|

کاپیتولاسیون فرهنگی!

«اینترنت مثل نان و آب برای گردشگر واجب است، نمی‌شود گردشگر به ایران بیاید و ارتباطش با دنیا قطع شود». این حرف‌های عزت‌الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی در حاشیه هیئت دولت، نه‌تنها در انتقاد از فیلترینگ و دفاع از حق دسترسی همه به اینترنت آزاد بیان نمی‌شد بلکه اشاره ضمنی به پایه‌گذاری یک «تبعیض» بزرگ بود:

کاپیتولاسیون فرهنگی!

«اینترنت مثل نان و آب برای گردشگر واجب است، نمی‌شود گردشگر به ایران بیاید و ارتباطش با دنیا قطع شود». این حرف‌های عزت‌الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی در حاشیه هیئت دولت، نه‌تنها در انتقاد از فیلترینگ و دفاع از حق دسترسی همه به اینترنت آزاد بیان نمی‌شد بلکه اشاره ضمنی به پایه‌گذاری یک «تبعیض» بزرگ بود: ارائه اینترنت بدون فیلتر در خاک ایران فقط به خارجی‌ها؛ چیزی که اسم آن را گذاشتند «سیم‌کارت گردشگری» و آقای رئیس سینه‌اش را در جانبداری از این تبعیض سپر می‌کرد تا بگوید: «سیم‌کارت بدون فیلتر برای گردشگران پیشنهاد من بود... تقصیر وزیر ارتباطات نیست، تقصیر من است. اگر قرار بود با کسی برخورد و انتقاد شود باید از من انتقاد می‌شد». اینترنت بدون فیلتر برای گردشگران خارجی، هرچند از همان ابتدای طرح‌شدن انتقادات بسیاری را برانگیخت اما اولین نمونه تبعیض در ارائه اینترنت آزاد برای گروهی خاص نبود. اولین بار محمدجواد آذری‌جهرمی، وزیر ارتباطات دولت روحانی، ارائه اینترنت آزاد به گروهی خاص -برخی خبرنگاران و چهره‌های رسانه‌ای- را پایه گذاشت و ظاهرا قصد تعمیم و توسعه آن به گروه‌های دیگر -مثل دانشجویان، پژوهشگران، چهره‌های دانشگاهی و ...- را داشت که به مانع خورد و جلوی کارش گرفته شد.

ولی به‌هر‌روی، عزت‌الله ضرغامی را هرچند می‌توان ادامه‌دهنده راه وزیر جوان دولت روحانی دانست اما اینترنت بدون فیلتری که او ارائه می‌داد، برای نخستین بار تفاوت‌های یک «ایرانی» با یک «خارجی» از نگاه دولت‌مردان را پیش چشم شهروندان ایران شفاف و واضح عیان می‌کرد و حس تحقیر ملی را به دل جامعه می‌برد؛ تا جایی که آذری‌جهرمی همان زمانی که ضرغامی دغدغه ارائه اینترنت بدون فیلتر به رونالدو، بازیکن نامدار باشگاه عربستانی را داشت، به او کنایه می‌زد که «توصیه می‌کنم کسانی که مسئولیت دارند به فکر مصیبت مردم ایران برای دسترسی به شبکه‌های اجتماعی باشند».

انتقادها به رواداری چنین تبعیضی بین خارجی‌ها و شهروندان ایران، البته از این فراتر می‌رفت و به مرز «هشدار» می‌رسید. برای مثال امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس، در گفت‌وگویی تأکید می‌کرد: «ارائه سیم‌کارت بدون فیلتر به گردشگران خارجی، تحقیر مردم است... طبقاتی‌شدن اینترنت، تحقیر و تضاد بین مردم و مسئولان را به بار می‌آورد» و محمد فاضلی، دیگر جامعه‌شناس مشهور هم به طعنه می‌نوشت: «مردم ایران را هم توریست فرض کنید، فقط اقامت ما متوسط هفتاد و اندی سال است!». در چنین شرایطی بود که اعتماد‌آنلاین، خبر می‌داد وزارت ارتباطات در پاسخ به پیگیری یک شهروند که «صورت‌جلسه مربوط به سیم‌کارت گردشگری» را «که بین این وزارتخانه، وزارت گردشگری دادستانی و نیروی انتظامی برگزار شده بود» درخواست می‌کرد، تصریح کرد «موضوع سیم‌کارت گردشگری بدون فیلتر در حیطه موضوعات محرمانه و اسرار دولتی محسوب می‌شود… صورت‌جلسه محرمانه بوده و امکان ارائه اسرار دولتی به عموم وجود ندارد». جالب آنکه پاسخ وزارت ارتباطات، یک روز پس از آن در رسانه‌ها منتشر می‌شد که علی‌اصغر شالبافیان، معاون گردشگری عزت‌الله ضرغامی، از تصویب طرح سیم‌کارت گردشگری بدون فیلتر در کارگروه رفع مصادیق مجرمانه دادستانی کل کشور خبر می‌داد و می‌افزود «جلسه‌ای هم بین وزارتخانه‌های میراث فرهنگی، ارتباطات و دادستانی و نیرو انتظامی درباره نحوه اجرای آن برگزار شده است» و تأکید می‌کرد «این مصوبه با اولویت حمایت از فعالان گردشگری، مرحله به مرحله اجرا خواهد شد». به‌هرروی، ظاهرا موضوع ارائه سیم‌کارت بدون فیلتر به شهروندان کشورهای خارجی در خاک ایران، در شرایطی که شهروندان ایرانی از دسترسی به اینترنت آزاد محروم‌اند، به تصویب رسیده و قرار است اجرا شود. موضوعی که یک نماینده مجلس از آن به عنوان «کاپیتولاسیون فرهنگی» یاد می‌کرد (و البته می‌پرسید: «ما مطابق کدام اصل به خودمان اجازه می‌دهیم چیزی را که برای گردشگران خارجی روا می‌داریم، برای ملت ایران روا نداریم؟») حالا در دستور کار دولت سید‌ابراهیم رئیسی قرار گرفته است؛ با بی‌شمار پرسش‌های بی‌پاسخ!

پرسش‌هایی که می‌توان با وام‌گرفتن از صحبت‌های جناب وزیر، همان که ابتدای این نوشته ذکر شد و تأکید داشت «اینترنت مثل نان و آب برای گردشگر واجب است»، از اینجا آغاز کرد که آیا ایشان معتقدند برای خارجی‌ها باید «نان و آب» با‌کیفیت‌تری نسبت به آنچه در دسترس ایرانی‌هاست، فراهم کرد؟ اساسا ایرانیان سهمی از این «آب و نان» ندارند؟ این تبعیض تا کجا ادامه می‌یابد؟ تا اطعمه و اشربه جداگانه؟ تا راه و هتل جداگانه؟ تا تفریحات جداگانه؟ یا تا جایی ‌که اصولا گردشگر خارجی به ایران بیاید تا از پشت شیشه، محدودیت‌های مردم ایران را تماشا کند؟ این فرودستی در برابر خارجی و تنگ‌گرفتن برای شهروندان این سرزمین به کجا قرار است برسد؟