در سال‌های آینده و دقیقا در همین‌ ماه‌های گرم تابستانی باید در انتظار به خاکستر نشستن دوباره این مناطق باشیم؛ چراکه ما با بحران آتش‌سوزی مواجه هستیم، پایه‌ها و شواهد این گزاره نیز؛ گزارش‌های موجود از آتش‌سوزهای سالانه است. طبق گزارش ایسنا، در سال ۱۴۰۰، سالانه ۲۱ هکتار از جنگل‌ها و مراتع ایران در آتش می‌سوزد. تاکنون یک‌ششم جنگل‌های زاگرس به دلایل گوناگون از بین رفته‌اند. طبق گزارش‌ها ۷۵ فقره آتش‌سوزی در سال ۹۵ در استان‌های کهگیلویه و بویراحمد رخ داد که باعث سوختن ۷۰۰ هکتار از جنگل‌های زاگرس شده است. سال ۱۴۰۱ نیز جنگل‌های قه‌لای مه‌ریوان در کردستان آتش گرفت. امسال اما، بحران همان بحران همیشگی بود؛ ولی خسارتی عمیق‌تر بر جای گذاشت. تاوان این حرارت، سوختن دو هزار هکتار از جنگل‌های مریوان است. جنگل‌هایی که شاید افسانه‌های قومی خاص خود را داشته باشد و در میان مردمانش، پیچش باد لابه‌لای برگ درختان، احساس عمیق سرزندگی را بیدار کند. در تاریخ ۱۲ مرداد ماه، آتش، جنگل‌های زاگرس واقع در کردستان را در برگرفت. مردم روستاهای هنجیران، دروران، میرگ، دریژ، نچی، گمارلنگ، کولیت، ماسیدر، آسن‌اباد، سربان لیو، مرانه بایوه، واقع در آذربایجان غربی در طی پنج شبانه‌روز یعنی از 12 تا 17 مرداد امسال، سوختن زنده زنده طبیعت خود را به چشم دیدند.

مخاطرات آینده در نتیجه از دست دادن جنگل‌های زاگرس

برای پیگیری جزئی‌تر اخبار، با سازمان سبزچیا تماس می‌گیرم؛ سازمانی مردم‌نهاد که در سال ۱۳۷۸ با گرایش فعالیت‌های محیط‌زیستی تأسیس شد. در ابتدا که با شماره اعضای دیگر این سازمان تماس می‌گیرم، می‌گویند که تنها آقای فرهاد مولودی است که می‌تواند با روزنامه‌نگاران صحبت کند و این نوع از مدیریت اطلاعات که طبق آن، تنها سخن‌گوی سازمان می‌تواند اطلاعات را انتشار دهد اولین نکته جالب در مورد نظم و انسجام این سازمان است. آقای مولودی که برای روزهای آینده‌ حسرت می‌خورد، با آرامش تمام، تک‌تک دغدغه‌ها و مصائب آینده در رابطه با جنگل‌های زاگرس را توضیح می‌دهد تا شاید بتوانیم ارزش این مناطق از دست رفته را بیشتر از پیش بدانیم. به نظر او این آتش‌سوزی یک «فاجعه» بود. علتش را که جویا می‌شوم؛ به میزان خسارت این حادثه و اهمیت جنگل‌ها اشاره می‌کند.

اولین گزاره موجود برای دفاع از حیاتی‌بودن وجود این درختان، ضرورت آنها در تأمین آب شرب است. به گفته آقای مولودی: «بیشتر از ۵۰ درصد از آب شرب کشور را همین جنگل‌ها تأمین می‌‌کنند». از سمت دیگر وجود درختان باعث تثبیت آب در خاک و نفوذ آن به درون سرچشمه‌‌های آب زیرزمینی است.

