الپى نماد بحران سلامت
گرفتن مایع نخاع یکی از مهمترین روشهای تشخیصی و گاه درمان در رشته بیماریهای مغز و اعصاب است. این کاری است مربوط به رشته مغز و اعصاب. چه ربطی به مردم و عرصه عمومی دارد که در یادداشتی که برای عموم و برای یک روزنامه یومیه نوشته میشود، مطرح شود.
گرفتن مایع نخاع یکی از مهمترین روشهای تشخیصی و گاه درمان در رشته بیماریهای مغز و اعصاب است. این کاری است مربوط به رشته مغز و اعصاب. چه ربطی به مردم و عرصه عمومی دارد که در یادداشتی که برای عموم و برای یک روزنامه یومیه نوشته میشود، مطرح شود.
راستی چرا؟
بخش مهمی از بیماریهای مغز و اعصاب را تنها با بررسی مایع نخاع میتوان تشخیص داد. مایع مغزی نخاعی مایعی است که دور مغز را فراگرفته و با داخل مغز در یک ارتباط دائمی است. نهتنها بیماریهای بسیاری تنها علامت اختصاصیشان در این مایع است، بلکه فشار مغز هم به طور ساده یعنی فشار همین مایع که با الپی محاسبه میشود، بهعلاوه در بسیاری از موارد که ترکیب عناصر این مایع تغییر نکرده و فشار آن هم تغییری نشان نمیدهد، تنها گرفتن بخشی از آن باعث بهبود علائم شده و راهگشای اقدامات بزرگتر مثل گذاشتن شنت برای تخلیه دائمی مایع نخاع است.
میگویند اگر شما در یک بیمارستان یا یک شهر هر روز از سه یا چهار کودک مایع نخاع بگیرید و همه آنها دال بر مننژیت باشند، شما کار خود را درست انجام ندادهاید. شما باید تعدادی مایع نخاع نرمال هم داشته باشید تا مطمئن باشید همه مننژیتها را الپی کرده و تشخیص دادهاید. بنابراین نگرفتن مایع نخاع در بسیاری از موارد یک خطای آشکار پزشکی است که اگر احیانا بیمار مننژیت داشته باشد، با هیچ عذری قابل بخشش نیست.
اما آنچه باعث شده کار الپی به ستونی با انتشار عمومی بکشد، تصورات غلطی است که درباره این اقدام بسیار ضروری وجود دارد و در عمل به کاهش انجام آن منجر شده که قطعا مغایر با سطح سلامت عمومی است. از آن مهمتر اینکه با نگاهی به ابعاد مختلف الپی بهراحتی میتوان چشماندازی از مسائل و مشکلات پزشکی مدرن و در کل مدرنیته در مواجهه با تصورات و ریشههای کهن به دست آورد.
بسیاری از مردم گرفتن مایع نخاع را کاری بسیار پرخطر به حساب میآورند و به انحای مختلف با انجام آن مخالفت میکنند. این برداشت از تصورات غلطی که درباره گرفتن مایع نخاع شکل گرفته است، سرچشمه میگیرد.
در گذشتههای دور وقتی فلج اطفال هنوز واکسیناسیون عمومی نداشت، بسیاری از کودکان مبتلا به فلج اطفال میشدند. بعد از چند روز وقتی تب به بالاترین حد خود رسید، ناگاه کاملا افت میکند و یک یا چند اندام همزمان فلج میشود. ریشه افسانه «آمپول عوضی» و «گرفتن آب کمر» و فلج در همین همزمانی قطع تب و فلج اندام است. بسیاری از مبتلایان به فلج اطفال (که این روزها با واکسیناسیون موفق بسیار کم شده) داستان خود را با دکتر ناجوانمردی شروع میکنند که آب کمر آنها را گرفت و فلج شدند. حال آنکه در اکثریت مطلق بیماران انجام الپی کاملا بیخطر است و حتی در صورت بروز کاهش فشار مغز و سردرد هم این علائم گذراست و خطری ایجاد نمیکند.
تعرفه انجام الپی در تعرفههای موجود هم احتمالا تحت تأثیر یکی از همین افسانههاست. دستمزد گرفتن مایع نخاع حتی از یک ویزیت ساده هم کمتر است. گویی تعرفهگذار میخواسته با این تعرفه مانع کاری بشود که بسیار زیانآور است و پزشکان با لذت مرموزی نیمهشبها میخواهند آن را انجام دهند! گرفتن مایع نخاع همواره کار آسانی نیست.
پیداکردن راه ورود سوزن بهخصوص در افراد چاق کار بسیار دشواری است؛ بهویژه اگر بیمار همکاری نکند و بهویژه در شرایطی که بیمار و همراهان تلقی بسیار بدی دارند و میترسند. این تلقیها و این تعرفه بسیار پایین باعث شده آمار الپی در کشور ما بسیار پایین باشد و در بسیاری از موارد تصور میکنی پزشکان هم از این تصورات بدشان نمیآید و با نارضایتی بیمار به الپی از این کار سخت معاف میشوند. و گاه با استفاده از مشاورات و اقدامات دیگر تلاش میکنند از زیر بار آن شانه خالی کنند یا به نحوی آن را به تعویق بیندازند. در واقع پشت ترس و تلقی منفی بیمار پنهان شوند.
الپی، ضرورت انجام آن با تمام اهمیتی که در بسیاری از بیماریهای مغز دارد و کاهش ملموس در انجام آن و تقلیل این کار به بیمارستانهای دانشگاهی یکی از نمونههای بحران سلامت و بحران مدرنیته در کشور ماست.