دغدغه اصلی آقای مولودی این است که روزی برسد که سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری مجبور به پرداخت میلیاردها تومان برای جبران خسارت‌های ناشی از سیلاب و آب‌روان در منطقه شود در حالی که همین جنگل‌ها بدون هیچ سروصدا و یا جار‌و‌جنجالی، بستری برای حفظ و جذب آب‌های روان و باران‌های سیل‌آسا ایجاد می‌کنند. همین درختان هستند که سبب می‌شوند آب‌ها در جای خود بمانند و سر به شورش نگذارند.

علاوه بر این، آسیب‌های حاصل از این رخداد، محدود به گونه‌های خاص بشر نمی‌شود بلکه حیوانات و گیاهان نیز در معرض خطر قرار دارند. سخن‌گوی سازمان سبز‌چیا نگران گونه‌های جانوری است که در این سانحه جان‌ باختند. از قول او «سمندر کردستانی، تنها در اکوسیستم این منطقه قابلیت رشد دارد» که گیرکردن او در بین شعله‌های آتش، بدون هیچ راه فراری، به معنای نابودی اوست. در صورت نابودی این مناطق، قطعاً شکل کاسبی و شیوه زندگی مردم منطقه مریوان تغییر خواهد کرد‌. برای مثال ممکن است همه دامداران، نتوانند مانند قبل به فعالیت اقتصادی قبلی خود ادامه دهند و مجبور به ترک پیشه قبلی خود و روی‌آوردن به شیوه جدیدی از کسب درآمد شوند.

شیوه اطفای حریق

از قول آقای مولودی، پنجشنبه، یعنی همان روز اول حادثه، کمپ‌هایی در نقاط مختلف حادثه‌ احداث می‌شود تا نیروی داوطلبانه آموزش ببینند و آماده اطفای حریق شوند. ابزارهای در دست این امدادگران، دمنده‌ آتش، شاخ و برگ درختان و بیل و کلنگ برای حفر خندق و ایجاد فاصله میان آنچه آتش گرفته و آنچه قرار است آتش بگیرد، است. بر اساس مشاهدات انجمن سبزچیا تا پیش از شعله‌گرفتن درختان، تنها دو الی سه تیم چهار نفره از نیروهای آتش‌نشانی برای خاموش‌کردن آتش‌های احتمالی در نزدیکی این جنگل‌ها مستقر بودند که با توجه به مساحت تقریبی این جنگل‌ها، این تیم کفاف آتش‌سوزی‌های گسترده را نمی‌دهد.

نیروهای موجود در منطقه

شاید کندن خندق یکی از روش‌های خوب برای مهار آتش باشد اما لازم به ذکر است ۱۰۰ هزار هکتار جنگلی که در شهرستان‌های کردستان‌اند نیاز به نیرو‌های از پیش سازمان‌یافته بیشتری دارند. دومین روز حادثه، هلیکوپتر‌های اطفای حریق یک روز پس از رخ‌دادن حادثه، در منطقه حضور پیدا کردند و از آن جهت که ستاد بحران استان، اعلام آمادگی کرده بود، سازمان‌های هلال احمر، محیط زیست و شهرداری نیز وارد این منطقه شده بودند.

شک‌و تردید در مورد علت آتش‌سوزی

حرف‌هایی می‌آیند و می‌روند، حرف‌هایی که می‌گویند این آتش‌سوزی‌ها عمدی است. در تاریخ 24 مرداد، مدیر کل منابع طبیعی استان کردستان اعلام کرد که بیش از 95 درصد از حریق‌ها انسانی هستند و 30 درصد از این اتفاقات عمدی است، وی اظهار کرد که 14 عامل آتش‌سوزی‌ جنگل‌های مریوان دستگیر شدند. اما سؤال اصلی که ایجاد می‌شود این است که هدف اصلی این افراد چیست؟

اطلاعات دقیقی در رابطه با هدف‌های اصلی افرادی که دست به نابودی جنگل‌ها می‌زنند وجود ندارد اما طبق گزارش‌های موجود از سمت انجمن سبزچیا، پس از حادثه آتش‌سوزی و در هنگام بازدید دوباره از مناطقی که در دام آتش افتادند، کوره‎‌های زیاد زغال‌گیری در منطقه دیده شد که ایمنی منطقه را به خطر می‌اندازند چراکه می‌توانند منجر به آتش‌سوزی جدید دیگری شوند و خسارت بزرگ جدیدی را بر جای بگذارند. اما دیده‌شدن این کوره‌ها‌ی زغال را نمی‌توان بدین معنا گرفت که حتماً آتش‌سوزی‌ها عمدی بوده است چراکه شاید تصمیم به جمع‌آوری این کوره‌های زغال پس از حادثه بوده و تصمیمی در لحظه باشد.

امیدی برای آینده

آقای مولودی با توجه به سوختن بیش از دو هزار هکتار در این آتش‌سوزی، این اتفاق را یک فاجعه خواند و مانند تک‌تک مردم کردستان و مردمان سایر بخش‌های ایران، امیدوار بود تا روزی برسد که این فاجعه خسارت بسیار کمتری به جنگل‌های این منطقه وارد کند.

محمد داسمه و ترک فعل

محمد داسمه، وکیلی اهل زاگرس است. بر اساس گفته‌های وی، ما با کمبود اساسی نیروهای آموزش‌دیده و تجهیزات مواجه هستیم.

هنگامی که موضوع ۲۰ عدد دمنده‌‌ای که طبق گزارش سازمان سبزچیا از آن در اطفای حریق جنگل‌های مریوان استفاده شده است را به میان می‌آورم، می‌گوید :«این دمنده‌ها، دمنده اصلی نیستند و تنها سم‌پاش هستند که قیمت آنها حدود یک الی دو میلیون است اما دمنده‌های اصلی که مخصوص اطفای حریق ساخته شده‌اند ۱۵ الی ۲۰ میلیون هستند که یا در دسترس نیستد یا تعداد خیلی محدودی از آنها به دست نیرو‌های مهار آتش در جنگل‌های مریوان می‌رسد».

او با تأکید بر این مسئله که اطفای حریق باید در همان ساعت‌های اولیه صورت بگیرد، معتقد است که هرچه زمان بگذرد، کار سخت‌تر خواهد شد و اطفای حریق دیگر مؤثر نیست.

از او در مورد تعاریف حقوقی عدم انجام به‌‌موقع مسئولیت اطفای حریق می‌پرسم و نکته قابل توجه این است که در مواد حقوقی، مفهومی تحت عنوان ترک فعل وجود دارد. ترک فعلی که تا پیش از این بیشتر در اخبار عدم پیگیری وضعیت آلودگی هوا استفاده می‌شد؛ در معنای عام و بدون هیچ پیچیدگی‌، به رفتارهایی اشاره دارد که ما در فرهنگ عادی به آن «شانه‌خالی کردن» از انجام مسئولیت‌های معوقه می‌گوییم.

در قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع در ذیل ماده ۴۷ در تبصره اول نوشته شده است: در موقع آتش‌سوزی در جنگل‌‌ها کلیه مأمورین دولتی اعم از لشکری و کشوری و شهرداری‌ها که در نزدیکی آن محل باشند در مقابل تقاضای‌ مأمورین جنگل‌بانی یا ژاندارمری یا بخشداری موظفند با کلیه وسایل ممکنه دولتی و شهرداری که در اختیار دارند در آتش‌نشانی کمک نمایند. مأمورین‌ کشوری و شهرداری که در ایفای این وظیفه مسامحه و قصور نمایند بر حسب مورد طبق مقررات مواد ۵۸ و ۵۹ قانون استخدام کشوری مجازات می‌شوند. در مورد مأمورین لشکری تعقیب و مجازات آنان طبق مقررات و قوانین نظامی خواهد بود.